رویداد هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (عملیات طوفان الاقصی) به شدت نگاهی که به قدرت رژیم صهیونیستی و بازدارندگی آن در طول ۷۵ سال اشغال سرزمین فلسطین و حضور در منطقه وجود داشت را متزلزل کرد. این رویداد در زمانی که این رژیم خود را برای هدایت رأس هرم منطقه عربی آماده میکرد، سؤالی ماهیتی درباره قدرت رژیم صهیونیستی و آینده آن به وجود آورد.
به گزارش تابناک به نقل از مهر؛ رژیم اشغالگر صهیونیستی که از سوی واشنگتن و سیستم غربی حمایت میشود، تمام قدرت خود را برای انتقام از فلسطینیها و بازیابی بازدارندگی از دست رفتهاش صرف کرد، اما با شکست ذلتبار در نابود کردن مردم فلسطین، حماس و مقاومت فلسطینی در نوار غزه که به زخمی عمیق در بازدارندگی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است، راهبرد خود ناکام ماند.
این واقعیت تلخ رژیم صهیونیستی را وادار به مراجعه به لبنان کرد تا به دنبال پیروزی خیالی برآید؛ بنابراین، آنها برنامهریزی کردند که حزبالله را با ضربهای قاطع شکست دهند و از طریق عملیات امنیتی پیچیده، رهبری سیاسی و نظامی حزب را از بین ببرند تا به این ترتیب، به شکست نظامی حزب و خلع سلاح آن منجر شوند و بعداً معادله سیاسی داخلی لبنان را تحت تأثیر قرار دهند و به بازآرایی صحنه خاورمیانه مشغول شوند.
اما پس از اینکه ایران در اول اکتبر و بهعنوان پاسخی به ترورها علیه اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله ضربهای دردناک به رژیم صهیونیستی وارد کرد، این رژیم خیلی زود تصور پیروزی خیالی خود را از دست داد.
در نهایت رژیم صهیونیستی به واقعیت پیچیده خود بازگشت، زیرا تصور پیروزی خیالیاش در برابر حزبالله در آنی رنگ باخت و این حزب کنترل و ابتکار عمل را دوباره به دست گرفت. حزب الله در ادامه به شدت حمله زمینی رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد و خسارات سنگینی به نیروهای اشغالگر و افسران آن در جنوب لبنان وارد آورد. در نهایت منطقه به باتلاقی برای ارتش اشغالگر تبدیل شد که هنوز نتوانسته هیچ منطقه یا روستایی در جنوب لبنان را تصرف کند و در مرزها همچنان در حال جنگ است.
بازی توان بازدارندگی
رژیم صهیونیستی در ۲۶ اکتبر، نسبت به آنچه تهدید کرده بود، ضربهای کمرنگ به ایران وارد کرد. در نهایت، پس از حدود یک ماه آمادهسازی، تلآویو با هماهنگی آمریکا هدف قرار دادن برنامه هستهای ایران و تأسیسات نفتی و اقتصادیاش را که پیشتر اعلام کرده بود، از عملیات خود حذف کرد و پاسخ این رژیم به اهداف نظامی محدود شد؛ تا از تحریک ایران و احتمال ورود به یک جنگ منطقهای یا چرخه پاسخهای متقابل جلوگیری کند و در عین حال مانع از تأثیرگذاری بر مسیر انتخابات آمریکا در پنجم نوامبر شود، تا واشنگتن خود را در شرقمیانه غرق نکند و از رویارویی با روسیه و چین که بهسرعت در حال قدرتیابی هستند، دور بماند.
هماهنگی رژیم صهیونیستی با آمریکا در این مساله دلایل دیگری نیز داشت، مهمترین آنها عبارتاند از:
اول: جدیت ایران در پاسخ به هرگونه ضربه سنگینی که ممکن است به برنامه هستهای یا تأسیسات اقتصادی و نفتی و زیرساختهای آن هدف قرار گیرد. این جدیت بر اساس قدرت ضربه اخیر ایران به اهداف حساس در اراضی اشغالی، از جمله فرودگاههای نظامی بنا شد.
