امیر عابدینی میهمان تابناک بود و در گفتوگویی تفصیلی از برخی اتفاقات در فوتبال ایران صحبت کرد که میتواند قابل تأمل باشد. از سیستم گردش فوتبال تا مدیریت نادرستی که باعث بروز مشکلات زیادی شده است.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، امیر عابدینی، نامزد ریاست فدراسیون فوتبال با سابقه ریاست این فدراسیون و مدیریت باشگاههایی پرسپولیس و داماش پس از اعلام لیست نهایی نامزدهای تأیید صلاحیت شده فدراسیون فوتبال، میهمان تابناک بود. عابدینی در گفتوگویی به ماجراهای مختلفی پرداخته است که میتوانید بخش ابتدایی آن را پس از مطالعه گزیدهای از این صحبتها، مشاهده کنید.
تابناک: شما از اوایل انقلاب در عرصههای مختلف سیاسی و ورزشی جزو مدیران محسوب میشوید. به طور خاص بفرمایید که فعالیت در حوزه سیاست سختتر است یا ورزش؟
بستگی دارد که بستر خدمت را چگونه ببینید. اگر براساس معیارهای اخلاقی، دینی و فرهنگی و همینطور عرف جامعه به خدمت نگاه کنیم، خدمتگذار باید لذت ببرد. هیچ فرقی نمیکند که چه بستر و شرایطی را در اختیار تو گذاشتند. تو باید در شرایط بهینه مدیریت کنی. اگر به شما یک صندلی را دادند و نشستید، آن صندلی مهم نیست، آن پست و مقام مهم نیست بلکه جایگاه خدمت مهم است. حالا اگر من سیستم را به طرف بالا بردم و به خودم نزدیک و نزدیکتر کردم خدمت کردم و اگر از آن سطح و جایگاه پایینتر آوردم خدمت نکردم، نمیگویم خیانت، اما خدمت نکردم. من زمانی که در بستر سیاست بودم جنگ بود، پس یک آمیختگی با فرهنگ دفاعی مملکت کار سیاسی ما هم شکل میگرفت.
استاندار لرستان، آذربایجان و خراسان میطلبید که در جبهه و جنگ نقش داشته باشی. این را مردم میخواستند، اصلاً من برنتابم مگر میتوانم خدمتگذار مردمی باشم که زن آن میآید و فرزندش را برای شهادت بدرقه میکند. مردمی که برای همه چیز انقلاب ایستادند. ببینید روی کنسروهایشان چه چیزی مینوشتند و چه درخواستی داشتند، «عاطفه، عشق و محبت و دفاع». در این بستر فرسوده نمیشوی و احساس میکنی نوکر مردم هستی و کیف میکنی و اربابت مردم هستند. اعتقادی دارند و باید از سرزمینشان دفاع کنند و با بچههایشان پای این کار ایستادند. من فکر میکردم که در بهترین روزهای زندگیام هستم. من وقتی به منطقه میرفتم، نمیرفتم که برگردم بلکه در کنار بچهها شهید شوم. آن بستر این را میطلبید. بعد از آن که به ورزش آمدم براساس یک روش آمدم.
