هرچند در نظر اول ممکن است چنین به نظر آید که تحولات سالهای اخیر ترکیه صرفاً به سیاستهای داخلی و خارجی دولت عدالت و توسعه مرتبط است، در حقیقت، این تنها عامل تهیهکننده پویشهای داخلی و خارجی این کشور نیست. در این راستا، سه مرد قدرتمند، بیش از بقیه در شکلگیری سرنوشت این کشور تأثیرگذار هستند.
به گزارش «تابناک»، «قدری گورسل» روزنامهنگار و تحلیلگر ترک که پیش از این در شماری از مطبوعات و خبرگزاریهای ترکیهای و بینالمللی فعالیت داشته، در مطلبی ضمن طرح موضوع این سه تن، مینویسد، تحولات ترکیه به موازنه موجود میان آنها و نیز توافقات یا اختلافهای آنان با یکدیگر بستگی دارد.
گورسل در معرفی این سه تن مینویسد: نخستین و پرقدرتترین آنها، کسی است که هم اکنون در رأس قدرت است؛ یعنی رجب طیب اردوغان. وی همچنین پس از کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، قدرتمندترین رهبر غیرنظامی این کشور به شمار میرود.
همکاران وی که از سالهای دورتر او را میشناسند، از او با لفظ «رئیس» یاد میکنند. کسانی که از زمان نخست وزیریاش به او پیوستهاند، وی را «حامی» میخوانند. در عرصه رسمی بوروکراتیک و میان اعضای حزب و تاجران نزدیک به وی، اردوغان با نام «بِی افندی» (آقا و ارباب) معروف است.
نه تنها اردوغان قدرتمندترین مرد ترکیه است، بلکه به واسطه برخورداری از قدرت اجرایی و عدم تمایل به تسهیم این قدرت با دیگران، به شخصیتی تبدیل شده که حسی از ترس را در حزب، ساختار دولت و جامعه القا میکند.
دومین مرد قدرتمند ترکیه، کسی است که به حبس ابد محکوم شده و چهارده سال است در زندان است: عبدالله اوجالان؛ کسی که در سال ۱۹۷۸، حزب کرد جدایی طلبی با عنوان «حزب کارگران کردستان» (پ ک ک) را تأسیس کرد و تا سال ۱۹۹۹، یعنی زمانی که در کنیا دستگیر و به ترکیه منتقل شد، شخصاً آن را رهبری میکرد.
در این سالها، موضوع کردها سیاسی و منطقهای شده و به جنبشی تودهای تبدیل شده است؛ اما میان متغیرهای فراوان سیاسی و اجتماعی، موضوعی کلیدی که تاکنون در جنبش کردی بدون تغییر مانده، وفاداری به رهبری تاریخی اوجالان است. به همین دلیل است که کردهای نزدیک به «پ ک ک» از وی با لفظ «اوجالان بزرگوار» و یا به طور خلاصه، «رهبر» یاد میکنند.
رهبران حزب عدالت و توسعه و رسانههای وابسته به آن، برای اشاره به اوجالان، از نام جزیرهای که وی در آنجا زندانی است استفاده میکنند: ایمرالی. به طور کلی، دولتمردان ترکیه برای اجتناب از این گمانه که آنها از طریق مقامات اطلاعاتی در حال مذاکره با اوجالان هستند، از استفاده از نام وی خودداری کرده و ترجیح میدهند از «ایمرالی» استفاده کنند.
سومین مرد قدرتمند ترکیه، یک رهبر مذهبی سنی است که از چهارده سال پیش تاکنون، در تبعیدی خودخواسته در آمریکاست: فتح الله گولن، گولن که کار خود را به عنوان امام جماعت یک مسجد آغاز کرد، یک جنبش اجتماعی ـ سیاسی را پایه گذاری کرد که اکنون در سراسر دنیا گسترش یافته و وی رهبر معنوی آن به شمار میرود.
این جنبش عناوین گوناگونی دارد: «جنبش گولن»، «سرویس» و «جماعت»؛ که این آخری در داخل ترکیه بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. پیروان این جنبش، «گولنیست» خوانده میشوند. کسانی هم که گولن را میستایند، با نام «خواجه افندی» از وی یاد میکنند.
