بحران ازدواج و همسرگزيني جوانان خيلي زودتر از جامعه ما در جوامع صنعتي غرب اتفاق افتاده و ناهمزمان شدن بلوغ جنسي ـ عاطفي با بلوغ اقتصادي ـ اجتماعي به يك عدم تعادل ساختي تبديل شده است. راهحلهاي آن را ميتوان چنين ترسيم كرد:
1 ـ بازگرداندن بلوغ اقتصادي ـ اجتماعي به وضع گذشته.
2 ـ تغيير در ارزشها و هنجارها كه ارضای نيازهاي جنسي ـ عاطفي موردنظر ارتباطي با تشكيل خانواده، توليد مثل و وظايف زن و شوهري نداشته باشد.
3 ـ تغيير در ارزشها و هنجارها كه وظايف اقتصادي ـ اجتماعي گذشته مردان و زنان حذف شود.
راهحل جوامع غربي در واقع راهحل شماره دوم از فهرست فوق است و براي كاهش فشار و تنش ناشي از عدم تعادل مذكور، كام روايي جنسي، رفاقت و انسهاي عاطفي، 2 جنس را از تابعيت ارزشها و هنجارهاي گذشته آزاد كرده و روابط آزاد در اين زمينهها را پذيرفتهاند و در واقع ارزشها و هنجارهاي جديد آنها با ناهمزماني اين دو بعد از بلوغ همسو شدهاند و ظاهرا عدم تعادل، به تعادل جديد تبديل شده است.
بر اساس راهحل شهيد مطهري 2 راه بيشتر باقي نميماند، يا اينكه جوانان را به حال خود رها كنيم و به روي خود نياوريم. راه دوم، ازدواج موقت و آزاد است.
اما اين طرح ظاهرا منطقي و مستدل در جامعه عملي نميشود؛ چرا كه با ارزشهاي اجتماعي ناسازگار است. «دختر بودن» در جامعه ما يك ارزش تلقي ميشود، اينكه پسر جوان و خانواده او حاضر به ازدواج با زن عفيفه بيوه نميشوند، نشاندهنده ارزش استقلالي بكارت است.
پيشنهاد شهيدمطهري اين ارزش را ناديده ميگيرد. پيشنهاد شهيد مطهري وقتي راهحل است كه ارزش بكارت نفي شود و در نتيجه ازدواج موقت براي دختر مشكلي در ازدواج دايم بعدي ايجاد نكند. از راهحل غرب، شهید مطهري نيز راهحل دوم را پيشنهاد كردهاند اما مشكل هوسراني و ناسازگاري با مذهب را نيز حل كردهاند كه همان ثبت شدن در دفتر رسمي و مشروع بودن ازدواج موقت است. ازدواج موقت در شرايط امروز ايران آثار اجتماعي زيانباري دارد ازجمله:
1 ـ امتناع تعداد بسياري از پسران از ازدواج دايم.
2 ـ كاهش نسبي انگيزه پسران جوان براي به دست آوردن شغل مناسب و دايمي.
3 ـ كاهش ميزان بار تكفل.
4 ـ امتناع درصدي از دختران از ازدواج دايم خصوصا دختراني كه آداب و رسوم همسري را به ضرر زن بدانند.
5 ـ نيازمند شدن جدي بسياري از دختران به حرفه آموزي و خودكفايي اقتصادي.
6 ـ كاهش توليد مثل.
7 ـ پيدايش تعداد قابل توجهي خانواده تك والدي (عمدتا مادر و فرزند).
8 ـ كاهش تعداد كسانيكه از طريق ازدواج، انس را تجربه كنند.
9 ـ پيدايش جواناني كه «داشتن پدر» را تجربه نكردهاند و آثار رواني شوم آن.
10 ـ پيدايش تعداد قابل توجهي از مردان و زنان ميانسال و پير كه تنها زندگي ميكنند.
11 ـ كاهش تحمل برخي ناملايمات و اختلافات در خانواده و افزايش ميزان طلاق.
12 ـ نياز بسيار بيشتر جامعه به تاسيس پرورشگاه براي فرزندان رها شده.
13 ـ پيدايش تعداد بسياري از خانوادههاي 2 يا 3 نفره از مردان همخرج يا زنان همخرج.
عدهيي پيشنهاد ازدواج دايم پسر و دختر در خانه والدين خود را ارايه دادند كه علاوه بر نداشتن اشكالات آزادي جنسي غرب و نداشتن مشكل بكارت، در عين حال مبتني بر راهحل دوم در بحث قبلي است. يعني بلوغ جنسي ـ عاطفي را از بلوغ اقتصادي ـ اجتماعي جدا ميكند، اما اين پيشنهاد نيز پذيرفته نشد.
واقعيت اين است كه ازدواج يك «مبادله اجتماعي» است و معمولا به همساني ميل دارد. مجموعه ارزشهاي ارايه شده از هر طرف با مجموعه ارزشهاي طرف ديگر سنجيده ميشود. دختر و پسري كه به بلوغ اقتصادي و اجتماعي رسيدهاند و وضع آينده آنها قابل پيشبيني دقيق نيست حاضر به ازدواج دايم با هم نيستند و وضع اجتماعي ـ اقتصادي پدر داماد نميتواند اين ابهام را حل كند، بر خلاف گذشته كه ازدواج مبادله بين 2 خانواده بود نه بين شخص پسر و دختر.
ارزشهاي طرفين در اين مبادله بايد مساوي باشد، مبادله بيشتر غير مادي و معنوي است تا مادي و از نظر ايمان و اخلاق بايد همسان باشند. به نظر ميرسد راهحل جدا كردن ارضای نيازهاي جنسي عاطفي از پذيرفتن مسووليتهاي اجتماعي ـ اقتصادي همسري با ساخت ارزشي جامعه فعلي ما ناسازگار است.
راهحل اساسي تمركز مطالعه و تحقيق دريافتن روشهاي زودرس كردن بلوغ اقتصادي ـ اجتماعي پسران جوان جامعه است.گر چه اين راهحل در برخي كشورهاي اسلامي تاحدودي وجود دارد اما داراي شرايط و آثار ديگري است كه بايد بهموقع مورد بحث قرار گيرد كه از جمله آنها ازدياد طلاق است.
در شرايط فعلي جامعه ما 70 درصد مبادله ازدواج، مبادله بين «2 شخص» است و 30درصد از هر ازدواجي را ميتوان «مبادله خانواده عروس و داماد» دانست. اصل مبادله ثابت اما در ارزشهاي آن تغيير ايجاد ميشود. امروزه ديگر اين دختر نيست كه كالاي مورد مبادله است، بلكه ارزشهاي مورد مبادله عبارتند از: سواد، پرستيژ، ثروت، زيبايي و امثال اينها.
در اين تبادل ارزشها، تساوي ارزشهاي مبادله شده اصل است و هرگاه از باب گذشت، ترحم يا برتري جويي، مبادله نامساوي انجام شود، زمينه اختلاف وجود خواهد داشت.
* استاديار جامعهشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرقno_hashemzehi@yahoo. comمنبع: «ملت ما»