سئوالم از رييس پليس تهران اين است كه چطور يك پليس، با سابقهاي كه دارد نمي تواند آنها را شناسايي كند؟ مگر شناسايي و دستگيري جيببران پايتخت چقدر سخت است؟
به گزارش خبرنگار فارس، شهرونداني كه به طور معمول و روزانه از خطوط مختلف بي.آر.تي مخصوصا خط يك (آزادي-تهرانپارس) استفاده ميكنند، كمتر پيش ميآيد زماني كه در اتوبوس هستند با فريادهاي زن يا مردي مواجه نشوند كه دقايقي بعد از به سرقت رفتن اموالش، متوجه موضوع شده است و مستأصل به دنبال راهي براي يافتن سارق يا سارقان ميگردد.
سرقت از مسافران يا همان جيببري، متوجه افراد خاصي نيست و هركس كه وارد اتوبوس ميشود اين توانايي را دارد كه يكي از طعمههاي سارقان و جيببرها شود. حتي بسياري از افرادي كه به زعم خود خيلي محتاط و مراقب هستند نيز در مواردي، مورد سرقت قرار گرفتهاند و زماني متوجه اين موضوع شدهاند كه دقايقي از سرقت و خروج سارقان از اتوبوس گذشته است.
جيببرها و سارقاني كه دست به سرقتهاي سبك مانند كيف پول يا وجه نقد داخل جيب مسافران ميزنند معمولا عدهاي معتاد و بيكار هستند كه براي تأمين هزينههاي خود دست به اين كار ميزنند اما در اين بين هستند كساني كه وقتي از سوي پليس دستگير ميشوند و مالباختگان آنها را شناسايي ميكنند، معلوم ميشود كه با ظاهري آراسته و به صورت گروهي دست به سرقت ميزدهاند.
يكي از شهروندان كه نخواست نامش فاش شود، اولين كسي بود كه شكوه به خبرنگاران خبرگزاري فارس برد و خواست كه از مسئولين بخواهيم تا فكري به حال اين وضعيت در تهران كنند.
او كه مردي 32ساله بود به بخشي از حقوقش اشاره مي كرد كه در جيب چپ پيراهنش بوده و به سذقت رفته. او با اينكه دكمه آن جيب را هم بسته بود، جواني با قد بلند با فشار خود را وارد اتوبوس كرد و فقط چند ثانيه طول نكشيد كه پول را ربود و از اتوبوس پياده شد.
شهروندي كه سفره دلش را براي ما باز كزده بود، گفت: ابتدا تعجب كردم كه چرا اين جوان كه با زور سوار اتوبوس شده بود، حالا پياده شد؟ اگر چه حواسم را به كيف پول در جيب شلوارم جمع كرده بودم، ناگهان به فكر پولهاي جيبم افتادم و ديدم كه دكمه جيبم را باز كردهاند و در كسري از ثانيه پولهايم را زدهاند.
تامدتها به فكر سرعت عمل آنها بودم و تعجب ميكردم كه دكمهام را چگونه باز كردهاند؟ چگونه پول را برداشتهاند و چگونه با سرعت از اتوبوس پياده شدند؟
چهره اين جوانها كاملا مشخص بود و حتي الان هم مي توانم آنها را شناسايي كنم اما سئوالم از رييس پليس تهران اين است كه چطور يك پليس، با سابقهاي كه دارد نمي تواند آنها را شناسايي كند؟ مگر شناسايي و دستگيري جيببران پايتخت چقدر سخت است؟
با توجه به گسترش سرقت و جيببري از مسافران خطوط بي.آر.تي، و نمونه روشني از آن كه به خبرگزاري مراجعه كرده بود، بر آن شديم با تعدادي از مسافران اين خطوط و همچنين مأموراني كه در ايستگاههاي بي.آر.تي مشغول به فعاليت هستند در خصوص ميزان امنيت در اتوبوسهاي بي.آر.تي و مشاهدات خود از اين اتفاقات، گفتوگويي انجام دهيم كه در ذيل ميخوانيد:
* ازدحام جمعيت داخل اتوبوس، موقعيت را براي جيببري مساعد ميكندخانم احمدي دانشجويي كه حداقل روزي دوبار از خطوط بي.آر.تي استفاده ميكند، در اينباره به خبرنگار فارس گقت: ازدحام دائمي و هميشگي داخل اتوبوسها، ميتواند شرايط را براي بعضي آدمهاي فرصت طلب و دستكج ايجاد كند.