جناب آقای هاشمی رفسنجانی که ارادت ویژهای به ایشان داشتم، منهای اینکه رئیس مجلس و رئیس جمهور بود و فرماندهی جنگ را برعهده داشت و مورد عنایت خاص امام بود و ما که تازه کارمان را شروع کردیم تازه از نزدیک با ایشان آشنا شده بودیم. یک تماسی با ایشان از سمت کسی که خیلی به او احترام میگذاشت گرفته میشود. اگر خاطرتان باشد ما بعد از سال ۹۰ (میلادی) در امارات شکست خورده بودیم و بین ۶ تیم پنجم شده بودیم. آخرین دوره سرمربیگری علی پروین در تیم ملی بود و ما آن سال انتخاب نشدیم، اما ایویچ توانست امارات را بالا ببرد، این موضوع خیلی برای ما سنگین تمام شد. آن بزرگوار وقتی زنگ میزند میگوید که ما بلد نیستیم که حتی یک فوتبال را اداره کنیم تا جلوی عربها سرمان پایین بیاید و آنها صعود کنند. آقای هاشمی تعجب میکند که آن حضرت آیتالله که ریشه و سبقهای در انقلاب داشت، چطور فوتبال را دنبال میکند تا جایی که شب زنگ میزند و میگوید چه کار میکنید؟ بعد از آن آقای هاشمی جلسهای را میگذارد و آقای مهندس هاشمی، مهندس محلوجی، مهندس ترکان، صفیزاده، غفوریفرد و... را جمع میکند و میگوید یک فکری برای فوتبال بکنید. این اتفاق در سال ۷۲ میافتد. اینها فکر میکنند که اگر بخواهند مشکل فوتبال حل شود باید مشکل استقلال و پرسپولیس حل شود. پرسپولیس را آن زمان به بنیاد مستضعفان داده بودند و بنیاد مستضعفان هم به مرحوم انصاریفرد عودت داده بود و آقای منتظر الموعود به نمایندگی از سازمان تربیتبدنی مالکیت تیم را داشت و این تیم نهم جدول بود و استقلال هم آن زمان به دسته سه سقوط کرده بود. در آن جلسه تصمیم میگیرند که امیر عابدینی را براساس رزومهای که از من داشتند، گفتند بگویید بیاید پرسپولیس و آقای آقامحمدی، میرولد و ایروانی هم که آدمهای بزرگی بودند به استقلال بروند. پرسپولیس زیرمجموعه وزارت معادن و آقای محلوجی شود و استقلال هم زیرمجموعه اقتصادی دولت شود و بدون اینکه باری هم برای دولت داشته باشد به سمت خودکفایی بروند. در پرسپولیس هم مهندس محلوجی و جمالی و بنده بودیم.
تابناک: با توجه به مطرح شدن موضوع نجات استقلال و پرسپولیس در آن زمان، این اتفاق در این زمان هم برای این دو تیم افتاده و پرسپولیس زیر نظر کنسرسیوم بانکی و استقلال هم در اختیار هلدینگ خلیج فارس قرار گرفته است؛ آیا این اتفاق برای این دو تیم خوب است یا نه و اینکه راهکار بهتر برای این دو تیم چیست؟
یک اتفاق اشتباهی صورت گرفت که خصوصیسازی آمد و مقداری از سهام را فروخت. وقتی شما سهام میفروشید درآمد آن باید به سرمایهگذاری برود، نه در هزینههای جاری و این پول به هزینههای جاری رفت. پول را از مردم گرفتند ولی این پول ارزش افزوده ایجاد نکرد و اگر آن موقع در چرخه اقتصادی قرار میگرفت براساس نرخ تورم الان چه رقمی بود؟ الان صفر است. کار دوم این است که دو تیم را به دو بنگاه اقتصادی واگذار کردند که اشتباه بود. آنجایی که استقلال را به آن دادند مدیریتش پرسپولیسی است و من واقعاً تعجب میکنم، چون دوستان به این حد تمرکز و فکر ندارند. به جای اینکه به مجموعهای بدهند تا تفکر آن مجموعه همگنی داشته باشد با آن باشگاه و تماشاگرانش، اشتباه کردند، اما چون آدم صالح و متدینی است آدم فکر میکند او علقهاش را کنار میگذارد و میتوانند خدمت کنند. من فکر میکنم شروع کار یک مقدار اشتباه بود، چرا؟ ما برنامه و ترازی نگرفتیم و متوجه نشدیم که این دو باشگاه چقدر قیمت دارند و برای نگه داشتن این قیمت در سال چقدر باید هزینه شود. اگر این دخل و خرج نمیخواند من بحث عاطفهها را دارم. یک زمانی شما بحث برند معنوی را دارید یک زمانی هم بحث برند مادی را مطرح میکنید. در این دو باشگاه برند معنوی حاکم است. برند معنوی مالکاش مردم هستند و باید برای این برند هزینه بردم، چون یک قرن هزینه دادند و از بام تا شام و از سرما تا گرما برایش دل سوزاندند و اشک ریختند، نافرجامی اجتماعی داشتند، اما هویتشان را از دست ندادند.
