بازيهاي المپيك و پارالمپيك پكن، حواشي فراواني داشت كه برخي از آنها از نگاه رسانههاي گروهي مغفول ماند اما اين موضوع باعث نشد، حواشي اين رويداد با گذشت مدت قابلتوجهي حساسيت خود را از دست بدهد. حواشي كه برخي از آنها با ارزشهاي انقلاب و مباني نظام جمهوري اسلامي ايران پيوند خورده است.
به گزارش خبرنگار ورزشي تابناك، در حالي كه هنوز تبعات اظهارات يك مقام دولتي در خصوص اسرائيل به فراموشي سپرده نشده، يكي از مسائلي كه به يك باره توسط برخي رسانهها چندي است مطرح شد و توسط برخي اشخاص براي كمرنگ جلوه دادن آن تلاش شد، حضور دبيركل كميته ملي پارالمپيك پاي سكوي قهرماني پارالمپيك و اهداء مدال قهرماني به يك ورزشكار اسرائيلي و مصافحه با او بود؛ ورزشكاري كه بعدها در جريان اعتراضات به اين اقدام مشخص شد، از سربازان سابق رژيم اسرائيل بوده كه در جريان تجاوز به فلسطين و توسط مبارزان فلسطيني به اين حال و روز درآمده است تا بار ديگر جنجال پيرامون چنين اقدامات زنندهاي بالا بگيرد.
پس از طرح اين مسئله و عدم تكذيب دبيركل كميته ملي پارالمپيك به عنوان زيرمجموعه كميته ملي المپيك، اظهارنظرهاي بعضاً مختصري توسط برخي نمايندگان مجلس صورت پذيرفت و اشرفي با بيان اين مسئله كه راهي جز اين نداشته و در اين زمينه اشتباه كرده است، در حال تبرئه شدن بود.
البته اين شخص تاكيد كرده بود كه در اين مسابقات به عنوان يك شخص داراي كرسي بينالمللي حاضر شده اما هيچكس نبايد فراموش كند كه كرسيهاي بينالمللي ورزشي، تنها به واسطه كرسيهاي داخلي اشخاص، به آنها تعلق ميگيرد و به همين دليل اين ضرورت همواره به نمايندگان ايران در نهادهاي بينالمللي تاكيد شده كه ابتداً معيارها و مصالح ايران را در دستوركار قرار دهند و سپس از قوانيني كه تعارضي با ارزشهاي ممكلت ندارد، تبعيت كنند.
اما با مشخص شدن اين حقيقت كه اشرفي به عنوان دبيركل كميته ملي پارالمپيك و نماينده ايران در كميته بينالمللي پارالمپيك، ميتوانسته حتي لحظاتي پيش از اجراي مراسم توزيع مدال، از اين اقدام انصراف داده و جاي خود را به ديگر متقاضيان بدهد، اعتراض گسترده ورزشكاران جانباز و معلول كشور را به همراه داشت كه پيرو همين مسئله و با توجه به آنكه اظهارات متعدد ايشان در رسانهها، بازخوردي در نهادهاي تصميمگير نداشت و اين موضوع مسكوت ماند، جمعي از جانبازان، در نامهاي تند و با ادبياتي فارق از ملاحظه كاري، خواستار بركناري دبيركل كميته پارالمپيك ايران شدند كه در تصاوير اين مراسم در حالي كه كراوات قرمز رنگی را برسینه خود آویخته است، مدال نقره به گردن ورزشکار اسرائیلی می آویزد و در مقابل پرچم این رژیم جعلی خبردار می ایستد.
اما به نظر ميرسد، استدلال اشرفي براي مسئولين امر قابل قبول واقع شده و شايد همين مسئله باعث شد، اين نامه كه 4 آذرماه منتشر شد، بيپاسخ بماند و در مقابل آن اقدام جدي صورت نپذيرد.
