«براي دريافت حق پخش تلويزيوني بازيهاي ليگ رقم 15 ميليارد تومان را به فدراسيون فوتبال پيشنهاد كردهايم. اما اهالي فدراسيون فوتبال تقاضاي ارقامي نجومي و چندين برابر اين ميزان را دارند كه پرداخت اين پول آن هم از محل بيتالمال براي صدا و سيما مقدور نيست. اگر فدراسيون فوتبال باز هم مقاومت كند براي گرفتن حق پخش از طريق مجاري قانوني اقدام ميكنيم.»
علياصغر پورمحمدي، مدير شبكه 3 در گفتوگو با راديو
1- ورزش ايران ظرف چند روز، دو اتفاق ويژه با دو پيام متفاوت را تجربه كرد؛ اولي اصرار احمد دنيامالي، رييس بركنار شده فدراسيون قايقراني براي بازگشت به فدراسيون با وجود برخورد يكطرفه و نادرست وزارت ورزش و دومي اصرار علي كفاشيان براي دريافت حق «واقعي» پخش تلويزيوني فوتبال با وجود برخورد يكطرفه و نادرست صدا و سيما؛ طرف دوم در هر دو مورد مديريتي «غيرپاسخگو» و «يكطرفه» دارد كه راه را بر طرف اول ميبندد. دنيامالي و كفاشيان هفته سختي را پشت سر گذاشتند، هر دو تحت فشار بودند، هر دو به دنبال «حق» واقعي بودند و هر دو در افكار عمومي «محق» براي درخواستهاي مشروعشان...
2- دنيامالي ايستاد، با همه طرفين به گفتوگو نشست و از «تهديد»ها نترسيد. رييس بركنارشده فدراسيون قايقراني ميتوانست همانند بسياري از مديران گذشته پا پس بكشد و صدايش هم درنيايد اما او از «حق» مجموعهيي دفاع كرد كه به او اعتماد كرده بودند و در مجمع به او راي دادند. نتيجه آن شد كه وزارت ورزش از موضعش كوتاه آمد و نهادهاي بينالمللي هم از اين «حق» دفاع كردند. دنيامالي حتي به اين عقبنشيني دولتي هم راضي نشد و حالا همان اختياراتي را ميخواهد كه تا قبل از بركناري در اختيار داشت. ورزش ايران با چنين مديراني ميتواند به «توسعه» فكر كند و از «حقش» مقابل به خطر افتادن منافع شخصي و گروهي برخيها دفاع كند.
3- داستان علي كفاشيان با دنيامالي متفاوت است. رييس فدراسيون فوتبال كه حرف از «تحول» زده بود و قرار بود دوران جديدي براي فوتبال ايران رقم بزند حالا نشان داده بيشتر تبليغاتي عمل كرده است. او وارد جنگ با وزارت ورزش شده بود و حالا كه ميخواهد از «حق پخش» تلويزيوني دفاع كند با تلفن رييس ح وزارت ورزش اجازه ورود دوربينها را به استاديومها ميدهد! البته از مديري كه جايگاه هياترييسهيي فدراسيون فوتبال ايران در AFC را اينگونه از دست داد و براي دلخوشي علي سعيدلو - رييس آن روزهاي سازمان تربيت بدني-كنار كشيد تا «شايد» آقاي رييس انتخاب شود بعيد نيست كه با يك تلفن اجازه پخش دهد. علي كفاشيان به فوتبال ايران خدمت كرد؟ آيا او منافع باشگاهها را حفظ كرد؟ آيا او «استقلال» فدراسيون را برخلاف آن همه مصاحبه به نمايش گذاشت؟ آيا اينگونه ميتوان مقابل منافع «صدا و سيما» و مديرانش ايستاد؟ قطعا تفاوت بزرگي ميان دنيامالي و امثال كفاشيان است...
4- روزي در اين ورزش همگان ادعا داشتند فوتبال در شمردهشدن «حق» پيشرو بود و مابقي ورزشها آرزو داشتند به اين درجه از «استقلال» و «قدرت» برسند. در حقيقت فوتبال تمرين كوچكي از دموكراسي و اصرار بر «حقانيت» بود. از علي كفاشيان به خاطر همين نكتهها در انتخابات اخير فدراسيون فوتبال مقابل گزينه وزارت حمايت شد اما او همه «ما» را با تصميمات و عملكردش «نااميد» كرده، او نشان داده كه براي «استقلال» نهتنها «كاريزما» ندارد بلكه مواضعش بيشتر به «شوخي» ميماند. اينكه صدا و سيما را با توزيع DVD در فروشگاهها بترسانيد، اينكه عقبنشيني مقابل كيروش را با حذف جام حذفي نتيجهگيري كنيد و بعدها ايدهتان را پس بگيريد، اينكه براي گرفتن حق پخش تلويزيوني ابتدا نامه ممنوعالورود بودن دوربينها را اعلام كنيد اما در نهايت بازيها پخش شود و نام اين عقبنشيني را «تعامل سازنده» و «حسننيت» بناميد، نشان از «كوچك» كردن فوتبال دارد، نشان از «ترس» و «بيبرنامگي» دارد. علي كفاشيان با اين نوع مديريت، فوتبال را به قبل از مديريت صفاييفراهاني ميبرد، روزهايي كه فوتبال كوچك بود و چشمانش به دستان پرقوت دولت!
5- البته نكتهيي ويژه براي رييس قديمي شبكه سه صدا و سيما هم وجود دارد. اينكه «حق» پخش فوتبال براي مديران صدا و سيما چگونه تفسير ميشود؟ فوتبال همانند هر برنامه پرمخاطب و كممخاطبي در صدا و سيما هزينه دارد، هزينه فوتبال در ايران البته بالاست. پخش تلويزيوني فوتبال مطمئنا «حق» است و اينكه صدا و سيما پول براي آن ميپردازد يعني اين حق را پذيرفته اما پرداخت پول تا 15 ميليارد تومان از محل «بيتالمال» مشكلي ايجاد نميكند و بيشتر از آن ممكن است مشكلات بزرگتري ايجاد كند؟ آياپخش بازيهاي فوتبال خارجي از شبكههاي ديگر و پخش آن در تلويزيون ايران و البته درآمدزايي هنگفت از محل پخش آن براي «بيتالمال» مشكلي ايجاد نميكند اما خريد 15ميلياردي و سود 150 ميلياردي، مقدورات صدا و سيما را به خطر مياندازد؟ صادق باشيم آقاي برادر!