بهروز بهزادي در روزنامه اعتماد نوشت:
رييس سازمان صدا و سيما در يك سمينار فرهنگي مژده داد كه پنج شبكه ديگر به شبكههاي موجود تلويزيوني كشور افزوده ميشود. بايد از آقاي ضرغامي پرسيد كه براي سازمان متبوع شما كيفيت مهم است يا كميت؟ اگر وي به اين پرسش كه همه ما پاسخ آن را خوب ميدانيم جواب دهد، آنگاه بايد افزود كه شبكههاي موجود چه دستاورد مهمي داشتهاند كه اكنون بايد شاهد ايجاد پنج شبكه ديگر نيز باشيم.
از آنجا كه آقاي ضرغامي گفته است، نوع كار صدا و سيما مواجهه با مخاطب انبوه است، اين فرض كه پنج شبكه جديد تخصصي خواهند بود و مخاطبان جديدي را از كيك مخاطبان جامعه ايران نشانه خواهند رفت، مردود است و در آينده شاهد حضور شبكههايي خواهيم بود شبيه شبكههايي كه داريم؛ شبكههايي كه به چند سريال دلخوش كردهاند و شايد مديران شبكهها فرصتي براي بررسي بقيه برنامهها ندارند.
بايد به آقاي ضرغامي گفت شما به اين دليل كه سالها مدير صدا و سيما بودهايد، اين نظر مرا تاييد ميكنيد كه شبكههاي راديويي و تلويزيوني وقتي موفق محسوب ميشوند كه بيننده براي شنيدن يا ديدن برنامههاي آنها لحظهشماري كند، به گونهيي كه مديران شبكهها با افتخار اعلام كنند، ماهواره را آزاد كرديم ولي درصد بسيار اندكي از مردم به برنامههاي ماهواره توجه ميكنند.
بقيه، مخاطبان صدا و سيماي كشورند. من به مقتضاي شغلم شمار زيادي از جوانان خوشفكر را در رشته برنامه و سريالسازي ميشناسم كه فرصتي براي تهيه برنامههاي خود ندارند و اگر درهاي صدا و سيما به روي همه آنها گشوده شود انقلابي در برنامهها به وجود خواهد آمد. در ضمن گفتني است اكثر شبكههاي تلويزيوني دنيا با كادري اندك اداره ميشوند.
با كادرهاي اندك اما متخصص، ميتوان بودجهيي را كه صرف بدنه متورم و متراكم بخشهاي غيرتوليدي ميشود به توليد و برنامههاي زنده اختصاص داد و از جواناني كه توانايي اداره آنها را دارند دعوت به همكاري كرد، آنگاه ميبينيم چگونه مخاطبان ماهوارهها رو به كاهش ميگذارند و مخاطبان صدا و سيما رو به افزايش.
البته من خوب ميدانم ديكته كه بنويسيد غلط نيز در آن پيدا ميشود. همين چند سريال تلويزيون كه هفتگي و روزانه پخش ميشوند، منتقدان فراواني دارند، ولي نبايد نگران شد، چرا كه كار خوب از ميان نقد و نظر بيرون ميآيد. همين سريالها اگر چند برابر ميشد، قطعا مخاطبان تلويزيون هم چندبرابر ميشدند. منتها مشكل كار اينجا است كه در كشور ما ايران در برابر هر يك آدم متخصص، صدها نفر كارمند ستادي داريم كه بودجه افزايش متخصصان را ميبلعند.
همينطور است در صداو سيما. اگر از كارمندان ستادي بكاهيم و بر برنامهسازان بيفزاييم مطمئن باشيد كه همين سريالها چند برابر خواهند شد. مگر نه اين است كه رسانه جز برنامههاي خبري، روي شاخ تهيهكننده و كارگردان و نويسنده و مجري و هنرپيشه ميچرخد.
در پايان جاي اين پرسش مهم باقي ميماند كه اگر صدا و سيما وظيفهيي براي توسعه كشور دارد ميتواند با ايجاد شبكههاي جديد به كمك بخش كشاورزي و حتي صنعت كشور برخيزد.
مثلا وجود يك شبكه كشاورز ميتواند تحول عظيمي در كشاورزي سنتي كشور ايجاد كند و به كشاورزان روشهاي جديد كاشت و برداشت، باغداري، پيوند و استفاده از آبياريهاي متراكم و قطرهيي را آموزش دهد و بر محصول كشاورزي كشور بيفزايد يا با ايجاد يك شبكه تخصصي فيلم و سريال ـ مثل ساير كشورهاي دنيا - با انتخاب آثار پرجاذبه بخشي از مخاطبان ماهواره را جذب كند. و آخر اينكه پيشنهاد از اين نوع فراوان است، به شرط آنكه مسوولان صدا و سيما بخواهند.