ما باید به این مردم احترام بگذاریم و این برند معنوی را رونق دهیم. نمیشود یکی وضعاش خوب باشد و یکی بد، یک هماهنگی و هماندیشی باید صورت بگوید و بگویم اگر من موفق هستم چرا تو ناموفق هستی؟ زمان آقای فتحاللهزاده یک بار آمد پیش من و با کمال تواضع به خانه من آمد و گفت تو چه کار میکنی که ترانسفر میکنی؟ ما نشستیم و روش ترانسفر را روی کاغذ آوردیم که مکانیسم ترانسفر بازیکن چیست و چه زمانی باید بازیکن را بفرستید برود و نگهش ندارید. مثل این میماند که یک نفر دیپلم گرفته است و بگوییم باز هم ۲-۳ سال بخواند و نمیتواند این کار را بکند. من فوتبالیستی که به یک نمودار میرسید میگفتم زمان ترانسفر است و یک آیتمی را به دست آورده است، در نتیجه به او میگفتم که موقع ترانسفرت هست و مواظب خودت باش. من زمانی که مهدی مهدویکیا ترانسفر کردم، علی پروین اعتقاد داشت که او را به یک باشگاه دیگر بفرستیم و به درد من نمیخورد. مهدی با اشک پیش من آمد و گفت زودتر کاری کن که من بروم. من در کیش و در اردوی پرسپولیس به او قول دادم که مهدی هاشمینسب گفت این بزرگ مرد کوچک هم ترانسفر میشود ولی من ترانسفر نمیشوم و با او شوخی میکرد. مهدی رفت، شاید اگر علی پروین آن برخورد را با او نمیکرد، من دلم نمیآمد که مهدویکیا را ترانسفر کنم و فکر میکردم باید یک ذره دیگر پخته شود. اما علی دایی بستر را به گونهای آماده کرده بود که بچههای ایرانی هر کدام میرفتند، روی آنها حساب باز میکردند.
تابناک: صحبت از مهدی هاشمینسب شد...
بگذریم، برای وزنهای که اینجا دارد خوب نیست. شما خیلی راحت انتقاد میکنید. شلاق انتقاد به درد مسئولان ما میخورد و نباید از آن بترسند. شما علاوه بر اینکه انتقاد میکنید طراحی هدف میکنید و تارگت را نشان میدهید. اگر کسی دقت کند در آن انتقادها تارگت را میفهمد. اگر یک رسانه انتقاد نکند معنا و مفهوم آن چیست؟ من به خودم حق میدهم در خیابان داد بزنم، اما به یک رسانه حق نمیدهم که از من انتقاد کند؟ شما خوب انتقاد میکنید و مردم هم لذت میبرند. مهدی را من خیلی دوست دارم، والسلام.
تابناک: شما فرمودید که هرکسی برای خدمت باید علقهاش را زیر پا بگذارد. الان شما کاندید ریاست فدراسیون فوتبال هستید و نام شما در کنار پرسپولیس میآید، اگر به صندلی ریاست فدراسیون دست پیدا کنید، این علقه را چطور زیر پا میگذارید؟
نه میشکنم و نه از دل بیرون میکنم. یک باوری در وجود من است که باید با آن زندگی کنم. این پوزیشن یک امانت است و اگر از این پوزیشن هزینه آن باشگاه را بدهم و تبعیضی قائل شوم به فوتبال خیانت کردم و به آن اخلاق و فیرپلی خیانت کردم. قطع بدانید که اگر نمیتوانستم این موضوع را در ذهنم طراحی کنم نمیآمدم و کاندید نمیشدم. من اگر امروز رئیس فدراسیون شوم مطمئن باشم پرسپولیس مثل بقیه تیمها است.
