اولين بخش از برنامه تلويزيوني «پارك ملت» شب گذشته (پنجم تير ماه) با اجراي «محمدرضا شهيديفر» و داود ميرباقري (كارگردان)، وليالله شيراندامي، فريبا كوثري و رضا رويگري (بازيگران سريال مختارنامه) روي آنتن رفت.
به گزارش فارس، گزيدهاي از سخنان مهمانان اين برنامه در ادامه ميآيد:
**ميرباقري: اگر اين نكته را نگويم نامردي است، سريال مختارنامه در مقايسه با سريالهاي قبلي من سالمتر به آنتن رسيد و دخل و تصرف، مميزي و… نتوانست به كار لطمه بزند. در كل سريال صحنهاي مورد اختلاف من و مديريت سازمان صداوسيماست كه درباره آن هنوز به نتيجه نرسيدهايم و آن هم نمايش صورت حضرت اباالفضل(ع) است. در زمان توليد سريال فردي متناسب با شنيدهها و سليقههاي ما درباره حضرت انتخاب كرديم و اين فرد مقابل دوربين رفت اما الان ميگويند ما نميتوانيم اين بخشها را نشان دهيم. سينما اين قوت را دارد كه قدم به حوزههاي ملكوتي بگذارد و موفق بيرون بيايد. در تاريخ سينما نيز اين تجربهها شده و من اين خاصيت و بضاعت را در اين هنر ميبينم.
كاش اين صحنهها نشان داده ميشد تا متوجه شويم اين موضوع چقدر به تخيل ما آسيب ميزند يا آن را برجسته ميكند.
البته در زمان ساخت، اين صحنهها براي مديران هم نشان داده شد و بازتاب اين بود كه همه آن را منطبق با تصور و تخيل خود ميدانستند. هنوز امكان پخش اين صحنهها وجود دارد و من اميدوارم اين صحنهها پخش شود.
*سال گذشته، حركتي از سوي يكي از مراجع آغاز و به انتشار اطلاعيهاي منجر شد كه مايه تعجب بود. معمولا اظهار نظر در حوزه فقاهت خيلي يقين و اطمينان ميخواهد و بر مبناي شنيدن نميشود اظهار نظر كرد، حال آنكه اين مرجع محترم اين صحنه را نديده و صرفا بر اساس شنيدهها در خصوصش اظهار نظر كرده است.
يك بار هم در اين خصوص با ریيس سازمان صداوسيما صحبت كردم و گفتم، فقه شيعه تا در خصوص چيزي به يقين نرسد، اظهار نظر نميكند و در آخر اظهار نظر هم ميگويد (الله اعلم) اما اين نوع اظهارنظر برايم حيرتآور بود و البته دلم سوخت چون برخي از اعتقادهايم را خط خطي كرد.
*با مدير شبكه يك به اجماع رسيديم كه هر تصميمي گرفته ميشود، قبل از آغاز پخش باشد تا به ساختار كار لطمهاي وارد نكند.
*اصلا علاقهاي ندارم براي تلويزيون كار كنم، مگر اينكه در شرايطي مجبور شوم و يا شرايط خاصي پيش بيايد. البته يكي از خصلتهاي من اين است كه بعد از انجام هر كاري مدتي صبر و به آن فكر ميكنم و به همين دليل تصميم ندارم به سرعت پس از مختارنامه كار جديدي را آغاز كنم.
*اگر بخواهيم با تاريخ معاصر ارتباط برقرار كنيم، مبنايش خيال است. در تاريخ هميشه تناقض هست اما اگر موضوعي اين بضاعت را نداشته باشد كه جوري ساخته شود كه به درد امروز بخورد اصلا به سراغ آن نميروم. در مختارنامه اين بضاعت بود كه تاريخ معاصر خودمان را كه در آن زندگي كرديم ورق بزنم و به بازسازي بيروح و خشك تاريخ علاقهاي ندارم.
