هشتادوششمین مراسم جایزه اسکار در ماههای پیش رو در
حالی برگزار خواهد شد که ایران نماینده جدی برای رقابت با دیگر فیلمهای
بخش غیرانگلیسی زبان این جایزه برای عرضه در اختیار ندارد و حال که تب
معرفی نماینده ایران به اسکار بالا گرفته، گزینه های بسیار محدودی برای
معرفی وجود دارد اما این فضا متاثر از چه تصمیماتی است؟
به گزارش
«تابناک»، یکی از کارکردهای اساسی هنر-صنعت سینما در عصر معاصر، تعامل
فرهنگی میان ملل است و در رویکرد تعامل فرهنگی بین ملل، سینما نشان داده
میتواند به مراتب موفق تر از ادبیات، تئاتر و حتی موسیقی ظاهر شود و چند
فریم فیلمِ موثر میتوانند چنان تاثیر عمیقی بر مخاطب و بالاخص مخاطب عام
بگذارد که برخی از شاهکارهای ادبی ظرفیت مشابهش را حداقل برای عموم مردم
نداشته باشند.
با این حال در سالهای اخیر بسیاری از آثاری که پیامی
غیربومی و بین المللی (به معنای واقعی و نه به شکل شعاری) داشتند و
موضوعاتشان دغدغه جهانی بود، منکوب شدند که بارزترین مصداق در این زمینه،
«جدایی نادر از سیمین» بود که پس از کسب جایزه اسکار با رای اکثریت رای
دهنده از میان جماعت 5 هزار سینماگر عضو آکادمی اسکار، حتی اجازه برگزاری
مراسم تقدیر از عوامل این فیلم داده نشد و چنین فضایی باعث شد چنین تصور
شود که بهره برداری از فضای بین المللی سینما برای طرح دغدغههای جهانی
معادل سیاه نمایی تعبیر شود.
در واقع دامنه با آنچه پیش کشیده شد،
دامنه سیاه نمایی به تمامی فیلم های دارای نقد گسترده شد و اگر هر فیلمی در
عرصه بین المللی توفیقی به دست میآورد و حاوی کوچک ترین نقد فرهنگی یا
اجتماعی بود، سیاسی ترین برچسبهای ممکن بدان الصاق میشد که این اتفاق نیز
به خودی خود کم هزینه ایجاد نکرد، چرا که چنین برچسبهایی، اکران بدون
حاشیه و وسیع و همچنین حضور در فضای رسمی را دشوار میسازد، کما اینکه به
واسطه همین فضاسازیها، هفت با سردبیری جیرانی نیز نتوانست این فیلم را پس
از دریافت اسکار نیز مورد پوشش قرار دهد.
حال سینمای ایران مملو از
فیلمهای بومی و روستایی شده که مطابق با سیاست گذاری برخی دستگاهها در
دولت پیشین و همچنین بودجه ریزی کلان در این حوزه تولید شدهاند و اکثریت
این فیلمها (به جز معدود فیلمهایی) آنقدر برای جماعت 68 درصدی شهرنشین
فاقد جذابیت هستند که سینماداران در این فضای پرریسک و با شرایط اقتصادی که
دارند، ریسک اکرانش را نمیکنند و یکی از آنها هم که اکران شده و جزو
بهترین این فیلمها است، اقبال عمومی را نتوانسته جذب کند که در جای خود
قابل پردازش است.
به هر صورت واقعیت امر آن است که تنها در حدود 60
شهر از 1180 شهر ایران سالنهای سینما وجود دارد که عمدتاً شهرهای بزرگ
هستند و مردم این شهرها نیز در پی فیلمهای روستایی نیستند که اگر چنین
آثاری تاکنون در این مناطق مورد استقبال قرار میگرفت، قطعاً بخش خصوصی به
سمت آثار روستایی به قصد اکران در شهرستانها می رفت. در روستاها و
شهرستانهای کوچک نیز طبیعتاً اکران فیلم اتفاق نمیافتد و اگر نمایش یک
فیلم به صورت دورهای در این سطوح انجام میشود، آنقدر محدود و فاقد کارکرد
است که سرمایه گذاری بیهدف بر آن، تلف کردن اعتبارات ملی باشد.