يادگاران هشت سال دفاع مقدس كه با بيمحلي به درخواستشان مواجه شدند، اين بار سراغ مقام ارشد اجرايي كشور را گرفتند و در نامه اي به رئيسجمهور به فاصله 18 روز از نامهشان به معاون رئيسجمهور، رئيس سازمان تربيتبدني و رئيس كميته ملي المپيك، اين واقعه را متذكر شده و خواستار بركناري مسببين اين اقدام خلاف ارزشهاي انقلاب شدند و براي بيان وقاحت چنين حركتي، از آن با لفظ وطنفروشي ياد كردند.
در اين ميان، در صورتي كه اقدام صورت پذيرفته توسط دبيركل كميته ملي پارالمپيك را، حتي يك حركت كاملاً سهوي و به واسطه قرار گرفتن در موقعيت و از درست رفتن قدرت عمل براي تغيير شرايط و عدم اهداء مدال به يك ورزشكار اسرائيلي تلقي كرد، آيا ميتوان به سادگي از آن گذشت و هيچ كس هزينهاي بابت آن پرداخت نكند؟!
در صورتي كه پاسخ به اين پرسش مثبت باشد، نبايد اكثر تخلفات اينچنيني را نيز با يك عذرخواهي به فراموشي سپرد و فاعل آن تخلف به واسطه اظهار ندامت، بخشود؟
مطمئناً نبايست فراموش كرد، كه چنين موضعگيري هزينهاي قابل توجه خواهد داشت و از اين پس، هرگاه چنين اتفاقاتي تكرار شود، مي توان با يك عذرخواهي توقع فراموشي كلي به همان رويه اي داشت كه در خصوص دبيركل كميته ملي پارالمپيك اتخاذ شده است.
حقيقتاً سكوت برابر اين اتفاق كه شايد با هدف فرصت دادن به دبيركل كميته پارالمپيك بوده، غيرقابل هضم براي عموم مردم نيست و جز به عنوان علامت رضاي برخي اشخاص از مصافحه با قهرمان رژيم اسرائيل، مسئله ديگري را براي عموم مردم تداعي ميكند؟!
آيا اين اشتباهي كه قطعاً براي ايران گزافتر از استعفاء يا بركناري يك مدير تمام شد و به نوعي به رسميت شناختن مليت اسرائيلي يك ورزشكار توسط يك مقام رسمي ايران است، نبايد با حداقل هزينه كه استعفاء و يا بركناري آن مسئول است، همراه شود؟
در غير اين صورت، چرا بايد قهرماني از ايران كه مدالآورياش در المپيك آتن به گواه كارشناسان حتمي بود و به واسطه همين مسئله پرچمدار كاروان ورزشي كشورمان در سال 2000 شد، از حضور در ميدان برابر نماينده رژيم اشغالگر اسرئيل سرباز زند و چنين هزينهاي را براي به رسميت نشاختن اسرائيل در عرصه ورزش، پرداخت كند؟
با اين رويه براي برخي صاحبنظران چنين استنباط شده كه اظهارات برخي مسئولان دولت، قبح چنين حركتهاي خلاف مصالح انقلاب، نظام و آرمانهاي امام را شكسته و از اين پس در تمامي لايههاي مديريتي شاهد تكرار چنين اقداماتي خواهيم بود كه به نوعي حكم به رسميت شناختن اسرائيل براي اين رژيم جعلي و خون دل خوردن دلسوزان نظام و انقلاب را خواهد داشت.
قطعاً كنارهگيري از پست كنوني دبيركلي پارالمپيك هزينهاي است كه مسئول انجام دهنده اين اقدام اشتباه براي جبران عملكردش انجام دهد و در غير اين صورت حداقل انتظار آن است كه وي از اين پست بركنار شده و دفاع غيرمنطقي برخي مسئولين كه با سكوت و عدم انجام اقدامي جدي برابر حركت نسنجيده اين مدير ارشد، استمرار يافته، به نقطه پاياني نزديك شود.
نكته جالب و قابل بررسي نيز كه در اين زمينه وجود دارد و نميتوان به سهولت از آن گذر كرد، عدم پوشش اخبار اين اقدام زشت و اعتراضات صورت پذيرفته متعاقب آن توسط اكثر رسانههاي كشور است كه جاي بسي تعجب و تامل دارد.