قدس: 2 خواهر پولدار به خاطر یک طوطی گرانقیمت به جان هم افتادند و کتککاری کردند.
با مرگ پدر این 2 دختر، آنان بر سر صاحب شدن طوطی وی با هم اختلاف پیدا کردند.
چندی پیش، زن شیکپوشی با مراجعه به دادسرای شمیران در حالی که صورتش زخمی بود به طرح شکایت پرداخت و خواستار مجازات خواهرش شد.
این زن 48 ساله وقتی پیشروی دادیار پرونده ایستاد، گفت: «پدرم یک سرمایهگذار در زمینه مواد غذایی بویژه سوسیس و کالباس بود و زندگی مرفهی داشتیم. وقتی مادرم زنده بود من و خواهرم «ثریا» با هم صمیمی بودیم و همیشه دور مادرمان مانند پروانه میچرخیدیم تا اینکه مامان صدف به خاطر سرطان سینه مرد و من و خواهرم که سرگرم بچههایمان شده بودیم هر روز بیشتر از یکدیگر دور شدیم».
وی افزود: «پدرم تنها مانده بود و من و ثریا اختلاف داشتیم چه کسی از او پرستاری کند. بارها با هم دعوا کردیم و ثریا به دروغ میگفت بیشتر از من وقت میگذارد. تا جایی پیش رفتیم که پدر پیرم هر دوی ما را از خانه بیرون انداخت و گفت با طوطی خود که طلاخانم نام دارد، راحتتر است».
فاطمه در ادامه گفت: «این طوطی نهتنها زیباست بلکه شیرینترین موجودی است که دیدهایم، مادرم هم آن را خیلی دوست داشت و هر بار خواسته بودیم آن را به ما بدهند با چشمغرههایشان مواجه شده بودیم. پدرم هم خدابیامرز شد، از لحاظ زندگی همه خواهر و برادرها وضعیت مالی مناسبی داریم و هیچ چشمداشتی به ثروت و ارثیه پدری نداشتیم، همه چیز به خیر و خوشی تمام شد تا رسیدیم به اینکه طوطی را چه کسی بردارد؟! برادرانم کنار کشیدند و من و ثریا قرار گذاشتیم با هم توافق کنیم.
ابتدا قرعهکشی کردیم و قرار شد طوطی برای من باشد اما خواهرم نپذیرفت. حتی حاضر شدم پول خوبی به ثریا بدهم اما نشد تا اینکه خواهرم با بیانصافی ادعا کرد چون بیشتر از من پرستاری پدرم را کرده طلاخانم حق او است و به هیچ عنوان عقبنشینی نخواهد کرد. با شنیدن این ادعای دروغ عصبانی شدم و به او پرخاشگری کردم. ثریا که 4 سال از من کوچکتر است اینبار با خشم به من حمله کرد و با هم گلاویز شدیم. کسی هم نبود میانجیگری کند، کتک جانانهای خوردم. نمیدانم چرا نمیتوانستم ثریا را بزنم یا از خودم دور کنم.
زیر دست و پایش مانده بودم تا اینکه التماسکنان خواستم دست از سرم بردارد و طوطی را با خود ببرد. وقتی از خانهام رفت و طلاخانم را هم با خودش برد به اندازهای کینه به دل گرفته بودم که به موبایلش زنگ زدم و ناخواسته ناسزاگویی کردم، سر و صورتم خونآلود بود. شوهر و بچههایم خواستند شکایت کنم و من میخواهم خواهرم مجازات شود».
با ادعاهای زن زخمی، خواهرش به دادسرا احضار شد، ثریا که تعجب کرده بود، گفت: «باورم نمیشود فاطمه از من شکایت کرده باشد، ما سالها همبازی و همدرد و سنگصبور یکدیگر بودیم حالا به خاطر یک طوطی باید به زندان بروم».
وی افزود: «پدرم گفته بود طوطی برای من است چرا که وقتی خواهرم نزدش میرفت پرستاری کند با طلاخانم بدرفتاری میکرد اما رابطه من و این پرنده عالی بود، این طوطی من را آبجی صدا میکند و انس بیشتری با من دارد».
«ثریا» با پذیرفتن اینکه با خواهرش دعوا کرده، گفت: «طلاخانم یادگار پدر و مادرم بود و اگر در خانه خواهرم میماند از دوری پدرم دق میکرد چون من را خوب میشناخت، اصرار داشتم در خانه من باشد و الان هم به هیچ قیمتی آن را پس نمیدهم».
بنا به گزارش پرونده، داديار پس از شنیدن ادعاهای این 2 خواهر، فرصت داد تا با هم آشتی کنند و در غیر این صورت به اتهام ضرب و شتم به پرونده رسیدگی شود.