در دوران دفاع مقدس، دو نوع جنگ بر ما تحمیل شد: نظامی و اقتصادی. در اولی به سرزمینهای ما حمله شد و بخشهای زیادی از پنج استان ایران به اشغال درآمد و در جنگ اقتصادی، ایران تحریم شد؛ صادرات نفت به حداقل رسید و درآمدهای دولت کاهش یافت. اداره جنگ نظامی برعهده رزمندگان قرار گرفت و اداره جنگ اقتصادی برعهده دولت.
نتیجه جنگ نظامیدر جنگ نظامی نه تنها بحران به کنترل درآمد بلکه تمام سرزمینها هم آزاد شد. در 6 سال آخر هم ما جنگ را به سرزمین دشمن کشاندیم و او بود که به ناچار باید برای پایان یافتن جنگ امتیازاتی میداد. در قطعنامه 598 اکثر بندها به نفع ایران نوشته شد و بالاخره تا سند پیروزی و حقوق خود را نگرفتیم جنگ را تمام نکردیم. ایران با اقتدار کامل بر دشمن پیروز شد. در حقیقت، تهدید نظامی به فرصتی تاریخی تبدیل شد. برای نخستینبار پس از 300 سال:
1- دشمن در رسیدن به همه اهداف خود ناکام شد و بسياري از شهرهای ایران را نتوانست اشغال کند.
2- تمام سرزمینهای ایران که اشغال شده بود، در جنگ آزاد شد.
3- قدرت دفاعی ایران احیا شد. دهها تیپ و لشکر بهوجود آمد و نظام دفاعی ایران در تمام ابعاد تجهیزاتی، انسانی و فرماندهی به اوج خود رسید. امروزه تمام پیشرفتهای ما در بخش دفاع، از ماهواره امید گرفته تا موشکهای برد بلند و هواپیماهای بدون سرنشین، ریشه در دوران دفاع مقدس دارد.
نتیجه جنگ اقتصادیدر جنگ اقتصادی دولت صرفا توانست بحران را کنترل و از فشار به مردم جلوگیری کند؛ ولی نتوانست مثل بخش نظامی از تهدید فرصت بسازد. در آن دوران مردم ایران انگیزه بالایی برای افزایش تولید ملی و تحول اقتصادی داشتند؛ ولی اعتقادی به اقتصاد غیردولتی وجود نداشت. برای مثال هر نوع ثروتمند شدن مخالف با ارزشهای انقلاب محسوب میشد. همین نگاه باعث بلااستفاده ماندن انگیزههای جهادی مردم شد. جهاد جانانه مردم را در جبهههای جنگ نظامي میدیدند ولی جهاد برای کارآفرینی و تولید ثروت و افزایش درآمد ملی را بیمعنی میدانستند.
به همین دلیل، آن فرصت تاریخی بینظیر از دست رفت. مواضع انفعالی اتخاذ شده در آن زمان که صرفا به کنترل بحران فکر میکردند و نه فرصتسازی از تحریمها، حتی دفاع و نبردهای رزمندگان را با محدودیت مواجه کرد. به همین دلیل بود که دولت وقت نتوانست به خوبی از جنگ پشتیبانی کند و طرحهای فرماندهان دفاع مقدس برای فتح بغداد روی کاغذ باقی ماند.در حالیکه آلمان و ژاپن امروز هرچه در صنعت و فناوری دارند از دوران جنگ دارند. بخش خصوصی و دولتی آنها نهتنها یکسره در جنگ وارد شد، بلکه با تمام توان در توسعه تولید ملی هم تلاش کرد.
از گذشته درس بگیریمامروز که کشور ما عليرغم میل باطنیاش به جنگ تحمیلی اقتصادی دیگری کشیده شده است، دولت و مجلس شورای اسلامی در مقابل امتحانی جدید قرار گرفتهاند...
آیا میخواهند اشتباههای گذشته تکرار شود؟ دو کار مهم در مقابله با تحریمها، روی میز دولتمردان ایران قرار دارد. از طرفی باید بحران اقتصادی که غرب در پی ورود آن به زندگی مردم است به کنترل درآید و مهمتر از آن تبدیل تحریمها به زمینهیی برای شکوفایی اقتصادی است. یعنی همان کاری که رزمندگان ما در دفاع مقدس کردند.
دولت تاکنون توانسته بر پیامدهای منفی تحریمها بر زندگی مردم فائق آید. تحریمها تاکنون جز افزایش کمی در قیمتها و بالارفتن ارزش واردات تاثیر مهمی در زندگی مردم نداشته است. ولی مهمتر این است که کشور به جهادی اقتصادی کشیده شود و تولید ملی محور برنامهریزی قرار گیرد. متاسفانه تاکنون در این رابطه در سطح دولت و جامعه تحرکی دیده نشده است. بخش خصوصی باید با تمام توان وارد اقتصاد شود.
همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند باید تحریمها را تبدیل به فرصت کرد و لازمه آن این است که کارآفرینی و تولید ملی به عنوان جهادی مقدس تبلیغ شود. به جای شعار دادن و گفتن اینکه تحریمها تاثیر ندارد؛ باید مردم به تولید و اشتغال فراخوانده شوند و سالی 40 هزار میلیارد تومان فروش یارانهها صرف اشتغال و رفع بیکاری از جامعه شود و از طرف دیگر، از این طریق، میزان سود بانکی به زیر 5 درصد کشانده شود. (امری که دلسوزان انقلاب در نامههای خصوصی به دولت شیوههای آن را توضیح دادهاند). و از طرف دیگر باید نرخ ارز واقعی شود تا زمینه جنگ ارزی را از تحریمکنندگان بگیریم.
اگر از 10 سال پیش به این طرف نرخ ارز واقعی شده بود، میزان صادرات غیرنفتی ایران باید امروزه از مرز 200میلیارد دلار عبور میکرد، اینکه ما اعلام کنیم تحریمها تاثیری نداشته موضعی انفعالی است؛ تحریمها باید تاثیر مثبت داشته باشد. اگر مردم ایران در جریان قرار بگیرند که چگونه غرب قصد کرده جلوی پیشرفت آنها را بگیرد، آنها میتوانند غرب را شکست بدهند و اقتصادشان را تحت فشار قرار بدهند، آیا ملت ايران به خیزشی بزرگ در اقتصاد روی نمیآورند؟ البته تلاشهای دولت در ذخیره کردن اجناس و کنترل قیمتها مثبت بوده ولی چرا نمیخواهیم از این فرصت تاریخی استفاده بيشتري کنیم؟
نباید اشتباههای دولتهای گذشته را یکبار دیگر تکرار کرد. امروز ملت ایران نیاز به جبهه ایستادگی دارد که محور آن جهش در تولید ملی و پیگیری دیپلماسی سازنده و موثر در روابط بينالملل است. برای جهش در تولید ملی باید از توان تمام ایرانیان چه در داخل و چه در خارج استفاده کرد. حتی زندانیان را نیز باید بهکار گرفت چه برسد به هزاران جوان بیکار و تحصیلکردهیی که به دنبال کار میگردند. فرصتها مثل ابرهای بهاری میگذرند. مشارکت فعال همه نخبگان و کارآفرینان و فعالان سیاسی کشور یک ضرورت ملی است.