روزنامه «قدس» در گزارشی به قلم مسعود یوسفی نوشت:
«خشکسالي يک بلاي خزنده است و عوارض و تبعات آن در درازمدت خود را نشان خواهد داد.»
در اين خصوص که خشکسالي را يک بلاي خزنده نام دادهاند بايد گفت، ساير بلاياي طبيعي و حوادث غير مترقبه همچون سيل، زلزله، توفان، کولاک و صاعقه اگرچه بسته به شدت و ضعفي که دارند خسارتها و عوارض متفاوت و بعضاً فراواني را بر جاي ميگذارند، اما اين پديدهها معمولاً با همان سرعتي که از راه ميرسند، با همان سرعت نيز ناپديد ميشوند و اين امکان را به آسيب ديدگان ميدهد. تا آنجا که ميتوانند به جبران خسارتها و ترميم خرابيها بپردازند و زندگي روزانه خود را از سر بگيرند، اما در مورد خشکسالي اينچنين نيست و اين پديده مهيب معمولاً به همان کندي و سنگيني که از راه ميرسد و و چرخه طبيعي حيات گياهي و جانوري يک منطقه و اقليم را تحت تأثير قرار ميدهد، به همان آهستگي و سنگيني نيز دامن درمي کشد و ميرود، و بر همين اساس آسيب ديدگان از خشکسالي معمولاً به سختي از گزند و دام آن رهائي پيدا ميکنند، اين در حالي است که خشکسالي، هزينههاي سهمگين و هنگفت به دولتها تحميل ميکند، و بنيان اقتصادي و معيشتي بسياري از صنوف و مشاغل و بخصوص کشاورزان، باغداران و دامداران را متزلزل ميسازد.
از سوي ديگر خشکسالي باعث مهاجرت روستاييان به شهرها و در نتيجه رواج و افزايش حاشيه نشيني ميشود.
ايران در پهنه خشکساليخشکسالي در يک تعريف ساده و روشن عبارت است از يک دوره ممتد کمبود بارش که تبعات زيانبار بسياري را در عرصههاي اجتماعي و اقتصادي بخصوص در بخش کشاورزي در پي خواهد داشت.خشکسالي تنها به کمبود يا نبود آب محدود نميشود، بلکه پديدهاي است که به محيط زيست، توليد، شيوه زندگي، آلودگي آبهاي زير زميني و نهايتاً توليد ناخالص داخلي ضربه ميزند.
خشکسالي موضوعي است که ايرانيها از گذشتههاي دور با آن دست و پنجه نرم کردهاند و از ناحيه اين بلاي طبيعي در رنج و زحمت بودهاند. در اين مورد حتي گفتهاند که پادشاه هخامنشي در کتيبه بيستون اين موضوع را يادآوري کرده است.در اين باره علي رضا شادنيا، کارشناس کشاورزي ميگويد: بررسيها نشان ميدهند که خشکسالي در ايران بيش از آنکه حادثهاي غيرمترقبه تلقي شود بايد به عنوان پديدهاي طبيعي و اقليمي قلمداد شود.
وي اضافه ميکند: از مشخصههاي خشکي ايران اين طور استنباط ميشود که وقوع خشکسالي از ويژگيهاي اصلي آب و هواي ايران است، و به همين دليل اقدام براي کاهش خسارتهاي اقتصادي ناشي از آن ضروري به نظر ميرسد.
وي متذکر ميشود: اين اقدامات ميتواند شامل انتخاب گونههاي مناسب گياهي، تدوين و تهيه تقويم کشت زراعي و تغييرات شرايط محيطي باشد.
بررسيهاي به عمل آمده نشان ميدهد که در حال حاضر بخصوص در استانهاي خراسان رضوي، جنوبي، کرمان، سيستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، فارس، ايلام، اصفهان، يزد، قم و سمنان پديده خشکسالي و بحران کم آبي در جريان است و خسارات هنگفتي از اين طريق به بخش کشاورزي و دامي کشور وارد آمده است.
44 سد در بحراناز طرفي وزارت نيرو و سازمان هواشناسي کشور گزارشهاي مختلف و روشني را درباره وضعيت بارندگي و منابع آبي کشور در ماههاي گذشته و پيش رو ارايه کردهاند.