تابناک: یعنی هواداران استقلال دلنگران نباشند؟
آنها که همسن و سال مدیریت من هستند در سال ۷۲ و ۷۳ این موضوع را تجربه کردند. من مگر میتوانم تراکتور را یک طور دیگر ببینم و پشت سر پرسپولیس ببینم؟ اینها در یک سکو و ردیف هستند. اگر بتوانم برای باشگاهها کاری کنم عام هست و خاص نیست. این تمامیت حق همه آنهاست. من در برنامههایم اصلاً نگاه نمیکنم که آثار رشد و شکوفایی نتیجهاش را یک باشگاه ببیند.
تابناک: شعارهای قومیتی که در ورزشگاهها شنیده میشود از نوع مدیریت فوتبال ما در دو دهه گذشته به وجود آمده و یک ناهنجاری به وجود آمده است.
کلیتی فوتبال یک هنجار زیبای اجتماعی است. اگر بگوییم در ورزشها از همه هنجارها فوتبال جلوه بهتری دارد، اشتباه نکردیم و دروغ نگفتیم. من فکر میکنم ما مجبوریم و مسئولیم و باید حفاظت کنیم. از این برند عمومی که ایجاد شده و هویتسازی کرده است. مگر میشود من طرفدار یک تیم هستم و من هویت آن تیم را نگرفته باشم؟ چرا هویت گرفتید. بعضی هویتها در سطح استان است و بعضی هم هویتها ملی است و بعضی هم فراتر میرود و میبینید که در کل دنیا پرسپولیسی و استقلالی وجود دارد و باید از این هویت حفاظت و دفاع شود. اما اگر این هویت را با رنگ و بوی خاصی ترکیب کردید به جامعه ظلم کردید.
من گاهی اوقات دست اجنبی را میبینم. من در آذربایجان زندگی کردم و ۴ سال استاندار بودم و در خدمت مردم بودم و دیدم برای آذربایجان چگونه فکر میکنند و آذربایجان بخش لاینفک کشور میدانند و برای آن خون دادند. جوانان آذری در لشکر ۲۵ عاشورا رعناترین و خوشتیبترین جوانها بودند، به تأسی از شهید باکری میجنگیدند. مگر ما میگفتیم تبریزی بیاید یا اردبیلی نیاید، آذربایجان یکپارچه در لشکرهای مختلف به ویژه در لشکر شهید باکری، بزرگترین حماسهها را آفریدند. آنها اگر کاری نمیکردند ما خیلی ضعیف بودیم. ما مردم را آزرده میکنیم بعد میگوییم چرا جوان پرخاشگر است، وقتی پرخاشگر شد دیگر عقل بر او حاکم نیست. فحاشی که در استادیوم آزادی شد از عقده نشأت گرفت. این عقده را چه کسی ایجاد کرد؟ من؛ من به همنوعم احترام نگذاشتم. چه کسی مدیریت کرد؟ عدم مدیریت فدراسیون فوتبال و سیستم فوتبال بود. ما چه زمانی یک منشور نوشتیم که فحاشی در استادیوم با کسر ۳ امتیاز مواجه میشود. گفتیم بگذارید فحش بدهند ۲ میلیارد را بگیریم. بگذارید فحش بدهند ما برای فیفا خدمت کنیم، چرا؟ میآییم آقایان را تحریم میکنیم و در بازی سال بعدی رفت و برگشت فقط بانوان به ورزشگاه بیایند. من بلد نیستم مدیریت کنم یا بلد نیستم مدیریتی ناب کنم که سرشار از خدمت باشد و یک چیزهایی دیگر در آن است. این پست برایم مهم است. من که دیگر خدمت نکردم و رویم را به آن طرف کردم و با مردمم طور دیگری برخورد میکنم که صادقانه نیست.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.