افزایش کمی سریالهای تلویزیونی، یک اتفاق اجتناب ناپذیر به موازات توسعه کمی شبکههای تلویزیونی به شمار میرود؛ اما آیا این افزایش طول رسانه ملی، نیازمند گسترش حلقه خودیها و دایره بسته فعالان در این عرصه نیست تا سرانجام کار به جایی نرسد که رسانه رسمی صداوسیما نیز ناچار به نقد شرایط موجود و دایره محدود بازیگران مجموعههای تلویزیونی نشود؟
به گزارش «تابناک»، «آش آنقدر شور شد که صدای آشپز هم درآمد»؛ این تمثیل شاید بهترین توصیف از شرایط کنونی تلویزیون در حوزه فیلم و سریال باشد؛ حوزهای که هر چند تولیدات قابل دفاعی نیز گاهبهگاه به نمایش میگذارد، فعلاً کمیت سریالهایش بر کیفیتش میچربد و بایگانی تلویزیون در حال پر شدن از آثاری است که شاید در سالهای آینده، کششی نزد مخاطب برای بازپخش پیاپیشان نباشد. جام جم رسانه رسمی صداوسیما امروز در مطلبی مفصل به نقد حضور یک بازیگر در چند سریال پرداخته و خواستار آن شده که دستکم پخش این سریالها همزمان نشوند.
نویسنده این مطلب در بخشی از این موضوع با اشاره به بازی همزمان نیما شاهرخ شاهی در سه نقش گوناگون و پخش همزمان این سه سریال تأکید کرده است: «این روزها برای دیدن سریالهای تلویزیونی، باید هوش و حافظه بالایی داشته باشید. باید یک کاغذ بردارید و نام و نقشهای بازیگران مختلف را یادداشت کنید تا ذهنتان سریالها را با هم قاتی نکند. مثلا باید یادتان باشد که نیما شاهرخشاهی در سریال مرد نقرهای پسر سعید نیکپور است و در سریال میلیاردر پسر شریفینیا. اگر این نکته کلیدی را ندانید، نمیتوانید با ماجراهای سریال همراه بشوید. این معادله وقتی پیچیدهتر میشود که بدانید این بازیگر در سریال دختران حوا هم نقش برادر شوهر یک مددکار (یکتا ناصر) را بازی میکند. نکته جالبتر آن که این سه سریال (دختران حوا، مرد نقرهای و میلیاردر) همزمان از سه شبکه اصلی تلویزیون (تهران، سه و یک) در حال پخش هستند».
البته همان گونه که یادداشت نویس جام جم یادآوری کرده، ماجرای حضور یک بازیگر در چند سریال در حال پخش محدود به همین یک بازیگر نمیشود و این اتفاق در حال توسعهیابی است و به یک اپیدمی مبدل میشود که هزینههای فراوانی در پی دارد.
پوریا پورسرخ همزمان در دو سریال مرد نقرهای و دختران حوا بازی دارد، امیرحسین رستمی نیز بازیگر مشترک دو سریال یک تیکه زمین و دختران حواست و در کنار اینها به آتیلا پسیانی اشاره شده که در سه سریال پخش شده در چهار ماه گذشته حضور داشته و در «راستش را بگو» مأمور امنیتی بود؛ در «یک تیکه زمین» در نقش یک خلافکار ظاهر شد و در سریال «دیوار» نقش پلیس را داشت. به این لیست محمدرضا شریفی نیا را هم اضافه کنید که سریالهای «کلاه پهلوی» و «میلیاردر» با بازیاش در حال پخش است و سریال «یلدا» نیز قرار است همزمان اکران شود.
موضوع جالب اینکه بر پایه همین گزارش، در دیگر آثار نیز امکان وقوع چنین چیزی هست و بعید نیست در آینده درباره بازیگرانی سخن به میان آید که همزمان چهار یا پنج سریال با بازیشان در حال پخش است. بواقع به استثنای مجموعههای تلویزیونی مناسبتی، به اذعان مدیران تلویزیون، هیچ نظارتی برای تکرار نشدن بازیگران در چند مجموعه تلویزیونی وجود ندارد و با این حساب، شاید به زودی یک جمع چند ده نفره آنقدر مجموعه تلویزیونی بازی کرده باشند که رکورد پیشکسوتان این عرصه را با دور تند بشکنند و طبیعتاً از رانت دیده شدن پیاپی برای حجم وسیع مخاطبان تلویزیون و درآمدهای به دست آمده بهرهمند شوند.
نکته عجیبتر در این گزارش، نقل قولی از یکی از مدیران رسانه ملی است که درباره علت بسته بودن این دایره انتخاب بازیگران، گفته: «در تلویزیون بازیگر زیاد داریم اما بازیگر تأثیرگذار کم داریم. خیلی از نویسندگان، فیلمنامه را بر اساس بازیگر خاصی مینویسند، چون میدانند هر کسی نمیتواند از پس نقش برآید». اگر بپذیریم آتیلا پسیانی، بازیگری با ویژگی مورد نظر است، آیا بازیگرانی چون امیرحسین رستمی و نیما شاهرخ شاهی که در برخی نقش آفرینیهایشان در حد یک تیپ و نه بیشتر ظاهر شدهاند، نیز در حدی هستند که بازیگران دیگر نمیتوانند از عهده نقشآفرینیشان برآیند؛ یعنی سطح بازی دیگر بازیگران جوان از این دو نیز پایینتر است؟!
اگر قرار بر توجیه برای استفاده از یک گروه محدود بازیگر است که طبیعتاً میتوان استدلالهای فراوانی برای حفظ همین دایره بسته و در نهایت ورود چند تن دیگر به این حلقه آورد؛ اما اگر واقعیت امر آن است که بازی همزمان این چند تن در چند سریال، محصول قحطی بازیگر تعبیر میشود که این با واقعیتهای سینما و سیمای ایران تناسبی ندارد. اکنون به واسطه شرایط بحرانی حوزه سینما و کاهش تولیدات سینمایی، بسیاری از کارگردانان، بازیگران سینمایی توانمند، تمایل بیشتری به حضور در تلویزیون دارند و بر همین اساس، چه اشکالی داشت جای شریفی نیا مثلاً پرویز پرستویی که به قول خودش پرکارترین بازیگر بیکار است، نقشآفرینی میکرد؟
انصاف این است که فرصتها در این حوزه مساوی تقسیم شود و این گونه نباشد که برخی بازیگران که اتفاقاً در میان تراز اولهای سینمای ایران هستند نظیر کیانیان، انتظامی، نصیریان و... کم کار یا بیکار باشند و برخی بازیگران متوسط آنچنان با سیل سفارشهای اینچنینی روبهرو شوند که میان پخش چند مجموعه تلویزیونی، چنین تداخلهایی پیش آید و احساس بیعدالتی برای افکار عمومی در توزیع نقشها ایجاد شود.