ایام ماه مبارک رمضان در حالی با یکهتازی «خنده بازار» به عنوان تنها مجموعه طنز تلویزیونی پخش شده در این روزها همراه شده که این مجموعه نه تنها کمترین کیفیت لازم را ندارد، بلکه به شیوههای عجیبی برای خنداندن مردم تکیه کرده است؛ شیوههایی که اگر بهرهبرداری از آنها با اخلاق تناسبی دارد، بسیاری از کمدیهای انگلیسی در اولویت پخش رسانهای هستند که قرار بود دانشگاه عمومی باشد.
به گزارش «تابناک»، تلویزیون سال به سال از حضور طنزپردازان و کمدینهای کاربلد خالیتر میشود و این گروه به دلایلی ترجیح میدهند به جای آن که وقتشان را صرف مخاطب تلویزیون کنند، ایدههایشان را تبدیل به فیلمهای سینما کنند و بدین شکل، فرصت مجموعهسازی برای چهرههای جوان فراهم شده، ولی متأسفانه بیشتر این چهرههای جوان استعداد کافی برای خلق ایدههای تازه نداشتهاند.
در چنین فضایی، «ساختمان پزشکان» جزو معدود مجموعههای بود که با گروهی تازه نفس مقابل دوربین و به نویسندگی پیمان قاسم خانی و کارگردانی سروش صحت در تلویزیون به نمایش درآمد و با استقبال وسیع مردم همراه شد نیز به رغم برنامه ریزی برای ساخت سری دوم، به واسطه طرح برخی انقلت عجیب همچون نصب تصویر فروید در یکی از دکوپاژهای فیلم یا نصب تصویر گورخر که نماد زندگی سکولار و غربی (!) خوانده شد، هیچ گاه به سری دوم نرسید.
در واقع مدیران صداوسیما در سالهای اخیر نه تنها توان حفظ ظرفیتهای پیشین این رسانه را نداشتهاند، بلکه همچون اندک فرصتهای تازه را نیز به سادگی از دست دادهاند و بازی را به رقبایشان واگذار کردهاند. اینچنین فضایی باعث شد تا فرصت برای شکلگیری طنزهایی پیش آید که فاقد داستانپردازی و انسجام باشد و صرفاً به خنداندن مخاطب بپردازد و طبیعتاً کمدی بدون داستان، اثر چندان دلچسبی از آب درنمیآید.
در چنین اثر نه چندان دلچسبی طبیعتاً بازیگران شاخصی نیز حاضر به مشارکت نمیشوند، زیرا چنین مجموعهای جزو آثاری است که هر بازیگری ترجیح میدهد در رزومهاش ننویسد و این گونه است که چهرههای جالبی نیز در ترکیب چنین مجموعهای قرار میگیرند تا مجموعهای با کمترین هزینه و طنزهای سردستی ساخته شود و برای آنکه چنین مجموعهای مورد اقبال عوام واقع شود، مجوز استفاده از دیالوگها، آکسسوار و پوزیشنهایی داده میشود که در نوع خود یک فاجعه اخلاقی را شکل میدهد.
با این حال ارزان تمام شدن این مجموعه در قیاس با مجموعههای طنزی که نیاز به استفاده از تیم حرفهای در تمامی بخشها دارد، باعث میشود چشم بر این ماجرا بست و اجازه روی آنتن رفتن مجموعهای را داد که افزون بر آن که کمترین استانداردهای حرفهای نیز ندارد، بلکه در چهارچوب طنز نیز قابل طبقه بندی نیست و به دامن هجو و هزل فرو افتاده است و بر همین مبنا، طبیعتاً بهکارگیری هر نوع شوخی ولو عین بیادبی و پردهدری مشروع میشود!
«خنده بازار» مصداق بارز طنزپردازی در این مدل تازه کمدی سازی تلویزیونی است؛ مجموعهای که نسبت به بسیاری از مجموعههای کمدی انگلیسی زبان که هیچگاه مجوز پخش در تلویزیون خودمان را نگرفتهاند، رکیکتر و در عین حال پوچ و تهیتر است اما چون ایرانی است، مجوز پخش یافته و ظاهراً قرار است تا ابد نیز ساختش استمرار داشته باشد تا هیچ شخص و موقعیتی نباشد که در این مملکت به تمسخر (و نه طنز) گرفته نشود.
شاید چنین مجموعههایی و همچنین تولید مجموعههای طنز ویژه رمضان نظیر «خروس» که در جای خودش به آن پرداخته خواهد شد، مستند روشن و کافی برای طرح این موضوع باشد که اوج دوران نزول کمدی تلویزیونی را به نظاره نشستهایم و به همین دلیل تنها یک ابهام وجود دارد و آن این که آیا تلویزیون قرار است با این مجموعهها باز هم بیش از این مخاطب گریزی را در پیش گیرد و در این راستا با توجه به عبور این مجموعه از چندصد بخش، چند هزار قسمت دیگر با این سبک و کیفیت ساخته میشود یا قرار است در این رویه تجدیدنظری شود و بار دیگر طنز قابل هضم را در سیمای ملی خواهیم دید؟
در پایان دعوتتان میکنیم بخشی از یکی از آیتمهای خنده بازار امروز را ببینید و ضمن عذرخواهی بابت پخش این بخش، یادآوری میکنیم که به اندازه یک فیلم سینمایی میتوان از مجموعه خنده بازار پخش شده توسط دانشگاه عمومی به نام صداوسیما، چنین پرده دریهایی استخراج کرد.