روز شنبه، كتابي به ضميمه روزنامه «السفير» در بيروت توزيع شد كه بخشي از گفتوگوي منتشر نشده علّامه سيد محمد حسين فضل الله را در بر داشت.
به گزارش «تابناک»، اين گفتوگو از آن جهت مهم است كه موضوع درگذشت ايشان را در زمان حيات آن مرحوم به بحث گذاشته و پيرامون محورهاي مهمي همچون پيام ايشان به مرجعيت، نظام جمهوري اسلامي و روحانيت سخن به ميان آورده است.
بنا بر این گزارش، به نظر ميرسد يازده سال پيش در تابستان سال 1378، هنگامی که آيت الله فضل الله دچار سكته شده و بيماريهاي پياپي ایشان آغاز شده بود، نزديكان و مسئولان دفتر ايشان تصميم گرفتهاند گفتوگويي متفاوت با آن مرحوم ترتيب دهند و پرسشهايي خاص را براي شنيدن پاسخهايي خاص مطرح كنند.
اينك پس از چند ماه از رحلت وی، بخشي از اين گفتوگو كه ده سال پيش توسط دو تن از شاگردان ايشان انجام گرفته در 64 صفحه با نام «ايها الأحبتي» منتشر شده و آنچه ميخوانيد گزيدهاي از اين گفتوگوي بسيار صريح و خواندني است كه به ویژه براي نخستين بار بسياري از مسائل را درباره مواضع گوناگون علماي مخالف علامه فضل الله بيان كرده و بي تعارف از زبان ايشان پاسخ گرفته است:
• ميگوييد آسودن حرام است؛ مبناي فقهي و شرعيتان براي اين مسأله چيست؟مبناي فقهي همان قاعده مسئوليت است. من وقتي احساس ميكنم كه ميتوانم بيشتر به اسلام خدمت كنم و اسلام به توان و قابليتهاي من نياز دارد و مردم نياز دارند كه من تجربهام را در زندگيشان به جريان بيندازم، درك ميكنم كه مسئوليت من نميگذارد كه در حالت بياعتنايي و خوشگذراني استراحث کنم.
• مهمترين شخصيتي كه بر شما تأثير تحول آفرين گذاشته كيست؟ميتوانم با اطمينان بگويم كه در اين سطح رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بيشترين اثر را در زندگي من داشته است و بعد هم امام علي ـ عليه السلام ـ كه احساس ميكنم وقتي از او سخن ميگويم، در عشق و ارادت و تعظيم او ذوب ميشوم و همچنين طبيعي است كه انسان [در گستره زندگي و مسير الهي آن] به حسين ـ عليه السلام ـ برسد.
• دوست داريد در لحظه مرگ چه كساني بر بالين شما باشند؟به طور طبيعي انسان دوست دارد، لحظه وداع را با نزديكترين افراد از خانواده، همسر و فرزندانش بگذراند و آنها را به ارزشهايي كه ايمان داشته و مسيري كه در آن حركت كرده، سفارش كند و طبيعي است كه فرد به خاطر حالت انساني اش دچار حرارت جدايي از نزديكان باشد؛ چنان كه از امام حسن ـ عليه السلام ـ نقل شده كه از حرارت مؤمن به خاطر دو مسأله سخن ميگفت: يكي هراس از ورود به قيامت و يكي جدايي از عزيزان.
• مهمترين چيزي كه ميخواهيد به پيشگاه خداي مهربان تقديم كنيد چيست؟من از اعمالم چيزي ندارم كه صد درصد به خالص بودنش مطمئن باشم و به اين دليل تا آن روز در خوف و رجا خواهم بود، ليكن آنچه دوست دارم تقديم كنم يا آنچه دوست دارم زندگيام ادامه يابد تا همچنان بدان بپردازم تبليغ پيام الهي است.
در بسياري اوقات، وقتي به مرگ فكر ميكنم دچار سوز و گداز ميشوم، چرا كه برنامههاي آرماني كه آغاز كردهام كامل نشده و دغدغه کنوني من كامل كردن اضافات تفسير قرآن است تا تفسير جامعي بشود و بتواند تصويري درخشان از قرآن به مردم ارایه دهد.
• فكر ميكنيد جاي خالي شما بعد از نبودنتان چه اندازه باشد؟گمان ميكنم [تجربهاي پويا كه تاكنون] در پنجاه سال در ميدان جدال و ستيز حاصل شده فقدانش قدري زيان باشد از جهت تجربهاي سرشار كه براي هر كسي حاصل نميشود، زيرا طبيعت شرايطي كه بر من گذشته، ممكن است كسي نتواند از سر بگذراند. وقتي ما هر انسان مؤثري را در زندگي از دست ميدهيم، بسياري از عناصر شخصيتي او در مفهوم تجربه شخصي او در احساسات و درك او را از دست ميدهيم، بيشتر از انديشه و فكرش كه ممكن است در يك كتاب يا يك اثر هنري و ادبي باقي بماند.
