چند سالی است با خروج روز ملی زلزله از تقویم رسمی، عملا بار آموزش و پیشگیری از رخدادهای غیرمترقبه به هفته کاهش اثرات بلایای طبیعی انتقال یافته است؛ ۱۵ تا ۲۱ مهر ماه که امسال با سیل بهشهر همزمان و بیش از پیش، ضعفهای موجود را به رخ ما و مسئولان کشاند؛ بنابراین، جا دارد که در آغاز مطلب، این مصیبت وارده را به این هموطنانمان تسلیت گفته و به درگاه خداوند برای آمرزش ایشان دعا کنیم.
به گزارش «تابناک»، ساعات آغازین هفته جاری برای مردمان شرقیترین شهرستان استان مازندران، همزمان شد با سیلی ویرانگر که حتی وقوع آن در ساعت ۱.۵ بامداد هم متاسفانه منجر به جان باختن برخی از هموطنانمان شد؛ مصیبتی که با موجهای گلآلود، در نزده وارد منزل برخی از ایشان شده و جانشان را میخواست.
نیروی آب جاری شده به اندازهای قدرتمند بوده که به گواه تصاویر، ارتفاع سیلاب در برخی کوچهها به یک متر و شاید بیشتر هم سر ساییده باشد و به دنبال آن، ارزیابی خسارت چند ده میلیاردی، شاید چندان خارج از نرمها نباشد؛ اما آیا شگفتانگیز نیست که سیل در یک شهر شمالی ـ که دویست روز در سال بارندگی دارد ـ به این اندازه زندگی را مختل کند؟!
بیایید ماجرا را با یک مثال به قیاس بنشینیم؛ خرداد ماه سال جاری، زمانی که ملی پوشان والیبال کشورمان برای مسابقات انتخابی المپیک در توکیو حضور یافته بودند، ساعت یک بامداد با زلزله مواجه می شوند که به اندازه ای قدرت داشت که توانست خواب خفتگان را بر هم بزند و از سوی دیگر، فرصتی بی نظیر در جلوی دیدگان آن دسته از ملی پوشانی قرار دهد که خواب نبودند تا بتوانند از پنجرههای اتاقشان در هتل،
لرزیدن ساختمانهای بزرگ و کوچک شهر را به نظاره بنشینند.
روشن است که بیشترمان از سختگیریهای نهادهای مسئول در ژاپن برای ایمن سازی سازهها در برابر زلزله، داستانها در سر داریم اما آیا ساکنین شهر، مهندسان دستاندرکار ساخت و ساز، نیروهای امدادی و ... در این زمینه خالیالذهن هستند یا نه، اهمیت ماجرا را با پوست و گوشت احساس کرده و راه کنار آمدن با شرایط طبیعی را برای مقابله با بلایا آموختهاند؟
ما در اینجا نه میخواهیم ماجرای سیلاب بیسابقه در بهشهر را با بیکفایتی گره بزنیم و نه نیت به مقصر یابی و ساده انگاری ماجرا داریم؛ اما باور کنید یادآوری ماجرای سیل ویرانگر چند سال پیش در ۲۲ کیلومتری این شهرستان (سیل مرداد ماه سال ۸۷ در نکا) قرینهای که به ذهن خواهد آمد، احتمال تکرار واقعه تلخ در آن محدوده جغرافیایی و شهرهای مجاور است، چراکه بافت جغرافیایی و شهرسازی در آن نقاط بسیار شبیه به یکدیگر بوده و یکی از راههای پیشگیری از هر حادثه، مشابهسازی و ارزیابی پیش درآمدهای مشترک است.
به عبارتی بهتر، تکرار یک تجربه تلخ به فاصله زمانی چند سال و در یک محدوده جغرافیایی، فارغ از بزرگی اتفاق روی داده و ارزیابی قدرتهای مقابله با آن، نشانگر بیتوجهی به برخی مسائل و شاید ساده انگاری برخی مؤلفههاست؛ یعنی همان گونه که سرعت وقوع رویداد به اندازهای زیاد بوده که متأسفانه برخی نتوانستهاند از مهلکه جان به در ببرند، قطعا در نشانهشناسی وقوع آن به اندازهای کوتاهی رخ داده که آن هم قابل بررسی و نتیجه گیری برای آینده خواهد بود.
