سرانجام غروبی که در ماههای گذشته، سخنان بسیاری درباره آن به میان آمده بود، از راه رسید؛ همان داستان پایان دنیا که ماهها و حتی سالهاست در سراسر جهان نقل میشود و قرار است در این لحظه در حال تکوین باشد که البته این گونه نیست!
به گزارش «تابناک»، بد نیست در ساعات آغازین شب یلدا، یک بار دیگر شایعه تاریک شدن زمین را بررسی کنیم؛ شایعهای که هر چند نخست با ایمیلی در ینگه دنیا آغاز شد که در آن از تراز کائنات و تاریکی زمین به مدت سه روز در حد فاصل ۲۳ تا ۲۵ دسامبر سخن میگفت اما به مانند بسیاری دیگر از رویدادهای آن سوی آبها، به نوعی با ترجمه «آزاد» به کشورمان راه یافت تا دو روز زودتر تعبیر شده و با شب یلدا همزمان شود.
به عبارت بهتر، در شرایطی که برخی زودباوران وطنی امشب در انتظار آغاز تاریکی سه روزه کره زمین و به دنبال آن یکسری رخدادهای عجیب و غریب هستند، همنوعان خارج نشین هنوز دو روز کامل (تا یکشنبه آتی) برای تدارکات پایان جهانی راه دارند و احتمالا دیرتر از ما دستشان خواهد آمد که با یک داستان مایا ـ هالیوودی روبهرو شدهاند.
اما جدای حرف و نقلهایی که در ارتباط با پیشگویی و پیشبینی آخر الزمانی مطرح شده ـ و البته به دلیل و برهان ملموسی مسلح نیستند ـ به دنبال راههایی گشتیم که واقعا شاید زمینهساز تاریکی و یا نابودی زمین شوند؛ به این امید که شاید از این راه آسانتر بتوان به درستی و نادرستی شایعات مطرح پرداخت:
خورشید گرفتگی در شب؟! جدای چرخش زمین که شب و روز را زاییده و زمینه ساز توزیع زندگی در سراسر این کره خاکی است، هر از گاهی (تقریبا هر شش ماه یک بار) قرار گرفتن ماه بین زمین و خورشید، بخشهایی از سیارهمان را با سایه مواجه کرده و در تاریکی فرو میبرد که البته این خورشیدگرفتگی از یک سو، هرگز قادر به فرو بردن تمامی زمین در تاریکی نیست و از سوی دیگر، زمانی کوتاه به طول میانجامد، از این دلایل روشنتر این ماجرا در روز رخ میدهد نه در شب!
بدین ترتیب، خورشید گرفتگی (همان کسوف) را باید از گزینههای خطرساز بیرون آورده و به کل وقوع رویدادی شبیه به آن و در حجمی بزرگتر را هم به دلیل کشف نشدن مانعِ سایه سازی که ۲۷ برابر از زمین بزرگتر بوده و قدرت تحمیل سایهای فراگیر برای زمین را داشته باشد، مردود بدانیم.
چرخش باستانی و جرمی که رصد نشده است! در شرایطی که زمینشناسان، سن سیارهمان را دست کم ۶.۴ میلیارد سال برآورد میکنند، انسان امروزی حتی اطلاعات چندانی از اجداد اولیه خود هم نداشته و به تنها از روی نشانههای بر جای مانده راجع به گذشته زمین سخن میگویند؛ این مقدمه را داشته باشید تا فعلا به سراغ یکی از چرخشهای زمین برویم.
بر خلاف آنچه به نظر میرسد، زمین زیر پایمان ثابت نبوده و نه تنها با سرعت زیادی به دور خود میچرخد، بلکه این چرخش را در زیر مجموعه چرخش بزرگتری انجام میدهد که هر بار تکرار آن را سال مینامیم؛ سالی که ۳۶۵ چرخش کوچکتر رخ داده در آن را با نام روز (مخفف شبانه روز!) میشناسیم و در نتیجه حرکت وضعی زمین به صورت پاد ساعتگرد به دور محور خودش است و تغییر جهت چرخش آن، شاید یک شب طولانی در برخی نقاط و به تبع آن یک روز طولانی در دیگر نقاط پدید آورده و فراتر از آن، کل نظم کنونی این سیاره را تغییر دهد؛ یعنی سال کوتاهتر یا بلندتر شده و اتفاقی شبیه آنچه میلیاردها سال پیش در ناهید رخ داد.
اکنون کافی است بپذیریم که تغییر جهت چرخش وضعی زمین، معلول بوده و نیازمند علت است؛ با این نگاه، میبایست برای بروز چنین تغییری ـ که شاید اثرات آن در زندگی بشر ارزیابی نشده باشد ـ به دنبال معلولی بگردیم که با توجه به زمان باقی مانده تا پایان زمین [بر مبنای شایعه اخیر] هنوز شناسایی نشده است؛ نه سیارهای، نه شهاب سنگ بزرگی و نه هیچ جرم رها شده دیگری در فضا نیست که در راه برخورد با زمین باشد و بدین ترتیب نسخه شایعتری از شایعه فرو رفتن زمین در تاریکی و یا فرا رسیدن پایان زندگی آن هم مردود خواهد شد.
تجربه واقعی زمین از برخورد اجرام آسمانیشاید باورش سخت باشد؛ اما زمین همواره در حال برخورد با اجرام آسمانی است، ولی ابعاد کوچک این اجرام، مانع از گزارش وقوع برخوردها میشود؛ برخوردهایی بسیار زیاد که گاه روزانه چند تن جرم آسمانی را به جو سیارهمان وارد میکنند، ولی هنگامی رصد میشوند که پای یک جرم بزرگ در میان باشد؛ اینجاست که ممکن است سرعت برخورد و بزرگی جرم کاری کند که گرد و غبار بسیاری برخاسته و تاریکی به همراه بیاورد.
