راز داماد هزارچهره در دستگاه استراق سمع تازه‌عروس

من با دادن وعده وام به زنان و مردان با شرایط ایده‌آل یا حل کردن مشکلاتشان در ارگان‌های مختلف آنان را سرکیسه می‌کردم تا اینکه در سفر به دوبی با ثریا آشنا شدم و با وجود علاقه زیاد به همسر و بچه‌ام تصمیم گرفتم با مدارک جعلی با ثریا سر سفره عقد بنشینم و اصلاً تصور نمی‌کردم وی بدبین شده و موجب لو رفتن من شود.
کد خبر: ۱۸۴۴۹۳
|
۲۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۰ 18 August 2011
|
7616 بازدید
قدس: راز مرد هزارچهره وقتی فاش شد که همسر بدبین وی در خودرو‌یش دستگاه استراق سمع گذاشت.

این زن وقتی صدای شوهرش را شنید و پی برد با مرد کلاهبرداری ازدواج کرده است نزد پلیس رفت.

چندی پیش زن جوانی در حالی که خیلی ناراحت بود و یک سی‌دی به همراه داشت نزد پلیس رفت و ادعا کرد مدرک دارد که ثابت می‌کند شوهرش مردی شیاد و کلاهبردار است. ماموران که تعجب کرده بودند وقتی ثریا گفت از سوی مردی اغفال شده و حتی نمی‌داند اسم و مشخصات واقعی وی چیست!

پرونده‌ای تشکیل دادند و پیش روی دادیار دادسرای شهرری گذاشتند. ثریا 30 ساله به دادیار پرونده گفت: 3 سال پیش وقتی تصمیم گرفتم سفر تفریحی به دوبی داشته باشم با توری همراه شدم که پسر جوانی به نام محمد نیز با یکی از دوستانش همسفرمان بود.

محمد شیک‌پوش و چهره‌ای بسیار رسمی داشت و در هتل محل اقامتمان بارها همدیگر را دیدیم تا اینکه به بهانه‌ای سر صحبت را با من باز کرد، خیلی شیرین‌زبان بود ابتدا به رفتارهای متفاوت من با دیگر دختران همسفر اشاره کرد که به نظرش خاص می‌آمد و خواست برای آینده‌مان با هم آشنا باشیم.

وی افزود: «ابتدا بهانه‌جویی کردم اما اینکه محمد بین آن همه دختر، من را که در خارج از ایران هم چادر به سر داشتم انتخاب کرده بود، احساس خوبی پیدا کردم و وقتی شنیدم نیت وی ازدواج است پذیرفتم در بازگشت به ایران شرایط خواستگاری‌ را فراهم کنم.

زن جوان ادامه داد: «محمد» در دوبی خیلی مراقب من بود و رعایت ادب را هم داشت تا اینکه به تهران بازگشتیم، وی وقتی شنید خانه‌مان در شهرری است با این ادعا که خانواده‌اش بالاشهری هستند اجازه گرفت به تنهایی خواستگاری کند و بعد از عروسی من را به خانواده‌اش معرفی کند، وی ادعا کرد مدیرعامل یک شرکت رایانه‌ای است و درآمد میلیاردی دارد.

من مغلوب شخصیت جذاب وی شده بودم تا اینکه به تنهایی خواستگاری‌ام کرد و با مهریه بالا و خرید میلیونی یک عروسی مجلل گرفت که تنها دوستان و همکارانش در آن شرکت داشتند و هیچکدام از بستگانش را ندیدم. بعد از این مراسم، محمد برای من خانه شیکی در شهرری گرفت تا دور از بستگانم نباشم و همه امکانات را برایم فراهم کرد، هیچ غمی در زندگی‌ام نداشتم، شوهرم به خاطر مسائل کاری کمتر به خانه می‌آمد تا اینکه خواستم مادر شوم و محمد نپذیرفت، بهانه‌هایش را نمی‌توانستم بپذیرم و همین اختلاف موجب شد به وی بدبین شوم.