براساس برخي گزارشها آب 44 سد کشور با کاهش کم سابقه بارندگيهاي کشور در سال آبي جاري به کمتر از 20 درصد رسيده، و تبخير آب اين سدها نيز در پايان آبان ماه جاري 183 ميليون مترمکعب اعلام شده است.
عباس رجايي، رئيس کميسيون کشاورزي مجلس اخيراً در گفتگو با رسانهها در اين خصوص اعلام کرده است: اقداماتي براي مقابله با تبعات خشکسالي آغاز شده و بخشي از بودجه اين امر نيز در مرحله اول توزيع و به دست استانها رسيده است. وي افزوده است: اين برنامهها در چند محور دنبال ميشود؛ محور اول واردات آب از کشورهاي همسايه مانند تاجيکستان، قرقيزستان، ارمنستان و ترکمنستان است که مذاکرات آن انجام شده و در حال پيگيري است. بخش ديگر اقدامات نيز از طريق بارور کردن ابرها در استانهاي مرکزي ايران مانند يزد، کرمان، سمنان، اصفهان و قم دنبال ميشود که هدف آنها، تامين آب بيشتر براي کشور است.
وي همچنين اظهار داشت: بخش ديگر اقدامات در جهت حفظ و صيانت منابع آبي موجود در کشور صورت ميگيرد که ساماندهي منابع فعلي آب کشور، گسترش شبکه آبخيزداري و آبخوانداري به کل کشور، و ساماندهي چاههاي آب کشاورزي از آن جمله است.
پيامدهاي خشکسالي در بخش کشاورزيبخش کشاورزي معمولاً نخستين بخشي است که تحت تأثير خشکسالي قرار ميگيرد.
خشکسالي در بخش کشاورزي در صورتي اتفاق ميافتد که آب موجود در خاک، و در منطقه فعال ريشه ها، مصرف شده باشد. اين تأثيرها زماني که رشد گياه در مرحله بحراني است و به عبارت ديگر زماني که ميزان تقاضا براي آب توسط گياه به حداکثر رسيده، اهميت ويژهاي پيدا ميکند.
براساس گزارشهاي موجود به دليل وقوع خشکسالي طي سالهاي 1378 تا 1386 ، معادل 146170 ميليارد ريال به بخش کشاورزي خسارت وارد شده است.
به اين ترتيب در ميان بخشهاي اقتصادي، بخش کشاورزي فعاليتي است که با خطر ريسک کردن همراه است و طبيعي است که کشاورزان به علت اطمينان نداشتن از درآمد سالانه خود نگران بازپرداخت وام، پرداخت هزينههاي ثابت و نيز پرداخت هزينههاي ضروري خود باشند؛ در اين راستا جالب است بدانيد چندي قبل يک کشاورز روستايي، همه مقامات شهرستان نزديک محل زندگي خود اعم از فرماندار، فرمانده نيروي انتظامي، رئيس بانک کشاورزي و ... را به بهانه پيدا شدن گنج، به روستاي محل زندگيش ميکشاند و در آنجا يک قطعه زمين کشاورزي کم حاصل و بي رونق را به آنها نشان ميدهد و ميگويد گنجي که به شما وعده داده بودم همين است! اين کشاورز وقتي که با واکنش تند مقامات مدعو مواجه ميشود به آنها ميگويد راستش را بخواهيد من يک وام کشاورزي گرفته ام و همه آن را براي اين زمين هزينه کرده ام، اما محصولي عايدم نشده است تا بتوانم اقساط وام خود را بپردازم، بنابراين به اين ترفند متوسل شدم تا صدايم را به گوش شما برسانم، چون در غير اين صورت گوش شنوايي براي حرفهاي من وجود نداشت!
ضرورت مشارکت مردمبنا به اعتقاد کارشناسان، نوع خاک کشاورزي، استفاده نادرست از اراضي، انتخاب غلط گياه چه از نظر گونه و چه از نظر تنوع، روشهاي سنتي کشت، تناوب کشت گياهان، مديريت ضعيف فناوري زراعي، تراکم بالاي گياهان، حاصلخيزي ناکافي و نحوه تأمين آب کشاورزي از جمله عوامل مهم و مؤثر در گسترش پديده خشکسالي در يک منطقه و اقليم مشخص است.
