سخنانی که به تازگی رئیس جمهور در جمع فعالان ستادهای انتخاباتی خویش اظهار کرده است، هرچند حق طبیعی وی به عنوان یک فعال سیاسی است، نتیجه بلافصل این سخنان در این مقطع زمانی و از زبان وی، جز بر هم زدن آرامش سیاسی جامعه ثمره دیگری ندارد.
به گزارش «تابناک»، سخنان دکتر محمود احمدینژاد، هرچند در بخشی ادعا درباره برخی اشخاص، آن هم بنا بر مکالمه دو نفره رئیس جمهور و افراد مذکور است که هر کدام در موضع و جایگاه خود قابل بررسی است، اما مهم این است که این سخنان، آرامش سیاسی و نظم اجتماعی مبتنی بر این آرامش را بر هم میزند.
بر پایه این گزارش، تلاش برای برقراری آرامش سیاسی، مبتنی بر منطقی انسانی است؛ برای نمونه، فرزندی که همواره در معرض نزاع پدر و مادر خود باشد نمیتواند رشد کند؛ بنابراین، آرامش سیاسی، اهتمام دولت و ملت را برای پیشرفت جامعه روی هم انباشته و به قدرت ملی تبدیل میکند.
در این باره باید گفت که ناآرامی سیاسی، نیروها را هدر میدهد و جهت گیریهای چندگانه و عملکرد متنوع دفع کننده به وجود میآورد. رقابت سیاسی گروههای سیاسی پایان یافتنی است و مکانیزمهایی برای معقول کردن این رقابتها باید ایجاد شود، تا سرانجام مردم متوجه بشوند متهم و شاکی چه کسانی هستند. ادعاهایی که علیه نزدیکان رئیس جمهور مطرح میشود و ادعاهای دیگری که وی در حمایت از آنان میگوید، تا به محکمه قانون نرود، همچنان آرامش سیاسی نظام و مردم را میگیرد و بی اعتمادی روزافزون را دامن میزند.
اما به هر حال، این نکته را نباید فراموش کرد که مملکتداری و مدیریت در یک جامعه، فراتر از رقابت سیاسی میان گروهها و افراد است و بدین منظور، باید از عرصه ملی سیاست زدایی شود؛ عرصه ملی میثاقی است ملی، مبتنی بر منافع و ارزشهای همه شهروندان یک کشور و به طور طبیعی، همگان به آن معتقدند و از آن پاسداری میکنند.
بنابراین، نزاع گروههای سیاسی درباره ساختار بودجه، استراتژی کشاورزی، اصلاح مالیاتی و... اشکال ندارد، بلکه ضرورت هم دارد. اما ایجاد فهم مشترک بین درباره عرصه ملی کشور در حوزه داخلی و خارجی و شناخت جایگاه کشور در نظام جهانی، تنها با اجماع مردم، مسئولان و نخبگان آن هم در فضایی آکنده از آرامش سیاسی است که به دست میآید؛ مسأله ای که متأسفانه اکنون دیده نمیشود و نه تنها مسائل روبنایی، بلکه زیربنایی هم در اندرون مشاجرات مسئولان گم شده است؛ گویی که اصلا راهبردی ملی در سطح داخلی و خارجی وجود ندارد و یا در بهترین حالت درباره آن اجماع نیست و تا اجماع درباره این استراتژی ملی پدید نیاید، این آرامش سیاسی کشور و مردم است که قربانی این عدم اجماع خواهد شد.
افزون بر این، عرصه ملی در حوزه داخلی و خارجی مبتنی بر داشتن یک حافظه مشترک تاریخی و استفاده از آن برای ترسیم افق آینده است؛ جامعهای که آرامش سیاسی آن هر روز به هم میریزد و تاریخ نزدیک خود را انکار میکند، اصولا به حافظه تاریخی نمیاندیشد.
علاوه بر این، روحیات نخبگان و مسئولان نیز در این امر بسیار دخیل است. این که نخبگان و مسئولان به چه میزان علاقهمند به مدیریت کشور و پیش بردن کشور با توجه به شرایط جهانی هستند هم از دیگر عواملی است که فهم مشترک ایجاد میکند که این هم در ناآرامی سیاسی هیچگاه محقق نخواهد شد.
یادمان باشد که هر یک از قوا برای انجام مسئولیتی ایجاد شدهاند؛ یعنی برای ساختن، نه برای تخریب. مبادا در گرد و غبارهای سیاسی، مسئولان از تکلیف ساختن غافل شوند و به تخریب بپردازند؛ تخریب رقیب، تخریب باورها و ارزشها و تخریب امید ملتی که برای آینده فرزندانش حاضر است، سختی الزامات پیشرفت را تحمل کند.