از تحدید تا نادیده گرفتن فرصت؛

نکند اینترنت ملی هم شبیه رسانه ملی از آب درآید؟

در ساعاتی که هنوز همه مردم شوک زده بودند و نمی‌دانستند که چه اتفاقی افتاده و در شرایطی که تلفن ثابت و همراه مختل شده بود، تلویزیون می‌توانست نقش بسیار کارآمدی در مهار بحران داشته و پل ارتباطی بزرگی بین مردم منطقه و دیگر هم‌وطنانمان بزند اما سکوت را ترجیح داد تا بحران‌ساز لقب بگیرد؛ جالب اینجاست که در کمتر از یک هفته، چنان چرخشی رخ داده که گویی رسانه ملی، قهرمان ماجرا بوده و بقیه خوابیده بودند!
کد خبر: ۲۶۶۵۸۲
|
۳۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۲۲ 21 August 2012
|
5066 بازدید
فردای زلزله، بیشتر روزنامه‌ها، تیتر یکشان را به این موضوع اختصاص دادند؛ در حالی که عصر اینترنت کاری کرده که رسانه‌های نوشتاری در مخابره خبرهای ادامه‌دار و لحظه‌ به لحظه محدود بوده و دچار مشکل شوند. اینجاست که قدرت رسانه‌های شنیداری و دیداری و رسانه‌های برخط (آنلاین) نمودار شده و سکوتشان معنادار تعبیر می‌شود؛ مثل کاری که رسانه ملی با آن همه کارمند و خدم و حشم انجام داد و نداد!

به گزارش «تابناک»، ده روز از زلزله اهر و ورزقان می‌گذرد، ولی تا کنون نه تنها مسئولان صدا و سیما سکوت عجیب و بحران ساز خود را در خور یک عذرخواهی ساده ندانسته‌اند، بلکه در اقدامی عجیب‌تر، از جهل به وقوع زلزله در پیگیری برنامه‌های عادی شبکه‌های گوناگون (مثل پخش یک برنامه خنده‌آور و شاد!) سخن به میان آورده و حتی از این هم فرا‌تر رفته‌اند تا جهت اطلاع بگویند که «زلزله همه را داغدار کرد اما برخی فرصت را برای تسویه حساب غنیمت شمردند...».

برای درک بهتر ماجرا، کافی است تا دو، سه دقیقه آغازین «صرفا جهت اطلاع» پنجشنبه گذشته را مرور کنیم تا یادمان بیاید که می‌توانستیم بهتر از این در ازای بحران رخ داده، کار کنیم!


«زلزله سیصد قربانی گرفت و همه را داغدار کرد (موزیک متن اندوهناک!)، اما برخی فرصت را برای تسویه‌حساب غنیمت شمردن: خارج‌نشین‌ها که تکلیفشون معلومه، ولی در داخل هم یکی گفت (تصویر نماینده مجلسی را نشان می‌دهد که به پخش برنامه طنز اعتراض داشت) صدا و سیما خیلی بد کار کرد... چرا خنده بازار پخش می‌کنید؟! صدا و سیما هم هنرپیشه و بازیگر فرستاد منطقه (گفت‌وگو با یکی از بازیگران مجموعه خنده بازار، که اتفاقا اهل تبریز است همزمان پخش می‌شود)، همه شبکه‌ها را بسیج کرد تا نشون دهد کی کم کار (با کم کاری اشتباه نشود) کرده است» و در ادامه برای دفاع از سفر رئیس جمهور به مکه سخنرانی کردند تا نشان بدهند، برای انتقادات صورت نگرفته هم دفاع دارند! و در پایان، «انتقاد‌ها بجا بود یا نا‌بجا، اما اگر این طور مواقع همه عقل و توانمان را روی هم بریزیم و به داد آسیب دیدگان برسیم، بهتر نیست؟!»

پرداخت موضوع چنان آبکی و دم دستی از آب درآمده که جز موسیقی پس زمینه، نکته در خور توجه دیگری در آن به چشم نمی‌خورد، تا جایی که بهتر می‌دانیم به جای پاسخگویی، از مسئولان رسانه ملی بخواهیم به جای فرافکنی و دست پیش گرفتن، به سکوت روز اولشان ادامه دهند!

حالا بیایید که عملکرد این رسانه کلان، پر نفوذ و قدرتمند را با رسانه‌های نوین امروزی مانند سایت‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی مقایسه کنیم تا دریابیم که قید «کم کار» به کدام یک چسبیدنی است.

نخستین موضوعی که باید پیش روی قرار گیرد، قیاس ضریب نفوذ رسانه‌های اینترنتی با صدا و سیماست که با نگاهی به نتایج سرشماری سال گذشته، درخواهیم یافت که دسترسی به اینترنت در خوش‌بینانه‌ترین حالت برای 30 درصد مردم کشورمان محقق شده است و این عدد در قیاس با ضریب نفوذ تقریبا ۱۰۰ درصدی صدا و سیما بسیار کوچک‌تر خواهد بود؛ با این تذکر که در دنیای مجازی، تکثر حرف اول را می‌زند، ولی رسانه ملی رقیبی به خود نمی‌بیند!