اين در حالي است که امروزه روشهاي متعددي براي کاهش خسارات خشکسالي وجود دارد. بهروز شريفي، فعال بخش کشاورزي در اين مورد ميگويد: اصلاح سيستم متناوب کشت، انتخاب منطقي گونههاي گياهي، احياي اراضي از طريق روشهايي نظير کشت درختان، جنگل کاري، نرم و سست کردن خاک، اصلاح خاک، کنترل آبهاي زيرزميني، استفاده از روشهاي مدرن آبياري، تأمين هماهنگ مواد غذايي خاک از جمله مواردي هستند که در کاهش ضايعات و آمار خشکسالي مؤثر ميباشند. وي اضافه ميکند: در اين زمينه پرورش و تکثير گياهاني که مقاومت بيشتري نسبت به خشکسالي دارند نيز از اهميت زيادي برخوردار است.
در زمينه کاهش آثار خشکسالي و مقابله با آن، آموزش مباني تئوريک بسيار مهم است. سهراب احسان، کارشناس کشاورزي بومي در اين زمينه ميگويد: به نظر من ما از فقر اطلاعات و ارتباطات جهاني و تئوريک رنج ميبريم، به طوري که حتي نميتوانيم مردم را قانع کنيم که خشکسالي چه خطر عظيمي است.وي ميافزايد: درعين حال بايد توجه داشت که اين آموزشها ميبايستي با توجه به شرايط اقليمي يک منطقه ارايه شوند.
احسان همچنين متذکر ميشود: متخصصان بايد بتوانند موضوع به اين مهمي را طوري بيان کنند که مردم عادي و مسؤولان شهرستاني، استاني و کشوري با آنان همراه شوند، چرا که بدون همراهي آنان کاري از پيش نخواهد رفت و هر طرحي عقيم خواهد ماند.
کشاورزي، متهم رديف اولآبياري را مؤثرترين ابزار براي کاهش ضايعات خشکسالي ميدانند؛ بنابراين امکان استفاده از روشهاي آبياري، بايد به طور کامل مورد مطالعه قرار گيرد.
همانطور که همه ميدانند، دو سوم از پهنه کشور ما داراي آب و هواي خشک و نيمه خشک است، در اين خصوص بايد گفت که ايران با متوسط بارندگي حدود 250 ميليمتر در سال و حجم بارش سالانه حدود 413 ميليارد مترمکعب، در منطقهاي کم آب از جهان قرار گرفته است.
برابر اطلاعات موجود در حال حاضر آب مصرفي بخش کشاورزي حدود 86 ميليارد مترمکعب است. از طرفي کل اراضي داراي کاربري کشاورزي حدود 37 ميليون هکتار است که 18/5 ميليون هکتار آن تحت چرخه توليدات محصولات کشاورزي است و از اين رقم نيز حدود 7/9 ميليون هکتار زير کشت محصولات آبي و 6/5 ميليون هکتار زير کشت ديم قرار دارد.
اين در حالي است که 50 درصد منابع تجديدشونده آب در فصل غيرزراعي از دسترس خارج ميشود و تنها 50 درصد آن در فصل مناسب قابل دسترس است، با اين حال به هيچ وجه وضعيت مصرف آب در بخش کشاورزي رضايت بخش نيست به طوري که حتي وزير نيرو اخيراً از اين بابت اظهار تاسف نموده و گفته است: «در بخش کشاورزي هدررفت آب زياد است.»
مجيد نامجو افزوده است: مسأله آب در کشور با اهميت است و با توجه به خشکساليهاي دهه اخير و کمبود آب اين مسأله اهميت ويژهاي يافته که بايد به آن توجه شود.
نکته قابل توجه اينکه در کشور ما از سال 1340 تا 1387 به طور متوسط 45 متر از سطح آب زيرزميني کاسته شده است، يعني هر سال يک متر سطح آبهاي زيرزميني پايين تر رفته و در عمل ميزان بهره برداري، بيش از تغذيه آبهاي زيرزميني بوده است. حال چنانچه به همين صورت از آبهاي زيرزميني استفاده شود در آيندهاي نه چندان دور، اکثر قنات ها، چشمهها و چاهها خشک خواهند شد.