چنین
جهت دهی اشتباهی و همچنین برخی اقدامات نظیر تجمعات مقابل وزارت فرهنگ و
ارشاد در دولت دهم، منجر به ناامن تر شدن فضای سرمایه گذاری در این حوزه
نیز شد تا جایی که در جشنواره سیویکم فجر، فیلمهای معدودی بودند که توان
رقابت در بخش اصلی را داشتند و چنین وقایعی در کنار کناره گیری چند سال
اخیر بسیاری از کارگردانان از عرصه فیلم سازی باعث شد تا برای معرفی
نماینده ایران به داوران جایزه اسکار برای رقابت با نمایندگان دیگر کشورها،
فیلم جدی در میدان تولیدات یک سال اخیر سینمای ایران به چشم نخورد و
گزینههای معدودی برای انتخاب وجود داشته باشد.
هرچند برخی
کارگردانان دوست دارند وارد بازی اسکار شوند اما شواهد امر نشان میدهد تا
اینجا همچنان دو فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغرفرهادی و محصول کمپانی
فرانسوی ممنتوفیلم و «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» به کارگردانی پوران
درخشنده و محصول سرمایه گذاری مشترک فارابی و درخشنده، زمینه حضور در اسکار
2014 را به عنوان نماینده ایران را دارند و اگرچه هر دو فیلم از ارزشهای
ویژه برخوردارند که در روزهای پیش رو به آن پرداخته خواهد شد اما در عین
حال این نگرانی وجود دارد که نکند سالهای آتی حتی «دو فیلم» نیز برای
انتخاب میانشان وجود نداشته باشد و این نگرانی نسبت به اسکار 2015 بسیار
پررنگ تر است
متاسفانه حجم و کیفیت تولیدات از ابتدای سال سینمایی
ایران در بهمن ماه تاکنون چندان قابل توجه نبوده و این بدان معناست که ممکن
است جشنواره فجر سی و دوم به واسطه همین تولیدات ضعیف، از جشنواره سی و
یکم نیز ضعیف تر باشد و احتمالاً تا دو سال آتی نیز متاثر از شرایط گذشته شاهد ادامه این روند خواهیم بود. از این حیث انتظار میرود در اتمسفر جدید مدیریت
سینمایی، شاهد آشتی سینماگران باشیم و سناریوها هرچه سریع تر از کشوی میز
کارگردانان مطرح مان خارج شود و در ریل تولید بیافتد.
این اتفاق
برای بسیاری از کارگردانان در حال وقوع است و بهمن فرمان آرا در جریان
بازگشایی خانه سینما در پاسخ به این پرسش خبرنگار «تابناک» که با توجه به
آنکه گفته بودید «تا شمقدری و یارانش در مسند سینمای کشور هستند
فیلمنامهای را به آنها نخواهم داد»، در دوره جدید فیلم تازهای میسازد؟،
وعده داد در هفته های پیش رو تولید فیلم تازه اش را کلید میزند و این
ظاهراً شیرینی خانه دار شدن اهالی سینما توسط صاحبِ خانه چارلی چاپلین است!
با
این اوصاف سینمای ایران به تعدادی بهمن فرمان آرا نیاز دارد که وقت تعطیلی
خانه سینما، سیمرغهایش را به نشانه اعتراض پس بفرست و وقت بهبود اوضاع
مدیریتی، بر بازگشت سینمای ایران به شرایط طبیعی دست به دوربین ببرد و
طبیعتاً برای بهبود وضعیت موجود، بزرگان سینما ایران باید وارد صحنه شوند،
چرا که دیگر زمانی برای از دست رفتن نیست و آنچه امروز درباره انتخاب
نماینده ایران برای اسکار شاهدش هستیم، بلندترین زنگ خطری است که به
صدادرآمده است.