*انقلاب اسلامي و ايران را دوست دارم و به شدت نگران هستم اما اتفاقهايي ميافتد كه مرا نگران كرده است. اين نگراني از مجموعه رعنا آغاز شد. گاهي بايد به سياستمدارهايمان ضربه بزنيم و غبار آنها را بيرون بريزيم. ما در حال حاضر بايد از همه مفاهيم اعتقادي و باوري خود مراقبت كنيم و به اين سوال پاسخ دهيم كه مسؤل اين همه مشكلاتي كه در جامعه بروز يافته كيست؟ چرا به اندازه كافي درنگ و برنامهريزي نكرديم كه امروز با اين چالشها مواجه شديم؟
*كار بازيگر مقابل دوربين بسيار حساس و خلاقانه است و من اغلب اوقات دوستان بازيگر را به خاطر اين هنر ظريف و پيچيده تحسين ميكنم اما بخشي هم مراقبت و مسئوليت كارگردان است تا مراقب اين تفاوتها باشد. در اين سريال فريبرز عرب نيا در نقش مختار كه يك رهبر عربي است ايفاي نقش ميكند و كيان در نقش سرداري ايراني. سبك و شيوه بازي اين دو با هم متفاوت است. آنچه من به اين دو بازيگر منتقل ميكنم با خلاقيت آنها تركيب و در مقابل دوربين بازآفريني ميشود.
*صداي رويگري را خيلي دوست دارم و ميخواستم يك صحنه آييني خداحافظي ايراني در قسمت 35 قرار دهم كه در آن رويگري شعر ميخواند، اما به دليل پيچيدگي صحنه موفق به اجراي آن نشدم و بابت حذف اين صحنه هميشه حسرت ميخورم.
**جوانروح: مختارنامه هنوز براي ما تمام نشده است و تا به حال سه بار براي سه پروژه قرارداد بستهام اما مجبور به لغو قراردادها شدم چون همچنان درگير امور فني مختارنامه هستم و نميتوانم همزمان با مختار كارهاي ديگر را انجام دهم.
*فيلمبردار هميشه بايد از نظر سن و سال بزرگتر و با تجربهتر از كارگردان باشد تا اگر كارگردان يك ايده درخصوص يك صحنه داشته باشد، فيلم بردار چند پيشنهاد ديگر هم ميدهد و با تلفيق آنها صحنه ايدهآل خلق ميشود.
**ميرباقري: موضوع سريال ملتهب است و به همين دليل دوربين بايد سيال باشد. آن تلاطم دروني شخصيتها حتي در لحظههايي كه سكون دارد، بايد بيان ميشد و در اين ميان، حضور عظيم جوانروح براي من يك قوت قلب بود و يك جاهايي كه من كم ميآوردم، او به من قوت قلب ميداد.
**فريبا كوثري: زماني كه فيلمنامه مختارنامه را خواندم دوست داشتم نقش جاريه يا امثال آن را بازي كنم. علت آن هم اين است كه نقشهاي مثبت را همه مردم دوست دارند و چنين نقشهايي جاي كار زيادي ندارد، اما وقتي نقش منفي باشد، جاي كار آن بيشتر ميشود. اول كارگردان مختارنامه با اين تصميم موافقت كرد اما در ادامه با مشورت كارگردان، توصيه او براي ايفاي نقش عمره را پذيرفتم. در ادامه هم وقتي ديدم نسرين مقانلو براي نقش مقابل من انتخاب شد، حس كردم تضاد خوبي در سريال ايجاد شده كه اين موضوع باعث ميشد نقش من هم بهتر ديده شود.
**وليالله شيراندامي: نقش سليمان صرد خزاعي نقطه اوج كارنامه حرفهاي من است. ما در بيان ديالوگها متن خوان و يا كمكي نداشتيم و همه را خودمان حفظ ميكرديم، در كار نيز تلاش ميكرديم تا اول ديالوگ را بفهميم و بعد آن را بيان كنيم.
**رويگري: من روشم در حفظ ديالوگها فرق ميكند و هيچ وقت آن را در خانه تمرين نميكنم و ترجيح ميدهم تا ديالوگها سر صحنه و تر و تازه ادا شود.
**فريبا كوثري: تا درباره موضوعي كه كار ميكني، باور نداشته باشي، نميتواني آن را به مخاطب منتقل كني. اگر درباره امام حسين (ع) حرف ميزنيم اگر با اعتقاد و باور باشد، مخاطب آن را ميپذيرد.
**ميرباقري: تمام پشت صحنه مختارنامه ثبت شده، چون تجربه جديدي است كه اتفاق افتاده. مانند صحنههايي كه اسبها از خاك بيرون ميآمدند و يا بمباران كعبه كه ما تا به حال نظير آن را در دنيا نداشتهايم. كتاب مختارنامه نيز با توجه به پشت صحنهها توسط يك گروه در حال نگارش است كه طي چند سال آينده آماده ميشود.