با این حال، افرادی که علاقه چندانی به گولن ندارند، با اشاره به مکانی که وی در سال ۱۹۹۹ و پس از ترک ترکیه به آنجا نقل مکان کرد، با لفظ «پنسیلوانیا» درباره وی سخن میگویند. برخی هم نام «آن سوی اقیانوس» را برای وی برگزیدهاند.
موتور اصلی جنبش گولن که جنبه جهانی به خود گرفته، آموزش است. آنها در بیش از ۱۲۰ کشور دنیا، بالغ بر هزار مدرسه و دانشگاه دایر کردهاند. در ترکیه نیز این جنبش شبکهای از مدارس را با دهها هزار آموزگار و صدها هزار دانش آموز به راه انداخته است. اکثریت وسیعی از دانش آموزان آنها بورسیه هستند.
درآمدی که چرخهای این مجموعه را به گردش درمیآورد، از سرمایهگذاریهای تجاری و همچنین اعاناتی تأمین میشود که از طریق شبکهای از سازمانهای تجاری قدرتمند جمعآوری میشود. این جنبش همچنین با در اختیار داشتن روزنامه «زمان» و کانالهای تلویزیونی «سمن یولو»، دارای شبکه رسانهای قدرتمندی است.
اما مهمترین و غیرعادیترین قدرت سیاسی که به جنبش گولن نسبت داده میشود، شبکهای است که گفته میشود، این جنبش در داخل مکانیزم دولتی و به ویژه در بخشهای قضایی و امنیتی ایجاد کرده است.
اما با وجود همه تفاوتها و تمایزهای این سه تن، برخی مشابهتها میان رهبری این سه تن وجود دارد که آنها را قدرتمند و مهم ساخته است:
هر سه آنها به شدت کاریزمایک هستند؛ هر سه دارای نفوذی فوق العاده بر شبکه پیروان خود هستند؛ هر سه بلندپروازند و در نهایت، همگی آنها پروژههای اجتماعی بدیلی را مدنظر دارند. افزون بر این، هر سه آنها با دیدگاه و رهبری خود، تغییراتی را پدید آوردهاند که اثرات آن به بیرون از مرزهای ترکیه نیز رسیده است.
به هر حال، هیچ شخص چهارمی نیست که دارای ویژگیهای مشابهی باشد. تا همین اواخر، رؤسای ستاد ارتش نیز در زمره افراد قدرتمند ترکیه به شمار میآمدند، اما اوضاع دیگر به مانند سابق نیست. ترکیه دستخوش تغییر شده و باز هم تغییر خواهد کرد.
هماکنون این تغییر در ترکیه، در دو محور در جریان است: پروژه ریاست جمهوری اقتدارگرا و شخصی شده اردوغان و صلح با جنبش کردی. شکل و حالت آینده دولت ترکیه و رابطه این کشور با واقعیت کردی در منطقه، تا اندازه بسیاری به واسطه تعامل این دو محور با یکدیگر به وجود میآید.
در این چهارچوب، رسیدن اردوغان به اهداف خود در زمینه انتخاب به عنوان رئیس جمهور آینده ترکیه، ارتباط زیادی با میزان موفقیت وی در پیشبرد روند صلح با کردها دارد. در صورت موفقیت، اردوغان میتواند روی حمایت احزاب کردی پارلمان برای تغییر نظام از پارلمانی به ریاستی حساب کند.
اما این تحولات، تعاملات قدرت میان سه مرد قدرتمند مذکور را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. پیش از هر چیز، به سبب روابط نامساعد اوجالان و طرفدارانش با جنبش گولن، آشتی اردوغان با اوجالان میتواند در تعادل میان این نیروها تأثیرگذار باشد.
به هر حال، در حال حاضر آینده ترکیه و چشم انداز تعاملات قدرت در این کشور تا اندازه بسیاری به دو روند جاری، یعنی نحوه تعامل با مسأله کردها و نیز میزان موفقیت اردوغان در تثبیت خود به عنوان ریاست جمهوری آتی ترکیه بستگی دارد.