وقتی به رخدادهایی نظیر بستن راه دسترسی به ایمیلهای گوگل و یاهو در چند روز گذشته برمیخوریم، آنقدر برایمان دور از باور است که نمیتوانیم آن را هضم کنیم؛ آیا واقعا این گونه تصمیمات ناشی از خرد جمعی است؟ اگر این گونه است و موضوع نامطلوبی با این تصمیم خارج از دسترس شده، چگونه است که بدون هیچ تغییری، دوباره اوضاع به روز نخست برمیگردد و روز از نو و روزی از نو؟
به گزارش «تابناک»، چند ماهی است که مشکلات ارتباطی با دنیای مجازی همواره در حال بروز و ظهور است و بحث تغییرات گسترده اینترنت در آینده نامعلوم، ورد زبان بیشتر کاربران این شبکه جهانی شده است؛ جایی که مسئولان میخواهند پای ملی را به ماجرا باز کنند، ولی تعریف روشنی از محصول پیش رو ارایه نکردهاند و بازار احتمالات را رونق دادهاند.
آن چیزی که این روزها از آن به عنوان شبکه اینترنت ملی (که برای مخفف شدن دچار کمی تغییر و به شبکه ملی اینترنت «شما» تبدیل شده است!) نام میبرند، واژهای است که از روزهای آغازین انتشار قانون چهارم توسعه، بحثبرانگیز شد؛ همان زمان که یک نشریه تخصصی ارتباطات نسبت به آن واکنش نشان داد و نوشت: «چنین امکانی برای دسترسی محدودتر به اطلاعات در فضای مجازی نیست». این در حالی است که در کشوری مانند چین که برای خودش سردمدار دسترسی محدود به اینترنت است، شبکه اینترنت وطنی راه اندازی شده، ولی همچنان دسترسی به اینترنت هم وجود دارد. حدس و گمانها به اندازهای زیاد شده که اکنون کافی است ترکیب نوساخته «اینترنت ملی» را در یکی از موتورهای جستجو تایپ کرده و کلید اینتر را فشار دهید تا با انبوهی از یافتهها در این باره روبهرو شویم که از زاویه دیدهای گوناگون در باره این موضوع واحد به نگارش درآمدهاند؛ مطالبی که بیشتر برگرفته از حدسیات هستند و چه بسا راه زیادی به واقعیت نداشته باشند.
اکنون با پدیدهای روبهرو شدهایم که به ظاهر «نو» است، ولی همین توصیف نیز مورد شک و تردید بسیاری قرار گرفته است. جدای اینکه نقدهای بسیاری درباره آن نوشته شده است، هنوز چیزی به عنوان محصول نهایی این پروژه معرفی نشده و جالب اینجاست که هیچ یک از مخالفان هم دلیل روشنی برای مخالفت خود ندارند. اینجاست که همه حرکات مسئولان امر را در گذشته و حال به نام این ایده مینویسند و به نظر حق هم دارند.
این گونه است که فرضیات یکی پس از دیگری طرح شده و مثل تیر در تاریکی، مخاطبان کنجکاوی را نشانه میرود که به همین وضع کنونی اینترنت به چشم آب باریکه نگاه میکنند و چه بسا از دست دادن آن را با فاجعه مساوی میدانند؛ فرضیههایی که اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم، در سه دسته گنجانده میشوند:
نخست: اینترانتکندی اینترنت در روزهای خاصی از سال را همه میدانیم، ولی گویا، به تازگی مسئولان قصد خرق عادت دارند که هر روز ممکن است به این مشکل مبتلا شویم. شاید به این دلیل است که توجیه بسیاری به ذهن نمیرسد و فرضیه اینتر
انت ملی به شدت قوت میگیرد؛ شبکهای داخلی که محدود به مرزهای کشورمان بوده و میتواند لقب «ملی» هم بگیرد؛ آن هم با سرعت بیشتر، محتوای کمتر و هزار و یک تفاوت دیگر با اینترنت.
دوم: اینترانت در کنار اینترنت محدود شدههم شبکه ملی راه اندازی شود و هم اینترنت سر جایش باقی بماند؛ با این تفاوت که دسترسی به دومی سخت شود و برای هر کسی مقدور نباشد؛ چرا؟ لابد چون اگر دسترسی به دومی محدود نشود، اولی رونق زیادی پیدا نکند. گویا، اجرای این فرضیه محتملتر است؛ هرچند تفاوت زیادی با اجرای فرضیه نخست ندارد، مگر اینکه محدودیتهای دسترسی به اینترنت اعمال نشود و بگذاریم که این دو به صورت طبیعی در کنار هم محک بخورند و خدمت رسانی کنند.
سوم: اینترنتی با لیست سفیدداستان حرف و حدیثهای اینترنت ملی، شبیه داستان لمس فیل در یک اتاق تاریک است که یکی زبری پوست نظرش را جلب میکند و دیگری به خرطوم آن دست میکشد و خلاصه هر یک نتیجهای میگیرد که همه چیز میتواند باشد، ولی قطعا فیل نیست! بر پایه این فرضیه، به جای اینکه برخی سایتهای نامناسب را فیلتر کنیم و به لیست سیاه بفرستیم، از لیست سفید استفاده خواهیم کرد و سایتهای مناسب را به آن راه خواهیم داد؛ نوعی بومی سازی اینترنت برای کشورمان که شبیه تلویزیونهای کابلی کار میکند؛ اینترانتی در دل اینترنت جهانی!
اما فارغ از همه این حدسیات مبهم، گویا سکوت مسئولان یا برگرفته از به قطعیت نرسیدن در روش اجرای این شبکه است و یا از دلایلی ناشی شده که گفتنی نیست، که در دو صورت، میتوان پرسید: اگر قرار است این شبکه مفید باشد، چرا جزییات آن را شرح نمیدهید و به ابهامات پاسخ نمیدهید؟
براستی چرا در صدد شفاف سازی طرحی برنمیآیید که از یک پشتوانه فکری برخوردار است؟
آیا این سکوت به سود این طرح است که ملزم به اجرایش هستید؟