آن زمان که قدرت طلبی حاکمان زمان، بی بی دو عالم را در معرض شهادت قرار داد تا شیعه در چنین شبی عزادار ام الائمه باشد، کدامین موجود از بشریت غیرمعصوم تصور میکرد، روزگاری ملت هایی بزرگ با تکیه بر صراط مستقیم که رد خون مطهر ایشان و فرزندان مظلومش در تاریخ برجای گذاشت، در پی پیمودن مسیر حق و ایستادگی در برابر ظلم باشند و پرچم شیعه در سراسر این کره خاکی در عین مظلومیت، نماد حق طلبی باشد و میلیون ها عاشق، چشم انتظار آخرین یادگار فاطمه با پرچم سرخ حسینی در یک دست و ذوالفقار علوی در دست دیگر باشند؟
«من
طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من
عشقني عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعليّ ديته و من عليّ ديته فانا
ديته / آن كس كه مرا طلب كند، من را مي يابد و آن كس كه مرا يافت، من را مي
شناسد و آن كس كه مرا شناخت، من را دوست مي دارد و آن كس كه مرا دوست داشت،
به من عشق مي ورزد و آن كس كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق مي ورزم و
آن كس كه من به او عشق ورزيدم، او را مي كشم و آن كس را كه من بكشم،
خونبهاي او بر من واجب است و آن كس كه خونبهايش بر من واجب شد، پس خود من
خونبهای او مي باشم.» و چه مصداقی شفاف تر از فاطمه الزهرا (س) دارد؟
چون خدیجه (س) با همسر و دختر معصومش وداع گفت و از دنیا رفت، دختر زیرک و متقی، مادر پدر شد و تا آن زمان که در خانه پیامبر خدا حضور داشت، انیس و مونس پدر بود. میان ایشان و حضرت محمد (ص) چنان انس و الفتی بود که نزدیک ترین اشخاص به ایشان نیز غبطه می خوردند و پیامبر بارها و بارها بر منبر بر حرمت تنها دخترش تاکید کرد اما افسوس که قلب های سیاه، فرصت ثبت و عمل به حقایق را نمی دهد. با نخستین مرد مسلمان پس از رسول الله (ص) ازدواج کرد و عمری برای حفظ آخرین دین خدا کوشید و در آخر در راه دفاع از نخستین جانشین بر حق رسول الله، جانباز شد و سپس با نوشیدن شربت شهادت، نقطه آغاز مظلومیت شیعه به نام ایشان ثبت گشت.
مظلومیت و هوشیاری ام ابیها تنها در نحوه شهادت ایشان در مدت کوتاهی پس از درگذشت رسول خدا نبود، بلکه ظلم آنچنان رنگ سیاهی بر آن ایام از تاریخ زد که علی (ع) با حسنین، شبانه ایشان را به خاک سپردند و در این حال همچنان شیعه چشم انتظار مهدی موعود (عج) است تا در بقیع، تربت عصمت کبری را از پرده ستر خارج سازد؛ اویی که بغض مادر پهلو شکسته اش را به فراموشی نسپرده، فرق شکافته علی (ع) را از خاطر نبرده، جگر شرحه شرحه شده حسن (ع) و گلوی از قفا بریده حسین (ع) را در نظرش است و صراط مستقیمی که با خون پاک ترین انسان ها نشانه گذاری شده را به انتها خواهد رساند و شیعه جز تلاش و انتظار برای فرارسیدن چنین روزی چه باید بکند؟ آیا روزی تاریخ به عقب بازخواهد گشت و شیعه عمق جنایتی که در حقش صورت پذیرفته را درک خواهد کرد.

شهید مطهری می گوید: «علی جان! خودت مرا غسل بده و تجهیز و دفن کن. شب مرا دفن کن، نمی خواهم کسانی که به من ظلم کرده اند در تشییع جنازه من شرکت کنند.» تاریخ کارش همیشه لوث است. افرادی جنایتی را مرتکب می شوند و بعد خودشان در قیافه یک دلسوز ظاهر می شوند برای اینکه تاریخ را لوث بکنند، عین کاری که مأمون کرد: امام رضا را شهید می کند، بعد خودش بیش از همه مشت به سرش می زند و فریاد می کند و مرثیه سرایی می نماید، و لهذا تاریخ را در ابهام باقی گذاشته که عده ای نمی توانند باور کنند که مأمون بوده است که امام رضا را شهید کرده است. این لوث تاریخ است. زهرا برای اینکه تاریخ لوث نشود فرمود مرا شب دفن کن. لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: پیغمبر یک دختر که بیشتر نداشت، چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش مجهول بماند؟! این بزرگترین سیاستی است که زهرای مرضیه اعمال کرد که این در را به روی تاریخ باز بگذارد... .
«...و ویلهم قد جرحوا قلب رسول الثقلین...» از زهرا (س) به حسین (ع) رسید و تاریخ شیعه در دامانی زنی شکل گرفت که اینک سوگوار درگذشت ایشان هستیم. فاطمه جان، ای شفیع روز جزا، ای مالک آب و نمک، ای همیشه درب خانه ات بر روی فقرا باز، هزاران سرباز برای حفظ مملکت با ذکرت و یاد فرزندان مظلومت سینه در برابر آهن گداخته نهادند و با قافله سالار عشق از این منزلگه گذشتند و یادت برای مادران داغدار این سرزمین، همواره آرامش بخش بوده در برابر داغ از دست دادن پاره تن شان. جان عالم به فدای آخرین فرزند و منتقمت و بغض مظلومیتت همیشه بر قلب هایمان باقی و جاری باد.
در شب شهادت بی بی دو عالم، نوای «یا فاطمه من عقده دل وا نکردم» با صدای حزن آلود استاد موذن زاده را بر روی تصاویر نایابی از قبرستان بقیع برای نخستین بار در «تابناک» مشاهده می کنید.
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم/ گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم مهدی بیاید/ تا تربتت را پیدا نماید
ای قبر نا پیدای تو شمع دل ما / ای با تولّایت عجین آب و گل ما
تا کی به یادت دلها پریشان / تا کی مزارت از دیده پنهان
کی گفته تو در دامنِ صحرا بسوزی / در بیت الاحزان یکّه و تنها بسوزی
جای تو نبوَد در دشت و صحرا / مظلومه زهرا مظلومه زهرا