به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، صداوسیما، ستونی که سالها بلندترین صدای رسمی بوده است، بار دیگر اشتباه کرد. این بار، نه اشتباهی ساده، بلکه توهین به مقدسات اهل سنت. توهینی که اگر بهسرعت پاسخ داده نمیشد، میتوانست به بحرانی وسیع و جبرانناپذیر، نه فقط در سطح ملی، بلکه بینالمللی تبدیل شود.
بدون شک، صداوسیما برای بسیاری از ایرانیان دیگر رسانه نیست؛ بلکه نماد روایت رسمی است. اما این نماد، در نگاه مردم، سالها اعتبارش ریزش کرده است. اشتباهاتی از این دست، که هر روز بیشتر تکرار میشوند، زخمهایی بهجا میگذارند که نه تنها بین مردم و حکومت، بلکه میان گروههای مذهبی، فرهنگی و حتی قومیتی شکاف ایجاد میکنند. امروز، نه یک اشتباه کوچک، بلکه نمادی از بحران عمیق ساختار مدیریتی در صداوسیما بود که با مدل فعلی، محکوم به فرسایش است.
صداوسیما با ساختار متمرکز خود، به ظاهر از اشتباهات جناحها و جدال قدرتهای سیاسی فاصله گرفته است. اما حقیقت تلخ این است که این مدل، در فضای جدید رسانهای با ظهور شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مستقل، به مدلی تاریخگذشته تبدیل شده است. تمرکز قدرت در دستان یک مدیر با اختیارات گسترده، در دنیایی که شفافیت و مسئولیتپذیری حرف اول را میزند، نه تنها کارآمد نیست، بلکه خطرناک است.
رئیس صداوسیما، چهرهای معمولی است که نه توانایی اداره این نهاد پیچیده را دارد و نه جذابیتی برای گرد آوردن نخبگان. روایت مشهور درباره مدیران این سازمان که «پیششماره تلفن همه آنها ۰۹۱۵ است»، فقط یک لطیفه تلخ نیست؛ بلکه نشانهای آشکار از محدودیت دایره مدیریتی و انتخابهای قومی و منطقهای است که بیش از آنکه بر مبنای شایستگی باشد، بر اساس معیارهایی غیرمرتبط شکل گرفته است.
مدل فعلی صداوسیما به شدت از غیبت نظارت و مسئولیتپذیری رنج میبرد. یک مدیر با اختیارات بیپایان، نه تنها قادر به جلوگیری از اشتباهات بزرگ نیست، بلکه با نبود پاسخگویی، اثرات این اشتباهات را به کل سازمان و حتی جامعه منتقل میکند. این ساختار نه برای دوران امروز طراحی شده و نه توان مقابله با چالشهای جدید را دارد. صداوسیما بیش از هر زمان دیگری به یک هیئت مدیره قوی از نخبگان نیاز دارد؛ هیئتی که بتواند نه تنها مدیر اصلی را انتخاب کند، بلکه مدیران شبکههای مختلف را نیز با معیارهایی شفاف و حرفهای منصوب کند.
مدیران انتخابی باید مسئولیتپذیر باشند و در برابر اشتباهات خود پاسخگو باشند. نباید اشتباه یک فرد، به کل سازمان آسیب بزند و اعتبار آن را زیر سوال ببرد. تقسیم قدرت و نظارت بیشتر، نه تنها امکان شفافسازی تصمیمات را فراهم میکند، بلکه مانع از تبدیل صداوسیما به یک برج عاج بیمسئولیت میشود.
طنز تلخ ماجرا این است که همین صداوسیمای بیاعتبار، با ادعای نظارت بر پلتفرمهای فضای مجازی، میخواهد خود را کلیددار دنیای دیجیتال معرفی کند. پلتفرمهایی که در بسیاری از موارد، از صداوسیما پیشی گرفتهاند و مخاطبانشان را به خود جذب کردهاند. این تضاد، تنها اعتبار صداوسیما را بیشتر زیر سوال میبرد.
اگر صداوسیما همین مسیر را ادامه دهد، هر روز اعتبارش بیشتر از بین خواهد رفت؛ نه به خاطر فشار مردم، بلکه بهخاطر اشتباهات مکرر و نبود مدیریتی منعطف و مدرن. صداوسیما در لبه پرتگاهی ایستاده است که سقوط آن، نه یک احتمال، بلکه یک نتیجه اجتنابناپذیر به نظر میرسد. تنها راه نجات، تغییر ساختار مدیریتی، افزایش شفافیت، پذیرش مسئولیت، و بازگشت به اصولی است که بتوانند اعتماد عمومی را احیا کنند. این برج عاج، اگر امروز از نو ساخته نشود، فردا ویرانهای بیش نخواهد بود.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.