در شرایطی که تلاشها برای برگزاری دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ در جریان است و تاکنون زمان و مکان قطعی این مذاکرات تعیین نشده، برخی ناظران و تحلیلگران، توجه خود را به موضوعی مهمتر، یعنی ماهیت توافق ممکن با ایران معطوف کردهاند. در این باره، روزنامه نیویورک تایمز دیدگاه خود درباره گام نخست در رسیدن به چنین توافقی را تشریح کرده است.
به گزارش «تابناک»، در مقطعی که بار دیگر مباحث درباره اهمیت دیپلماسی در حل و فصل مناقشات پیرامون برنامه هستهای ایران افزایش یافته، همچنان وجود موانعی در این راه محسوس است.
بنا بر این گزارش، «رِی تکیه»، پژوهشگر ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، در مطلبی که در روزنامه «نیویورک تایمز» منتشر کرده، عامل روانی را مهمترین مانع در این زمینه میداند.
تکیه در این مطلب اشاره میکند که قدرتهای بزرگ همچنان مشغول اعمال تحریمهایی بر ایران هستند که بنا بر اعلام خودشان، تنها در صورت توقف بخشهایی کلیدی از برنامه هستهای ایران، برداشته خواهند شد. در همین حال، ایران مایل به امتیاز دادن نیست و میداند که گسترش قابلیتهای هستهای، قدرت چانهزنیاش را افزایش خواهد داد.
البته در این باره باید گفت که در جستوجوی دستاوردی از مذاکرات، هیچ یک از طرفین حاضر نیست آنچه را ابزار و نقطه قوت خود میداند، از دست بدهد.
بر این اساس، تکیه استدلال میکند که بهترین ابزار برای از میان بردن این چرخه معیوب، نه تلاش برای رسیدن به یک توافق بزرگ، بلکه پیگیری یک توافق محدود است که بتواند دیوار بیاعتمادی را از میان برداشته و احتمالاً عرصه را برای ساز و کارهای گستردهتر کنترل تسلیحات آماده سازد.
وی ادامه میدهد: راهبرد اصلی ایالات متحده تاکنون بر این فرض استوار بوده که مجازاتهای اقتصادی فزاینده، میتواند طرف مقابل را آماده مذاکره درباره یک توافق معتبر کند.
اما جنبه جالب توجه چنین سیاستی این است که این رویکرد، زیر بار موفقیتهای مقطعی خود قرار گرفته است. در حقیقت، سیاست تحریمی آمریکا، موفقیتهایی فراتر از انتظارات اولیه داشته، زیرا واشنگتن توانسته بخش مهمی از جامعه جهانی را به محدود کردن تجارت با ایران متقاعد کند، ولی طنز ماجرا اینجاست که هر چه تحریمها بیشتر موفق میشوند، قدرتهای بزرگ تمایل کمتری به مبادله دستاوردهای خود با یک مصالحه معتدل و مرضیالطرفین از خود نشان میدهند.
از سوی دیگر، ایران نیز به دستاوردهای خود دلگرم است. اعتقاد حکومت ایران بر این است که آمریکا توجهی به برنامه هستهایش ندارد، بلکه از موضوع هستهای ایران به منظور پیشبرد سیاست تغییر نظام استفاده میکند. تهران بر این باور است که با افزایش تدریجی حجم و گستره زیرساختهای هستهای، در موقعیت بهتری برای امتیاز گرفتن از جامعه جهانی خواهد بود.
به این ترتیب، در این سوی ماجرا نیز هرچه برنامه هستهای ایران پیشرفت میکند، دولتمردان این کشور، تمایل کمتری به مصالحه بر سر جنبههای اساسی آن از خود نشان میدهند.
اما خطر این روند آن است که وقتی برنامه هستهای ایران از آستانههای فنی مشخصی بگذرد، شاید این جمع بندی در این کشور به وجود بیاید که یک ایران دارای بمب، در موقعیت بهتری برای مذاکره درباره بازگشت خود به عرصه اقتصاد جهانی قرار خواهد داشت.
با این حال، تکیه اشاره میکند که دیدگاههای ایران و آمریکا در یک نکته با هم اشتراک دارند: تولید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در ایران.
این گزارش ادامه میدهد، ایالات متحده مدتهاست از غنی سازی با درصد بالای ایران به عنوان خطرناکترین و بیثبات کنندهترین فعالیت آن یاد میکند؛ اما در موقعیتهای گواگون، ایران نشان داده با حصول توافقی که غنی سازی سطح بالای آن را محدود کند، مخالف نیست.
بنا بر این گزارش، ایران همواره اعلام کرده، دلیل اینکه ناچار شده دست به غنیسازی در سطوح بالاتر بزند، این بوده که جامعه جهانی سوخت لازم برای کارکرد رآکتور هستهای تهران را در اختیارش نگذاشته است. این بیانات نشانگر آن است که ایران در ازای کاهش تحریمهای بینالمللی، با توقف غنیسازی ۲۰ درصدی خود موافق است.
منتقدان چنین توافقی که صرفاً بر غنیسازی ۲۰ درصدی متمرکز باشد، تأکید میکنند که توقف این فعالیتها، تغییر چشمگیری در مسیر هستهای ایران پدید نمیآورد. آنها همچنین اشاره میکنند که این گونه توافق، دانش فنی پیچیده ایران در زمینه هستهای را از میان نخواهد برد؛ اما هدف اصلی آن، کشاندن دو طرف به راهی متمایز از روند موجود است. یک توافق هرچند معتدل و آزمایشی، میتواند قدرتهای غربی را متقاعد کند که ایران به موضوع کنترل تسلیحات علاقهمند است؛ افزون بر این، توقف غنیسازی ۲۰ درصدی، میتواند موجب طولانیتر شدن بازه زمانی برنامه هستهای ایران شده و برخی از نگرانیهای غرب و رژیم اسرائیل را کاهش دهد.
از سوی دیگر، حصول این توافق به ایران نیز نشان خواهد داد که تأکید بر دیپلماسی، تنها با هدف افزایش فشارها بر این کشور انجام نمیگیرد.
در مجموع، تکیه نتیجه میگیرد که هرچند منازعه هستهای میان ایران و ایالات متحده بیشتر اختلاف بر سر مسائل فنی جلوه داده شده، آنچه مهم است، از میان برداشتن موانع روانی حصول توافق است.
هرچند تاکنون پیشنهادهای جامع بسیاری در زمینه مسئله هستهای ایران مطرح شده، اما سطح عدم اطمینان میان طرفین بیش از آن است که اجازه حصول چنین توافقهای جامعی را بدهد. یک توافق معتدل ممکن است از جنبه فنی تغییر اساسی در برنامه هستهای ایران ایجاد نکند، اما میتواند عرصه سیاسی که تاکنون مانع توافق شده را تغییر دهد. تنها در این صورت است که ایران و قدرتهای بزرگ میتوانند به سوی یک راه حل بنیادیتر برای منازعه دیرپای خود حرکت کنند.