به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، اینروزها که فیلم سینمایی «صیاد» به کارگردانی جواد افشار بر پرده سینماها اکران میشود، خاطرات ابتدای جنگ و سختیهای آنروزگار برای ارتشیهای پیشکسوت و کسانی که آنروزگار را درک کردهاند، زنده میشود. فیلم هم از نظر تاریخی و اطلاعاتی که به مخاطب امروزی میدهد، ارزشمند است اما نکات و ملاحظاتی دارد.
اگر خود قهرمان و شخصیت اصلی را از معادله کنار بگذاریم، محوریترین مساله تاریخی فیلم، وحدت ارتش و سپاه است که فیلمنامه آنطور که باید و شاید به آن نپرداخته و سهم کمی برایش در نظر گرفته است. بحث و جدلهای فرماندههای سپاهی و ارتشی هم آنطور که باید و شاید پرداخته و ویراسته نیست؛ فقط به تفاوت نگاه مذهبی و ملی آنهم بهطور خلاصه پرداخته شده است. و باز هم اگر ضعفهای فیلمنامه را از نظر فراز و فرودهای قصه، نقاط عطف و آشتی بین لحظات هیجانی و اکشن و لحظات صلح و آرامش کنار بگذاریم، باید بگوییم چنینقصه و فیلمنامهای با توجه به توانایی کارگردان، اگر در قالب سریال درمیآمد میتوانست جلوه بهتری داشته باشد. جواد افشار نیز بیشتر سریالساز است تا سینماییساز. طی چندسال گذشته که خوشبختانه پرترهسازی از قهرمانان جنگ در سینما تبدیل به رویه شده، موارد موفقی چون «چ» حاتمی کیا (کاری به ضعف در پرداخت شخصیت چمران نداریم. قصه و ساختارش خوب بود)، «آسمان غرب» (باز هم کاری به صحت قصه و انتصابش به شخصیت شیرودی نداریم. اکشن خوبی ساخته شد) «غریب» محمدحسین لطیفی و ... وجود دارد که در پرداخت قصه و همراه کردن مخاطب توفیق داشتهاند.
نقطههای شروع و پایان فیلمنامه خوب و مناسب انتخاب شدهاند اما پیکره میانی ایندو نقطه به خوبی پر نشدهاند و شاید اگر جواد افشار به فکر ساخت سریال «صیاد» میافتاد، مخاطب بیشتر با او همراه میشد و لحظاتی از فیلم، بهاصطلاح ما تئاتریها، نمیافتاد! و یا طوری نبود که بهقول مسعود فراستی بگوییم «در نیامده است!»
اشاره شد فیلم «صیاد» ازنظر مستندات تاریخی، اثر ارزشمندی است. با اینوجود جاهای خالی و سوالات بیپاسخی را هم هنگام بیرون آمدن از سالن سینما در ذهنمان باقی میگذارد. مخاطبی که درباره ارتش، صیاد و سالهای ابتدایی جنگ مطالعه کرده باشد، با شخصیتی چون سرهنگ هوشنگ عطاریان مواجه شده که هنگام تماشای فیلم، تصور میکند ایفای نقشش توسط محمدرضا هدایتی انجام میشود و فیلم در نهایت ما را سردرگم میگذارد که هدایتی ایفاگر نقش عطاریان بود یا نه؟ و اینکه شبیهی از او را بازی میکرد و نماینده تفکر او بود یا خیر؟
از طرف دیگر در بخش مربوط به توطئه صیاد، که البته نویسنده فیلمنامه باید درباره ریشه و مستنداتش توضیح بدهد، با یکعلامت سوال بزرگ روبرو هستیم؛ کسانی که دست به ایناقدام زدند و ایوب آقاخانی (بازیگر یکی از افسران ارتش و دوستان صیاد) را جای علی سرابی (بازیگر نقش شهید صیاد شیرازی) ترور میکنند، مامور و بهاصطلاح آدمهای چهکسی و چهگروهی بودند؟
اگر از محتوا و فیلمنامه دور شویم و بخواهیم به فرم و ساختار بپردازیم، باید از جهت استفادههای ترکیبی از جلوههای صحنهای و رایانهای خوشحال بود اما باز هم بهخاطر عدم رعایت جزییات تاریخی افسوس خورد. هلی کوپتر تهاجمی کبرا نسلهای مختلفی دارد که ایران در زمان جنگ، یکنسل آن را در اختیار داشت اما متاسفانه هم در فیلم «غریب» و هم «صیاد»، کبراهایی تصویر میشوند که ما زمان جنگ نداشتیم. در اینزمینه و برای رعایت امانتداری، میتوان پروژههای سریال «سیمرغ» یا فیلم سینمایی «کانیمانگا» را مثال زد که مشاورانی چون امیر خلبان نریمان شاداب را کنار خود داشتند و چنینجزییاتی را رعایت کردند. یکنمونه تاسفبرانگیز دیگر در اینزمینه در سینمای ایران، فیلم مهم «دوئل» احمدرضا درویش است که متاسفانه در صحنههای بمباران هواییاش توسط عراق، به ایننکته و راکورد تاریخی توجه نشده بود که عراق در ابتدای جنگ هواپیمای میگ ۲۹ نداشت.