ثریا گفت: احتمال دادم محمد همسر دیگری داشته باشد و چون از وی بچه دارد تمایلی به پدر شدن ندارد، این تصور مثل خوره به جانم افتاد و بعد از مدتی به تماس‌های شبانه یا غیبت‌هایش مشکوک شدم. یک روز برادرم که می‌دانست چقدر ناراحت هستم به خانه‌ام آمد و یک دستگاه به من داد، می‌گفت دوستانش از خارج آورده‌اند و آن را خریده است با آن می‌توانستم استراق سمع کنم. محمد همان روز به خانه آمد و مثل همیشه ادعا کرد خسته است و نمی‌تواند با من به گردش بیاید، از او اجازه گرفتم با برادرم سوار بر ماشینش بیرون برویم، پذیرفت و ما توانستیم دستگاه را داخل ماشین جاسازی کنیم.

وی افزود: از فردای همان روز فهمیدم شوهرم هزار چهره دارد. وی اسامی مختلفی داشته و هر بار با افراد متفاوت به روش‌های خاصی حرف می‌زند، نمی‌دانستم واقعاً مشخصات وی محمد باشد اما فهمیدم که مدیرعامل شرکت نبوده بلکه در حال کلاهبرداری از بدبخت و بیچاره‌هایی است که دنبال وام هستند. ابتدا خواستم با او حرف بزنم تا نان حرام به زندگی‌مان نیاورد که ناگهان فهمیدم محمد زن و بچه هم دارد، اسم همسر اول محمد، نگرس و بچه‌اش محمد است و همین کافی بود که بفهمم اسم خودش محمد نیست.

شوهرم همان روز زنگ زد و گفت باید به ماموریت کاری به شمال برود و شب نمی‌آید و من با شنیدن صدایش پی‌بردم اسم واقعی‌اش حسن است، الان می‌خواهم این مرد حقه‌باز دستگیر شود و به مجازات برسد.

با ادعاهای این زن و وقتی دادیار صدای ضبط شده را شنید تیمی از پلیس آگاهی وارد عمل شد تا پرده از راز مرد هزار چهره بردارد. محمد که اسم واقعی‌اش حسن است یک هفته بعد وقتی به خانه همسر دوم خود بازگشت از سوی پلیس بازداشت شد و حیرت‌زده ادعا کرد حتما اشتباهی شده است.

این مرد هزارچهره وقتی شنید «ثریا» با کارآگاه‌بازی‌هایش راز تبهکاری‌های وی را فاش کرده است، سربه زیر انداخت و گفت: «من مدیرعامل یک شرکت تجاری بودم که ورشکست شدم چون عادت داشتم زندگی مرفهی برای خود و خانواده‌ام فراهم کنم نتوانستم با بی‌پولی کنار بیایم، دوستی داشتم که مهندس کامپیوتر بود و جعل می‌کرد. نقشه‌ای طراحی کردم و با دادن هزینه آن شناسنامه و کارت‌های جعلی مختلفی را به دست آوردم.

من با دادن وعده وام به زنان و مردان با شرایط ایده‌آل یا حل کردن مشکلاتشان در ارگان‌های مختلف آنان را سرکیسه می‌کردم تا اینکه در سفر به دوبی با ثریا آشنا شدم و با وجود علاقه زیاد به همسر و بچه‌ام تصمیم گرفتم با مدارک جعلی با ثریا سر سفره عقد بنشینم و اصلاً تصور نمی‌کردم وی بدبین شده و موجب لو رفتن من شود.

بنا بر این گزارش، با دستور دادیار پرونده داماد هزارچهره تحت تحقیق پلیسی قرار دارد تا میزان تبهکاری‌هایش فاش شود.
اشتراک گذاری
تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
پاسخ های رئیس جمهور پزشکیان در اولین نشست خبری را چطور ارزیابی می کنید؟