سرویس «تابناک» اجتماعی ـ روحانی جوانی بر اساس احساس تکلیف دینی و اخلاقی به دفاع از خانم هایی پرداخت که به ایشان حمله شده بود. انتشار این خبر اما به گونه ای صورت گرفت که برخی سوء تفاهمات در اذهان عمومی ایجاد شد. انتشار اخباری از این دست در رسانه ها همچون مواردی از جمله کودک آزاری و رها کردن بیماران در بیابان و... حاشیه ها و نکات قابل توجهی را همراه با خود دارد که به آن پرداخته نشده است.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، گذشته از اقدام مثبت و قابل تقدیری که این فرد مضروب در راستای امر به معروف و نهی از منکر انجام داده، پیامدهای حاصل از انتشار، امر مهمی است که کمتر مورد توجه مسئولان و اصحاب رسانه قرار می گیرد به خصوص رسانه ها که در انتقال این خبر و موارد مشابه نتوانستند کارکرد خود را به خوبی به انجام برسانند.
در همین زمینه، دكتر رضا غنيلو، عضو هيأت علمي دانشگاه و كارشناس رسمي دادگستري در یادداشتی، به این موضوع پرداخته و آن را تحلیل کرده است:
شهروندي مسئول با دیدن يك وضعيت اورژانس اجتماعي به یاری دختراني ميشتابد و يكي از پسران متعرض با حالتي غيرطبيعي و شايد هم جسارت ناشي از ترس، فرد مداخلهگر را از ناحيه چشم مصدوم كرده و بلافاصله هم متواري ميشوند. هر چند در كوتاه مدت دختران شناسايي و از آن طريق مجرمين با تلاش همه جانبه پليس دستگير می شوند، اين خبر و تصاوير منتشره از روحاني زخمي به صدر اخبار داخلي كشور تبديل ميشود و افراد ذي نفوذ و مجامع زيادي با ناهي از منكر جانباز احساس همدردي و از مسئولين امر تقاضاي رسيدگي سريعتر به موضوع و مسائل مشابه مينمايند.
از سوي ديگر در نخستين بررسيها مشخص ميشود دختران و پسران مسبب قضيه محصول خانوادههاي آشفته و در وضعيت پيش آمده به دلیل رفتارهاي ناهنجار به طور مشترك متهم هستند. اين كل ماجراست كه با صدور حكم توسط مقامات قضايي ذي صلاح پايان خواهد پذيرفت.
اما اينجا جاي پاسخ چند پرسش خالي است:1 ـ آيا اين واقعه تنها مورد از دهها درگيري خياباني در كل كشور در روزهاي اخير است كه به آن توجه ميشود؟
2 ـ آيا رسانهاي شدن و بازتاب گسترده اين حادثه، باعث هشياري و واكنش مناسب مردم و مسئولين خواهد شد؟ و يا احساس امنيت خانواده كه پايه هر فعاليتي است را مخدوش خواهد کرد؟
گفته ميشود، انسان امروز و نهادهاي وابسته به آن در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات در اتاق شيشهاي زندگي ميكنند كه همه اعمال آنها در معرض پايش و قضاوت افكار عمومي قرار دارد. اين جملات در نگاه اول بسيار جذاب و اميدواركننده هستند و نشان از ارتقاي وضعيت جوامع امروز نسبت به ديروز را دارند، ولي در واقع ثمره عملي آن در دنياي امروز چه بوده است؟ بشر دوران مدرنيته و پست مدرن نسبت به همنوعان ديروز خود به رغم گسترش وسايل ارتباطي احساس امنيت كمتري را تجربه مينمايد، چرا كه فناوريهاي نوين اطلاعرساني توانستهاند اخبار داراي ارزش خبري و كنجكاوي برانگيزاننده را هر چند نادر و استثنايي به بزرگترين دغدغهاش تبديل نمايند تا چنان القا شود كه گويا در هر لحظه و هر كوي و برزن به انسانهاي صالح حمله و او را از هستي ساقط مينمايند.
روانشناسان همواره ميگويند كه ناآگاهی يا بي تفاوتي شديد، يك نقص در رفتار اجتماعي است، ولي ترس و وحشت از پيشامدها يك بيماري تلقي ميشود. ما بايد ياد بگيريم كه با مسائل منطقي برخورد نماييم و نه افراطي و تفريطي؛ يعني اين طور نباشد كه هر وقت رسانهها به فراخور حوادث و از نظر عاطفي فتيله خبري را بالا كشيدند حساس شده و با طلوع رويداد جديدتر حادثه قبلي را به فراموشي بسپاريم. بهترين راهکار در اين گونه حوادث، بررسي علت و معلولي و سپس مشخص كردن سهم كوتاهيها و تقصير هر كدام از طرفين يا نهادهاي مسئول در پي اطلاع كامل از تمام ابعاد يك حادثه است.
نكتهاي كه متأسفانه عموم ما حوصله آن را نداريم و به محض شنيدن خبري كلي شروع به قضاوت و اظهارنظر دربارهاش کرده و سيل اتهامات را به سوي يكديگر روانه مينماييم با اين روش هيچ گاه به آموزش همگاني و آگاهسازي صحيح افكار عمومي كه موتور محركه تودههاست، نخواهيم رسید و تنها ترس اجتماعي و احساس ناامنی را به مردم هديه خواهيم كرد.
مؤلفههايي كه در صورت پذيرش مانند سمي مهلك براي گسترش فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر عمل خواهند كرد، چرا كه ما وقايع را به جاي اينكه درست ببينيم يا بزرگ نمايي غيرصحيح كردهايم و يا چون رسانهاي نشده و در اتاق شيشهاي قرار نگرفتهاند به هيچ عنوان نديدهايم.
در این حادثه هم مجموعه پيامهاي استنتاجي از اخبار و تصاوير مخابره شده ما را به اين برداشتها ميرساند:1 ـ وضعيت خيابانها براي رفت و آمد نواميس خيلي خطرناك شده است.
2 ـ در صورت تذكر و يا استمداد به افراد مورد تعرض و مصدوم، جان خود را از دست خواهيد داد.
براستي خروجي اين پيامها چيست؟ يعني كسي از خانه بيرون نرود و يا اگر رفت فقط فكر سلامتش باشد!
اين در حالي است كه دو دختر در بروز اين ماجرا به علت آشفتگيهاي هنجاري از مقصرين هستند. به طور قطع، روزانه دهها دزد و قاتل و مفسد با آگاهی و كمك همين مردم به پليس و ديگر مجاري مربوطه دستگير و تحويل قانون ميشوند كه نسبت اين ارقام به هم از يك در هزار هم بيشتر است؛ يعني اينكه هزاران كار خوب را تعطيل كنيم كه شايد يك اتفاق بد نيفتد.