اما ایراد ساختاری مهمتری که به فیلم «صیاد» لطمه زده، استفاده از تکنولوژی هوش مصنوعی برای صدای شخصیتهای واقعی و تاریخی است. تعدادی از بازیگران فیلم ازجمله علی سرابی، تئاتری هستند؛ ازجمله مجید رحمتی، ایوب آقاخانی، مارال بنیآدم و ... . بعضیها هم نابازیگر هستند که در لحظات کوتاه با بیان ضعیف خود به کار ضربه زدهاند. اما هنگام تماشای فیلم، بازی علی سرابی یا حامد شیخی که نقش محسن رضایی را بازی میکند، با صدایشان همخوانی ندارد و حس و حرکات دست و بدن صیاد، با صدایی که از اینشخصیت میشنویم همخوانی ندارد. «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان با ایده جسورانه دابسمش صدای حاج احمد متوسلیان روی بازی هادی حجازیفر، با موفقیت روبرو شد چون پیشتر در سریال «آخرین روزهای زمستان» همینکارگردان با صدای حسن باقری و بازی مهدی زمینپرداز آزموده و تجربه شده بود. اما در «صیاد» از صداهای واقعی شهید صیاد شیرازی و سردار محسن رضایی استفاده نشده بلکه دیالوگهای فیلمنامه به هوش مصنوعی داده شده و خروجی نسبتا ضعیفی گرفته شده است. در لحظاتی، صیاد دستهایش را تکان میدهد و دیالوگهایی از شخصیتش میشنویم اما مردد میشویم که آزاردهندگی اینتصویر، بهخاطر بازی علی سرابی است یا دابسمش ضعیف؟ به اینترتیب باید گفت استفاده از هوش مصنوعی که هر روز هم جوانب و زوایای گستردهتری پیدا میکند، به فیلم «صیاد» کمک نکرده و حتی به آن ضربه زده است. در اینزمینه یا میشد از صدای خود بازیگران استفاده کرد یا از دوبله خوب و گویندگان درجه یک و با سابقه دوبلاژ کشور.
یکنکته ساختاری دیگر درباره فیلم، این است که تکلیف کارگردان و تیم گریم درباره چهره شخصیتهای تاریخی و واقعی مشخص نیست. صیاد شیرازی و محسن رضایی، شبیه خودشان هستند اما تیمسار فلاحی، حسن باقری، ناصر کاظمی و ... شباهت چندانی به شخصیتهای واقعیشان ندارند و از نظر صدا هم با اینشخصیتها دچار مشکل هستیم.
اگر «صیاد» را یکدستگرمی یا قلقگیری برای جواد افشار تلقی کنیم، فیلم خوبی است. رفتن سینما بهسمت جنگ و قهرمانهایش در دهه گذشته، برای مخاطبان جدی سینما و منتقدان جای امیدواری است که قصههای خوب از شخصیتهای مهم مغفول ببینند. دفاع مقدس، پر است از شخصیتهای هنوز ناشناختهای که حتی شناختهشدههایشان هم هنوز ناشناختهاند.
صادق وفایی
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.