دوم: بهبود وضعیت حزبالله پس از موج ترورهایی که به رهبران سیاسی و نظامی آن آسیب زده بود و همچنین به دست آوردن ابتکار عمل و موفقیت در مقابله با تجاوز زمینی رژیم صهیونیستی، و وارد آوردن خسارات سنگین به ارتش اشغالگر.
نتیجهگیری
در پی آنچه که رخ داده، میتوان به نتایج زیر رسید:
اول: بسته شدن دروازه جنگ یا تشدید تنش با ایران، حتی بهطور موقت، نتانیاهو و راست افراطی را وادار خواهد کرد که در تلاش برای انجام هر آنچه که ممکن است قبل و در حین و بعد از انتخابات آمریکایی انجام دهند و آن را به رئیسجمهور آیندهای که در ژانویه ۲۰۲۵ به کاخ سفید میآید، بهعنوان سیاست امر واقع تحمیل کنند، تمرکز خود را بر روی عملیات نظامی علیه حزبالله در لبنان و حماس و مقاومت فلسطینی در نوار غزه معطوف کنند. بنابراین، احتمالاً در سه ماه آینده، شاهد تشدید نظامی علیه حزبالله و حماس و کلیت مقاومت در منطقه، بهویژه اگر برنده انتخابات آمریکایی، دونالد ترامپ باشد، خواهیم بود.
دوم: ایران در حال حاضر در موقعیتهای حساس خوب بازی کرده و جرأت حمله به رژیم صهیونیستی را با ضربه موشکی اخیر خود (وعده صادق ۲) در اول اکتبر بهدست آورده و همچنین به حزبالله در بازگشت به میدان جنگ و بازسازی توانمندیهای خود کمک کرده است.
سوم: رژیم صهیونیستی با وجود حمایتهای بیوقفه آمریکایی، و تمام تهدیدهای رسانهایاش، به حدی ضعیف است که نمیتواند در چند جبهه حیاتی بجنگد. و تمام مبارزات رسانهای آن فقط جنگ روانی علیه دشمنانش و نمایشی برای برخی از نظامهای عربی دوستش است و سعی دارد که همچنان یک ببر ترسناک در چشم دیگران باقی بماند.
واقعیت نشان میدهد که قدرت و توان بازدارندگی رژیم صهیونیستی پس از ضربه هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (طوفان الاقصی) و پیامدهای آن بر جبهههای متعدد بهبود نیافته است. این رژیم هنوز با جنگ فرسایشی برابر مقاومت فلسطین، حزبالله لبنان و مقاومت در یمن و عراق روبروست که توان این رژیم را به شدت کاهش داده است. این شکست در بازدارندگی به احتمال زیاد با طولانیتر شدن مدت نبرد و ناکامی این رژیم در تحقق اهدافش در برابر محور مقاومت افزایش و تعمیق خواهد شد.
ادامه شکستها، رژیم صهیونیستی را از نردبان بازدارندگی افسانهایاش پایین خواهد آورد و موقعیتش را در چشم دوستانش کاهش خواهد داد. همچنین تنشها را در میان راستگرایان افراطی صهیونیستی تحت رهبری بنیامین نتانیاهو و اپوزیسیون لیبرال که نگران تبدیل رژیم صهیونیستی به یک دیکتاتوری در نتیجه جنگ است، افزایش خواهد داد.
این شرایط مقدمهای خواهد بود برای اینکه رژیم صهیونیستی اگر امنیت و بازدارندگیاش را از دست بدهد، شاهد مهاجرت معکوس گسترده اقشار جمعیتی خود باشد، بهویژه لیبرالها و ثروتمندان و نخبگانی که نمیخواهند در یک محیط ناامن و اقتصادی ناپایدار به خاطر افکار راست افراطی صهیونیستی زندگی کنند؛ زیرا بازدارندگی در ابتدا و انتها قلعه دفاعی رژیم صهیونیستی است و فروپاشی آن به معنای برملا شدن حقیقت این رژیم در منطقهای است که خود در آن به شدت دچار تنش و بحران است.