همان گونه که پیشتر گفتیم، برای بررسی تاریخچه این دست رویدادها، تنها میتوانیم به آثار بر جای مانده از آنها بسنده کنیم؛ اینجاست که برخی بر این باورند، آغاز عصر یخبندان و انقراض بسیاری از موجودات ساکن زمین از جمله دایناسورها، در اثر برخورد یک جرم آسمانی با زمین (دقیقتر: منطقهای در مکزیک) رخ داده، ولی هنوز این موضوع در حد یک فرضیه گفته میشود و جدای آن، با یک نگرش مثبت به ماجرا، وجود این همه گونه گیاهی و جانوری در سطح زمین، ثابت خواهد کرد که پایان زندگی با رخدادهایی از این دست هم شدنی نیست.
ناسا وارد میشود! شاید این مورد اخیر (احتمال وقوع عصر یخبندان بر اثر برخورد یک جرم آسمانی)، به ویژه با شواهدی که برای تأیید وقوع آن ارائه میشود، شما را هم به فکر فرو برده باشد؛ در این صورت میتوانید خود را از انبوه کسانی بدانید که از تکرار آن اتفاق نگرانند و البته ظاهرا برجستهترین آنها در حوزه تصمیمگیری «ناسا» صاحب نفوذ به شمار میآیند.
سخن از افرادی است که نه تنها مدیران مالی این سازمان فضایی را مجاب به هزینه در این راه کردهاند، بلکه سلسله محاسبات پیچیدهای را برای جلوگیری از تکرار برخورد یک جرم آسمانی به زمین و پیامدهای غمبار آن در دستور کار گذاردهاند تا ماحصل کارشان را به مانند روشهای گوناگون مقابله با برخورد اجرام آسمانی گردآوری کنند؛ مثلا با استفاده از موشکهای فضایی و یا بمب اتمی، جرمی را که به سمت زمین در حال حرکت است، منحرف کنند و البته همه راههایشان به این اندازه خشن هم نیست.
مثلا استفاده از یک نکته کلیدی و بسیار ساده مانند جذب و دفع نور هم میتواند راهکاری برای انحراف یک جرم آسمانی از راهی باشد که در آن در حال حرکت است؛ یعنی بخشی از سطح جرم را به نوعی رنگ تیره بزنند که جذب نور در آن سمت بیشتر شده و با استفاده بهینه از خلا، مدار حرکت جرم تغییر کند. کاری که حتی ممکن است با فرود آوردن یک شاتل یا سفینه بر سطح آن جرم هم محقق کرد.
اینجاست که راهکارهای ناسا هر چند به مانند ستارگان فیلمهای اکشن هالیوودی چندان قهرمان محور و شاق به نظر نمیرسد اما به مانند آنها به نجات زمین توسط یانکیها ختم خواهد شد و حتی ممکن است با یک بازنویسی، سناریوی خوبی برای تهیه فیلم سینمایی هم باشد.
از نقش آدم فضاییها تا پایان خورشید و... شاید آسانترین راه برای بررسی دیگر گزینههای احتمالی، کمی دقت در نقش ناسا باشد؛ یک مرکز علمی پیچیده که در بخشی از مسئولیتهای سازمانیاش به دنبال دفع خطراتی است که در کمین زمین نشستهاند. اینجاست که افزون بر اجرام آسمانی، بخشی از ناسا وظیفه ارتباط با موجودات احتمالی در دیگر نقاط عالم لایتناهی را عهدهدار بوده و نه تنها امواج سرگردان را رصد میکند، بلکه پیامهای ساکنان زمین (البته نسخه آمریکایی!) را به فضا مخابره میکند تا شاید کسی دریافتشان کند.
بدین ترتیب از مخلوط کردن سازمان علمی و پیگیری مواردی از این دست، برخی به این نتیجه خواهند رسید که حتما خطری در راه است که اگر نبود، چرا ناسا با آن همه کاری که باید داشته باشد، به دنبال این گونه امور است؟ اینجاست که یکی میگوید بیماریهای گوناگون را موجودات فضایی راهی سیاره ما کردهاند تا ما را منقرض کنند و دیگری باور میکند که خورشید ممکن است ناگهان و بیهیچ مقدمهای تاریک شود؛ همان گونه که فرد دیگری گمان نمیکند که چگونه ممکن است مدار شیئی با زمین ما تراز شده و سه روز تاریکی رقم بخورد! و در چنین شرایطی است که نه چگونگی ارتباط دادن تاریکی به مدت سه روز (!) با پایان زندگی برای برخی جای پرسش میشود و نه اینکه منبع احتمالاتشان کجاست.
با این تفاسیر، اگر باز هم اندکی شک و شبهه برایتان مانده که در حال گذران آخرین یلدای عمرتان هستید، با طلوع آفتاب در ساعت ۰۷:۱۰ صبح یکم دی (به وقت تهران) لازم است که تجدید نظر کلی در باورهایتان داشته باشید و مثلا به این پرسشها بیندیشید که چه کسی و با چه تفکری تقویم مایاها را برای یافتن تاریخ پایان جهان جستوجو کرده است و چه کسی این سخن را مهر تأیید زده؟ این موضوع چگونه به ما رسیده؟ چگونه است که خطر جنگ، ایدز، بمب اتم و ... برایمان کمرنگتر از این شایعه است و... ؟
شاید صبح فردا راحتتر از همیشه بتوانیم شایعه را از واقعیت تشخیص داده و تا مقدار زیادی با این آفت وداع بگوییم!