اين دانشجو ادامه داد: وقتي هم كه اين افراد از شلوغي هميشگي اتوبوسها اطلاع دارند، پس يك امر طبيعي است كه اين اتفاقات رخ دهد حتي اگر عدهاي هم نديده باشند ولي در اصل جيببري در اتوبوس يك امر عادي است.
* اتوبوسهاي شلوغ، بهشت جيببران براي سرقت استكيان ناصري، فروشندهاي كه حوالي چهارراه وليعصر مشغول به كار است به خبرنگار قضايي فارس گفت: اين سارقان معمولا اماكن شلوغ مانند بازار را براي اقدامات خود انتخاب ميكنند اما چون بازار همه روزه شلوغ نيست به همين دليل هدف ثابتي هم براي سارقان نيست.
وي ادامه داد: اما داخل اتوبوسهايي كه در طول روز و حتي تا ساعات پاياني شب شلوغ هستند و مانند اماكني مثل بازارها زيرنظر پليس نيستند، محل مناسبي هستند تا جيببرها بتوانند به هدف خود برسند؛ در واقع اتوبوسها، بهشت سارقان و جيببرها براي سرقت هستند.
* اتوبوس، محلي براي بازگو كردن خاطرات تلخ مالباختگانخانم كسروي، فرهنگي بازنشسته در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: من خودم تاكنون شاهد اين نبودم كه مسافري مورد سرقت قرار بگيرد اما بسيار ديدم كه مسافراني كه مورد سرقت قرار گرفتهاند مخصوصا خانمها، جريان حادثه را براي ديگران بازگو ميكنند.
وي گفت: با توجه به شلوغي زياد داخل اتوبوسها شايد نتوان راهي قطعي براي جلوگيري از سرقت و جيببري پيدا كرد اما ميتوان با استفاده از دوربينهاي مداربسته داخل اتوبوس و ايستگاهها، هم براي چهرهانگاري سارقان استفاده كرد و هم انگيزه سرقت در اين محل را در بين سارقان كم كرد.
* دستگيري جيببر با كمك مسافران اتوبوسمهران روشن، دانشجويي كه در ايستگاه فردوسي منتظر ورود اتوبوس بود به خبرنگار فارس گفت: هميشه و به طور منظم از اتوبوس استفاده نميكنم اما هفته قبل كه به خاطر ترافيك سنگين خيابان مجبور شدم سوار اتوبوس شوم، شاهد جيببري توسط يك جوان بودم كه توسط مسافران دستگير شد.
وي ادامه داد: يكي از مسافران مشاهده كرده بود كه جواني به شكي ماهرانه در حال سرقت محتويات جيب يكي ديگر از مسافران است. وقتي موضوع را به ديگران گفته، به اتفاق جوان را دستگير كردند؛ جوان سارق ابتدا موضوع را منكر شده اما در بازرسي از جيبهايش، مقداري وجهنقد، كيف پول و شناسنامه تعدادي از مسافران كشف شده بود.
* فيوجها؛ عاملان اصلي گسترش جيببري در ايران هستنديكي ديگر از مسافران، انگشت اتهام را به سوي طايفه فيوجها نشانه رفت و گفت: طايفه فيوج كه به صورت بينالمللي اقدام به سرقت و جيببري ميكنند با ورود به ايران ضمن اينكه به طور گسترده و شبكهاي اين كار را انجام ميدهند، وقتي در زندان هستند روشهاي كار خود را به زندانيان ديگر هم ياد ميدهند.
اين شهروند خاطرنشان كرد: مسئولان قضايي بايد اين افراد خطرناك را از بقيه جدا نگه داشته و به سرعت به پرونده آنها رسيدگي كنند.