• پس از درگذشت شما، جامعه [مخاطبان شما] چه خواهند كرد؛ با توجه به اينكه هم اکنون چهرهاي [كه به اين فضا نزديك باشد] ديده نميشود؟طبيعي است كه واقعيت [زندگي] در هر مرحلهاي از تجربه آن مرحله استفاده ميكند و ميگذرد، زيرا زندگي در حال پيشرفت است [و در مورد افراد و شخصيتها] ممكن است چهرههاي تازهاي مطرح شوند كه هماکنون چندان براي عموم آشکار [و شناخته شده] نيستند.
• وقتي انشاءالله با جده تان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ روبه رو شويد، چه خواهيد گفت؟فكر ميكنم خواهم گفت كه تمام زندگي ام را با پاكي و بيداري و مظلوميت شما گذراندم. با كسي كه توانست زن را به جايگاه عصمت برساند و مسئوليت پذيري شجاعانه و استوار زن [را به نمايش بگذارد].
با شما زندگي كردم و درباره شما حرف زدم، اما نه مثل ديگران چه كساني كه غلوّ ميكنند و چه كساني كه از شما دوري گزيدهاند.
با شما زندگي كردم تا سرور زنان جهان را براي مردم به صورتي ترسيم كنم كه جهان بشريت در هر زمان و مكان او را تجليل كند و محترم بدارد و سر تعظيم در برابرش فرود آورد.
• آيا گله و شكايتي به درگاه ايشان نخواهيد داشت؟من معتقدم كه اگر آنجا با لطف و رحمت خدا به سر ببريم، ديگر چيزي به نام اندوه و گلايه نخواهيم داشت؛ چرا كه آنجا عالمي ديگر است كه باعث ميشود، آنچه اينجا كشيده ايم فراموش كنيم.
• آيا پس از مرگ كساني را كه در حق شما ستم كردهاند، ميبخشيد يا نه؟من درباره حق شخصي خودم همين حالا هم آنها را بخشيدهام؛ اما در مورد حق عام، آن در دست خداست، زيرا اين افراد در همه گفتارها و كردارهايشان به امت اسلامي بد كردهاند.
• سفارش شما به نسل آرماني و متعهد چيست؟اكنون وقتي به آينده مينگرم، فوق العاده دچار نگراني و تلخكامي هستم، زيرا فضاي برخي از كساني كه خود را متولي مسير اهل بيت ميدانند، با جريان معتدل و ميانهاي كه خود اهل بيت از ما خواستهاند، سازگار نيست. اما در همين حال، در بعضي از چهرههاي جوان و فهيم و آگاه اميدي ميبينم كه به ميدان وارد شوند و آنچه را ما در خلال دوره حركت و بيداري با چهرههايي چون شهيد سيد محمد باقر صدر و شهيد مطهري آغاز كرديم، كامل كنند.
• اگر ميشد در مراسم ترحيم براي خودتان سخنراني كنيد، چه ميگفتيد؟ممكن بود بگويم اين شخص از زماني كه چشم به زندگي گشود و از آغاز نوجواني و جواني به تبليغ پيام دين پرداخت و در اين راه، سختي كشيد و رنج ديد و تلاش كرد كه صادق و مخلص باشد؛ چه بسا نفس اماره، راه را بر او گرفته باشد اما او به اندازه توان خودش در اين راه كوشيد و مثل همه اشخاص آرمانگرا و متعهد با ناملايمتها و مشكلات بسيار ي روبه رو شد.
تجربه او را بخوانید، چون تجربهاش در مسير تعهد و آرمانش عميق و گسترده بود و عمري كه شايد نقاط منفي و مثبت داشته باشد اما چيزي جز تعهد و آرمان در آن نبود.
بنابراین، سخن من با آرمانگرايان متعهد اين است:بكوشيد تا من را درك كنيد، شايد بعضي در زمان حياتم به خاطر جوسازيها و حرف و حديثها نتوانستند مرا درك كنند، اما وقتي انسان از صحنه كنار ميرود و ديگران از جانب حضور او احساس امنيت ميكنند، ممكن است بتوانند او را بيشتر درك كنند و از تجربهاش بيشتر بهره ببرند.
تنظیم گفت
وگو: حجت الاسلام محمدرضا زائری