به عبارتی بهتر، کاربران دنیای مجازی، آگاهی‌هایشان را یا از سایت‌های خبری به دست می‌آورند و یا با اشتراک‌گذاری نظریاتشان در سایت‌های اجتماعی، در محدوده‌ای بسیار کوچک به کار اطلاع‌رسانی و نشر خبر اقدام می‌کنند، در حالی که امواج رسانه ملی به کمک دکل‌های متعددی که در سراسر کشور برافراشته، این قدرت را دارد که در کسری از ثانیه، یک موضوع را به دور‌ترین نقاط کشور مخابره کند.


این تصویری است از شادی یک کودک زلزله زده که در یکی از سایت های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است؛ آیا انتشار این تصویر سیاه‌نمایی است یا جریان داشتن زندگی را نشان می‌دهد؟

این در حالی است که اتصال به اینترنت به معنای مراجعه فرد به وب‌سایت‌های خاصی است که ممکن است اخبار زلزله را پوشش نداده باشند؛ اما همه شبکه‌های تلویزیونی کشورمان توسط یک نهاد و با یک سیاست واحد فعالیت می‌کنند؛ اینجاست که ممکن است یک رسانه تحت شبکه از پوشش دادن اخبار مرتبط با یک موضوع خودداری کند، ولی کم کاری صورت گرفته در این رسانه با مراجعه به سایت خبری بعدی جبران شود اما با صدا و سیمایی که اگر نخواهد، همه زیر مجموعه‌هایش ـ از جمله شبکه‌های استانی ـ هم غرق سکوت می‌شوند، چه باید کرد؟

نکته تمایز بعدی این رسانه‌ها، هزینه دسترسی به آنهاست؛ امواج رادیویی و تلویزیونی رسانه ملی در حالی به رایگان در اختیار همه مخاطبان قرار می‌گیرد که این رسانه‌ها از منبع بودجه کشور (بخوانید بیت المال) اداره شده و برای هر ثانیه تصویری که به منزل من و شما می‌فرستند، مبلغ گزافی هزینه می‌کنند؛ حال آنکه در دنیای مجازی همه چیز متفاوت است؛ به این شکل که کاربران برای دسترسی به اینترنت مبلغی ـ خواه ماهیانه، حجمی و یا... ـ پرداخت می‌کنند و از سوی دیگر، بیشتر رسانه‌ها و وب‌سایت‌های اینترنتی خودگردان (و نه با بهره‌گیری از ردیف بودجه یا بیت‌المال) اداره شده و به تولید محتوا مشغولند.

اینجاست که برای بار دیگر نپرداختن صدا و سیمایی‌ها به زلزله در قیاس با پوشش اخبار لحظه به لحظه رویداد در رسانه‌های برخط و سایت‌های اجتماعی، به رشد علامت سؤالی منجر خواهد شد که ریشه در کم کاری مقرری بگیران از بیت‌المال دارد.



حالا بیایید صف طولانی مردمی را به یاد بیاوریم که از فردای زلزله در جلوی مراکز خون‌گیری شکل گرفت تا شاید آسیب دیدگان قهر طبیعت از این نظر در تنگنا نباشند؛ به این ترتیب اهدای خون که هر ساله در ماه مبارک به طور میانگین 40 درصد رکود داشت، آنچنان افزایش یافت که‌ گاه ساعت‌ها حضور در صف هم ممکن بود که به رسیدن نوبتشان منجر نشود؛ هموطنان مهربانی که به گواه مدیران برخی مراکز انتقال خون، بیشتر بار اولشان بود که خون می‌دادند و جالب اینکه بیشترشان از طریق سایت‌های اجتماعی از ماجرای زلزله و نیاز مصدومان به خون آگاه شده بودند.

سخن از‌‌ همان شبکه‌های اجتماعی است که به رغم فیلتر بودن و تحدید دسترسی به برخی از آنها، با حرکات خودجوش کاربرانشان، شمار بسیاری را ترغیب کردند که به یاری آسیب‌دیگان بشتابند؛ اما ‌گاه نگاه سیاه به آنها سبب می‌شود که سراسر تهدید به شمار روند؛ اینجاست که یکی آن‌ها را جاسوس خطاب می‌کند و یکی دیگر آن‌ها را مساوی با لانه ضد انقلاب و اپوزیسیون می‌داند تا رأی مطلقی درباره‌شان صادر شود؛ فارغ از اینکه همین شبکه‌های سیاه‌نما (!) ‌گاه ممکن است کاری کنند که رسانه ملی ما از انجامش درمانده است.

این در حالی است که سفر رهبر انقلاب به مناطق زلزله‌زده، نشان داد که حمایت از زلزله‌زدگان تا چه اندازه از اهمیت برخوردار است و طبیعتا پرداختن به موضوع زلزله قطعا امری مهم و درست بوده است؛ حال با این تفاسیر، آیا مسئولان متوجه فرصتی که شبکه‌های اجتماعی و به طور کلی‌تر، رسانه‌های برخط در خدمات‌رسانی به مردم از خود نشان دادند، شده‌اند یا همچنان قرار است صدا و سیما در پوشش ندادن مسائلی چون گرانی، زلزله و...، و القای جریان‌های فکری خاص به جامعه، به ترکتازی‌اش ادامه داده و رویکرد غیر ملی داشته باشد اما به جایش، اینترنت با کندی و نقص و نواقص زیاد روبه‌رو شود؟

نکند خدای نکرده اینترنت ملی هم چیزی شبیه رسانه ملی شود؟!
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