* پول قسط ماشينم را روي هوا زدند و بردندعلي عبدي مرد 33 سالهاي كه نقاش ساختمان است از عقب اتوبوس خود را به من ميرساند و با نگاهي غمگين ميگويد آقا كجايي كه پول قسط خودروام را روي هوا زدند و بردند.
پاي در و دل او كه مينشينيم ميگويد: اواخر ارديبهشت حوالي ساعت 8 شب از صاحبكارش 250 هزار تومان ميگيرد تا فرداي آن روز آخرين قسط ماشينش را بدهد.
وي ادامه داد: نميخواستم گوشه پولم ساييده شود به همين دليل به جاي سوار شدن به تاكسي و دادن كرايه زياد به اتوبوس روي آوردم و سوار بي.آر.تي شدم. همهمه زياد بود و به سختي سوار شدم. جاي نشستن كه هيچ، جاي ايستادن درستي هم نداشتم اما همه حواسم به جيبم بود و 5 تراول 50 هزار توماني.
هنوز 3 ايستگاه نگذشته بود كه براي اطمينان از وجود پولهايم دستم را در جيبم فرو بردم كه تازه متوجه شدم جيببرها در همين چند دقيقه همه داراييام را بردهاند.
* مگر يك دختر دانشجو چه قدر پول دارد كه جيببرها همان را هم ميدزدند؟به ايستگاه بعد كه ميرسم براي عوض شدن آب و هوا هم كه شده پياده ميشوم تا همه سوژههاي گزارشم از يك اتوبوس نباشند و در ايستگاه چند دقيقهاي مينشينم.
كاغذهاي خبرم را ورقي ميزنم تا ببينم مصاحبه شوندهها از چه قشري بودهاند كه به يكباره خانمي به سمتم ميآيد و خودش ميخواهد كه صحبت كند.
خانم شاهسوند 21 ساله است كه از لهجهاش نشان ميدهد از جنوب كشور به تهران آمده ميپرسد، خبرنگاري و من هم مي گويم بله و خودش ميگويد: آقا در اين روزنامهتان بنويسيد چرا اينقدر جيببر زياد شده است.
انگار خدا او را در اين بيمصاحبهشوندگي فرستاده؛ سريع ميگويم شما هم طعمه شدهايد و ميگويد بله من دانشجو هستم اما داراييام را به سرقت بردند.
ميگويد از اهواز به تهران آمده و دانشجوي دانشگاه آزاد است و يك روز در حين بازگشت از دانشگاه 350 هزار تومان پولي كه همراهش بود را جيببرها به سرقت بردهاند.
طعنهاي به او ميزنم و ميگويم خب چرا 350 هزار تومان پول در جيبتان بود كه ناراحت ميشود و ميگويد آنقدر عابر بانكها خراب است كه مجبورم براي كم نياوردن پول همه آنرا از بانك بگيرم و در جيبم بگذارم.
* جيبشلوار لي من را با تيغ پاره كردنداتوبوس بعدي ميآيد و براي آنكه مابقي افراد را از دست ندهم سوار ميشوم، برخلاف هميشه اتوبوس خلوت است. كنار بعضي از افراد ميايستم و مخصوصاً سربرگهاي خبرم را نشان ميدهم تا شايد يكي از آنها ببيند و بخواهد سر صحبت را باز كند اما گويا خبري نيست. چند جوان كنار هم ايستادهاند. با يكيشان سر صحبت را باز ميكنم كه او هم دوستش را نشان ميدهد و ميگويد جيببرها جيبش را بريدند.
با پسر جواني كه هدفون در گوش دارد و دارد به آهنگي خفن گوش ميكند اشاره ميكنم و ميگويم: موضوع جيب شلوارت چيست كه با خنده ميگويد جيببرها واقعاً جيبم را بريدند.
توضيح ميدهد كه 15 تير زماني كه سرگرم گوش دادن موسيقي بوده يك جيببر كه او را نديده با تيغ كاتر جيبش را بريده و چند ده هزار تومان پولش را برده است.
در بين حرفهايش كه دنبال مقصر ميگردم ميگويد جيببر هر كه بوده قطعاً مهارت داشته و احتمالاً در زندان اين همه آموزش ديده است و به اين ترتيب آموزشهاي حين زندان را مقصر ميداند.