تهران امروز: مردي كه 7 سال پيش به اتهام قتل همسرش بازداشت و سهبار نيز در دادگاه تبرئه شد درآستانه تعيين سرنوشت قرار گرفت.
8 شهريور ماه سال 83 ماموران پليس شهريار از قتل زني به نام عسل با خبر شدند. شوهر اين مرد به نام رحيم به ماموران گفت: عسل چند روز پيش ناپديد شد و بعد از كلي جست و جو در بيمارستان هاي شهر سرانجام جسد وي را در سردخانه بهشت سكينه پيدا كردم.
كارآگاهان بافاصله تحقيقات خود را آغاز كرده و پس از پرس و جو از خانواده عسل به خود رحيم مشكوك شدند. پدر و مادر عسل به ماموران گفتند: از مدتها پيش بين عسل و رحيم شكر آب بود و حتي يكبار عسل به خاطر اعتياد رحيم از وي جدا شده و دوباره رجوع كرده بود. اما آنها پس از رجوع هم با هم دچار مشكل شدند و ما هم در جريان اين درگيري بوديم. ما به دامادمان به عنوان متهم اصلي قتل عسل مشكوكيم.
با اين اتهامات رحيم بازداشت شده و تحت بازجويي قرار گرفت اما وي منكر هر گونه نقش داشتن در قتل عسل شد. از سويي ديگر پزشكي قانوني هم علت مرگ را خفگي با شيئي طناب مانند عنوان كرد. اما آنچه ظن ماموران را نسبت به رحيم بيشتر كرد جنيني بود كه داخل بدن مقتول كشف شد. بررسي جنين نشان داد كه وي از رحيم نبوده و متعلق به مرد ديگري است .
رحيم سرانجام در بازجويي ها به قتل عسل اعتراف كرده و مدعي شد پس از اينكه متوجه باردار شدن همسرش از مردي ديگر شده است وي را كشته است.
براي رحيم قرارمجرميت صادر شده و وي در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به طور علني مورد محاكمه قرار گرفت.متهم اما در جسله دادگاه حرف هاي پيشين خود را پس گرفت و مدعي شد تحت فشار بازجوها در اداره آگاهي دست به اعتراف زده است.
رحيم خطاب به قضات گفت: من و عسل سالها بود ازدواج كرده ولي بچه دار نمي شديم. عسل به همين خاطر مي خواست از من جدا شود اما اعتياد مرا بهانه كرده بود. ولي من حاضر به طلاق دادن وي نبودم چرا كه او را دوست داشتم. تا اينكه يكروز عسل گفت براي درمان بچه دار نشدنمان پيش يك رمال رفته و او گفته چون شما روز بدي به عقد يكديگر درآمديد قادر به بچه دار شدن نيستيد. براي بچه دار شدن هم بايد از يكديگر جدا شده و در روزي كه شگون دارد ازدواج كنيد.
من حرف او را باور كرده و طلاقش دادم . عسل از من جدا شده و خانه اي را اجاره كرد او گفت فالگير گفته حتي مدتي بايد محل زندگيات را هم از شوهر سابقت جدا كني تا آثار نحسي اين وصلت از بين برود. بعد از تمام شدن عده دوباره با يكديگر وصلت كرديم يك هفته اي كه گذشت متوجه شدم عسل باردار است خيلي خوشحال شدم فكر كردم بچه از خودم است حتي تصميم گرفتم اعتيادم را ترك كنم تا بالاي سر بچه آينده ام باشم. اما چند وقت بعد حين دعوايي كه بين ما پيش آمد حرفي زد كه زندگي ام را به باد داد.
عسل گفت بچه اي كه در شكم دارد از من نيست و متعلق به دوست من رضاست. او گفت وقتي خانه مرا ترك كرده و به خانه جديد رفته با رضا ارتباط برقرار كرده است. بعد از دعوا عسل خانه را ترك كرده و ديگر برنگشت. من به پليس خبر داده و به اتفاق رضا دنبال او گشتم و سرانجام جسد وي را در سردخانه پيدا كرديم.
سپس قاضي از رضا خواست به جايگاه آمده و درباره رابطه خود با عسل توضيح دهد. رضا خطاب به قاضي گفت: عسل و رحيم هميشه با هم دعوا داشتند. يك روز عسل به من زنگ زد و گفت از رحيم جدا شده و دنبال خانه اي اجاره اي مي گردد. بعد از آن ديگر خبري از او نداشتم تا اينكه چند روز بعد به من زنگ زده و گفت دستش بريده و كمك مي خواهد. به خانه اش رفته و او را پيش دكتر بردم. وقتي او را برگرداندم هر چه اصرار كرد پول درمان را به من بدهد قبول نكردم. او هم مرا به خانهاش برده و اغفال كرد. من و عسل چند وقتي با هم ارتباط داشتيم تا اينكه يك روز موضوع را به برادرم گفتم. او از من خواست هر چه سريعتر به اين رابطه پايان دهم چرا كه اگر همسرم از موضوع چيزي بفهمد زندگي ام به باد مي رود.
من هم ديگر به تماس هاي عسل پاسخ ندادم تا آنكه بعد از مدتي فهميدم پيش شوهرش برگشته و دوباره با وي زندگي مي كند. ديگر هيچ خبري از او نداشتم تا اينكه يكروز رحيم پيش من آمده و از من خواست براي پيدا كردن عسل به بيمارستان ها سر بزنيم.
قضات شعبه در پايان جلسه رحيم را تبرئه كرده و اعلام كردند دلايلي كه به ضرر وي وجود دارد كافي نيست و نمي توان او را قاتل دانست. اين حكم با اعتراض اولياي دم به ديوان عالي كشور رفته و جهت تجديد نظر بار ديگر به شعبه 71 برگردانده شد اما اين شعبه باز هم راي به برائت متهم داد . با اعتراض خانواده مقتول راي اين بار به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده و اين شعبه هم راي به برائت متهم داد . ديوان عالي كشور هم هفته گذشته راي را نقض كرده و اعلام كرد بايد دستور توقف رسيدگي درباره اين پرونده صادر شود .
دادگاه كيفري تهران هم قرار است بهزودي درمورد اين پرونده راي نهايي خود را صادر كند.