مخالفان خانه سینما، آخرین تیر ترکششان را در واپسین روزهای دولت دهم شلیک و تلاش کردند تا در این واپسین روزها، با تحریک احساسات مردم معتقد ایران، فضای عمومی اعتراضآمیزی علیه خانه سینما شکل دهند؛ پروژهای که پیش از فراگیری، غیرواقع بودن بنیانش مشخص شد و شکست خورد.
به گزارش «تابناک»، در چند سال اخیر، اقسام اتهامات از سوی مخالفان خانه سینما به این نهاد صنفی منتسب شده، ولی تاکنون نزدیک به همه آنها کاملا رفع شده و به اتهامزنندگان بازگشته است؛ اتهاماتی که طرحشان به دور از تقوا و اخلاق بود، ولی قدرتطلبی و تمامیتخواهی برخی در مواجهه با اکثریت سینماگران، باعث شده بود تا این رفتارها را نیز دستاویزی برای تخریب سقف و دیوار این خانه روی سر اهالیاش بلااستفاده نگذارند.
بازی اما در این یک سال تغییر کرد و بازیگران نیز در حال تغییرند؛ اما رفتارها همچنان باقی است؛ رفتارهایی که گروه اندک مخالف خانه سینما و جریانها و رسانههای حامیشان بدان متوسل میشود تا هر گونه شده، دست بالا را در این کشمکش به دست بگیرند، هرچند چنین امری با توجه به آنچه در هفتههای پیش رخ داد، ناممکن است و ماجرای خانه سینما را باید حل شده، تلقی کرد.
در همین هفتهای که گذشت، مشخص شد پیششرط ثبت صنوف در وزارت فرهنگ و ارشاد تا ۷۲ ساعت، بهانهای بیش نبوده و اساساً روند تنظیم اساسنامه، تصویب اساسنامه در مجمع عمومی و سپس انتخاب هیأت مدیره و در پایان ارائه صورتجلسه این انتخابات برای ثبت هر صنف و انجام این اتفاق برای ۲۶ صنف در ۷۲ ساعت غیرممکن بود و حتی اگر در همین چند روز مانده از عمر دولت نیز مدارک تکمیل شود، بعید است رویدادی در وزارت فرهنگ و ارشاد رخ دهد.
اما در هفتهای که گذشت، اخبار خانه سینما به همین خلاصه نشد و رخداد مهم دیگر، برگزاری نشست اصناف خانه سینما بدون حضور نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد در مکانی به جز خانه سینما بود. این گردهمایی که مقدمهای برای بازگشایی خانه سینماست، به اندازه کافی مخالفان خانه سینما را به خشم آورد تا درصدد برآیند و تلاش کنند در این چند روز باقی مانده، آخرین تیر ترکششان را شلیک کنند.
چنین بود که برای اثبات اتهام لامذهب خواندن اهالی خانه سینما که خودشان و دوستانشان بارها با ادبیات گوناگون تکرار کردند، به تصویری مبهم از نشست خانه سینما استناد کردند و مدعی شدند ابوالحسن داودی، سینماگر کشورمان در نشست اصناف خانه سینما با کشیدن پیپ، روزه خواری علنی کرده و در کسری از ساعت، این خبر در بسیاری از رسانههای وابسته به این جریان پوشش داده شد تا با مسموم ساختن جو، مسأله بازگشایی خانه سینما را فراتر از اختلاف شمقدری با سینماگران بیان کنند و جنگ را میان مذهبیون و لامذهبها جلوه دهند.
البته رویدادهایی که در این چهار سال در سینمای ایران رخ داد، میتواند مشخص کند که در سینمای مذهبیون چه کسانی هستند و جا دارد یادی کرد از مدیرانی که متأسفانه مدتی است در کنار جواد شمقدری نیستند، ولی آنچه در این خبر به تصویر کشیده شده بود، هر ناظری را با حیرت مواجه میساخت که چگونه داودی در این روزهای مبارک آن هم مقابل لنز دوربین عکاسان، تا این اندازه راحت تظاهر به روزهخواری کرده و شکل تخریب خانه سینما، برخی را به پذیرش محتوای خبر کشانده بود اما با این حال، اندکی پیگیری مشخص نمود، این حرکت نیز بیاخلاقی دیگری بوده است.
در تصاویر شفافی که از دست ابوالحسن داودی پس از انتشار این خبر منتشر شد، مشخص شد که آنچه دست این نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینمای ایران بوده، چیزی شبیه دفترچه بوده که او به عنوان بادبزن برای خنک کردن خود در حال تکان دادن بوده و تصویر سایه ثبت شده، توانسته این ذهنیت نادرست را پدید بیاورد که میتوان از این تصویر سوءاستفاده کرد؛ غافل از این که شاتهای ثبت شده در قبل و بعد این تصویر، دسیسه طراحی شده را رسوا کرد.
پس از آن که مشخص شد، اصل خبر مجعول بوده، بسیاری از رسانههایی که در این روزها به داودی و مجموعه خانه سینما تهمت زدند، یا خیلی آهسته خبر را حذف کردند و کوچکترین عذرخواهی در این باره نکردند و یا اصلاً به روی خود نیاوردند که این خبر درست نیست و همچنان روی خروجیشان است تا با یک جستوجوی ساده، هنوز بتوانید با این جریان آشنا شوید!
واقعیت این است که آنچه رسانهها و افکارعمومی را هر روز بیش از دیروز مصممتر میسازد تا از موجودیت خانه سینما حمایت کنند، همین گروه هستند که از شهدا، دین، انقلاب و تمامی اعتقادات مردم کشورمان برای تخریب دیگران دریغ نمیورزند و در این میان، اگر لزومی باشد، ابایی نیز از بیاخلاقی برای از میدان به در کردن رقیب ندارند و طبیعتاً مشخص است که تسلط این گروه بر چندهزار سینماگر و امور صنفی جامعه سینمایی، میتواند تا چه میزان خطرناک باشد!