برای نمونه، همان گونه که ارزیابی نکردن مسیر مسیل کن در اواخر فروردین ماه سال جاری، منجر به طغیان این رودخانه و غرق شدن یکی از خطوط متروی تهران شد، چه بسا بخشهای غرق شده بهشهر نیز میتوانست با ارزیابی پیشگیرانه تا اندازهای از بلای وارده رهیده و خسارت کمتری ببیند.
در تأیید این سخن کافی است تا
ماجرای تلخ جان باختن مادر و کودک بجنوردی را به یاد بیاوریم که همزمان با بارندگی شدید و قطع برق، در حال عبور از عرض یکی از خیابانهای مرکزی شهر به کانالی قدیمی سقوط میکنند که به رغم عمق زیاد، حتی روی آن پوشانده نشده بوده؛ سقوطی مرگبار که منجر به یک بسیج عمومی در شهر برای یافتن پیکر بی جان ایشان شده و هنوز مقصری به خود ندیده است.
تکرار ماجراهایی از این دست چاره ای نمیگذارد، جز اینکه بپذیریم نسبت به بدیهیترین اصول ایمنی غریبه هستیم؛ چه در سطح مسئولان و چه در سطح ما و شما که در زمره شهروندان قرار میگیریم، وگرنه مگر میشود در خطههای شمالی کشورمان که تا چندی پیش سیلاب بخش ثابتی از بهار، پاییز و زمستانهایشان بود، سیل بیاید و هیچ گذرگاهی برای عبور بهتر از کوچهها و خیابانها پیدا نکرده و راهی خانهها شود؟ آیا اگر راههای احتمالی جاری شدن آب ارزیابی قبلی شده و خانهها به سبک قدیم، روی کرسیهای مرتفع ـ که گاه تا یک متر از سطح زمین فاصله داشتند ـ ساخته شود، باز هم سیلاب این گونه ویرانگری میکرد؟
اصلا فرض کنیم که بلای نازل شده، تنها ناشی از قدرت قهریه طبیعت بوده و هیچ کداممان قصوری مرتکب نشده باشیم؛ با این تفاسیر، فلسفه شکلگیری هفته کاهش اثرات بلایای طبیعی چیست؟ آیا مسئولان ستاد بحران شهرستان بهشهر و مسئولان مشابه در شهرهای دیگر، خطرات بالقوهای که در کمین شهرهایشان نشسته، شناسایی کرده و برای مقابله با آنها کاری انجام دادهاند یا اینکه باری به هر جهت نشستی، سمیناری، جشنی و محفل سخنرانی خاصی تدارک دیده و منتظر ماندهاند تا خوابی که طبیعت برایشان دیده، تعبیر شده و بعد اقدامات اورژانسی عرضه کنند؟
اینکه استاندار مازندران کمک مالی سیصد میلیارد ریالی برای بازگرداندن زندگی عادی به شهرستان بهشهر از رئیس جمهور درخواست کند، نشانه چیست؟ پیشگیری از وقوع ماجرا و کاهش اثرات بلایای طبیعی یا بازسازی ویرانههایی که شاید با هزینه بهنگام، هرگز تخریب نمیشدند؟
آیا شده که ما و شما یک بار به احترام جان شیرینمان هم که شده، نقاط ضعف و قوت محل سکونتمان را ارزیابی کرده و در صدد رفع نقاط غیر ایمن آنها باشیم یا حتی با خواندن این نوشته هم، تنها سخنمان به رخ کشیدن گرانیها و نرخ ارز و طلا باشد و به مسائل مرتبط با جان خود و خانوادهمان بیمحلی کنیم؟