سعید لیلاز در گفتوگو با «تابناک»:
از انتقادهای کیهان و شریعتمداری هم حمایت میکنم
مانند افلاطون که میگفت «سقراط را دوست دارم اما حقیقت را بیشتر از سقراط دوست دارم» من هم میگویم که «دمکراسی را بیشتر از روحانی دوست دارد... محرم ندانستن مردم و محروم کردن آنها از دسترسی به اطلاعات و حقایق و آمار بسیار رذیلانه است... امروز رسوخ سیاست در همه عرصهها به جایی رسیده که دیگر نمیتوانیم دولت را نادیده بگیریم...
در حالی که با تغییرات در دولت یازدهم، امیدها به آن که نظام آمارگیری
و دسترسی بدون سانسور و شفاف مردم به آمارها و اطلاعات کشور بیشتر شده، سعید
لیلاز بر این باور است که اکنون وخامت اوضاع به قدری است که آمارهای کنونی هیچ تطابقی با
واقعیات کشور ندارد.
به گزارش «تابناک» معضل دسترسی به آمار و اطلاعات در کشور بیش از چندین سال است که به یکی از معضلات اساسی تبدیل شده و آثار و عواقب وخیم آن به حدی بوده که طیف انبوهی از بیاعتمادی تا تصمیمگیریهای اشتباه و بیفرجام را در پی داشته است.
با حضور دولت یازدهم در رأس امور اجرایی کشور، یکی از مهمترین انتظارات مردم تحول اساسی در نظام آمارگیری است که منجر به آن شود که اطلاعات و آمار کشور بدون پرده و کاملا شفافی در اختیار افکار عمومی و نه تنها مسئولان قرار گیرد.
سعید لیلاز در همین باره در گفتوگوی خود با «تابناک» با اشاره به اشتباه فاحش مسئولان دولت گذشته در مخدوش کردن آمار گفت: کاری که دولت گذشته با نظام آمار کشور کرد، دقیقا شبیه به این میماند که پزشک یا بیمار میزان الحراره را بشکند! در حالی که این اقدام منجر به پایین آمدن تب بیمار نخواهد شد و یک احساس خوب ایجاد نمیکند. این امر تنها منجر به آن شده که اکنون فضای سردرگمی و التهاب در کشور پدید آید و نگرانیهای مردم درباره وضعیت کشور افزوده شده و همه از خود بپرسند مگر چقدر اوضاع خراب است که آمار دقیق و شفاف منتشر نمیشود؟
آمارهای کنونی گویای واقعیت نیستند
وی ادامه داد: اکنون مرکز آمار ایران اعلام میکند که نرخ بیکاری به ۱۲.۱ درصد رسیده، حال آن که من معتقدم روزانه آمار بیکاری تغییرات شگرف دارد. یا همچنین اعلام میشود که پروانههای ساختمانی صادره، نشان از کاهش دارد، در حالی که این آمار بسیار کهنه است و گویای وضعیت کنونی نیست.
لیلاز میگوید: مسأله اصلی در اینجا نیست که آمار پنهان شده، بلکه اصل موضوع بر سر آن است که سرعت وخامت اوضاع کشور به جایی رسیده که آمارهای فعلی به هیچ وجه بیانگر و گویای واقعیات نیستند.
وی بر این باور است که چند مشکل اساسی در نظام آمار کشور وجود دارد از جمله: نگاه به آمار نگاه درستی نیست، روش آمارگیری در کشور بسیار مشکل دارد، جامعه آماری دقیق نیست و چون مردم دولت را محرم نمیدانند، از بیان واقعیت خودداری میکنند، نمونه آن اینکه در حذف سه دهک از دریافت یارانه، مردم حق داشتند که اطلاعات خود را ارائه نکنند، زیرا دولت را محرم خود نمیدانند، مشکل دیگر آن که روش تجزیه و تحلیل آمار نادرست است و در نهایت این که آمار واقعی کشور یا منتشر نمیشود و یا به شکل دستکاری شده و مخدوش منتشر میشود.
وی بیان میکند: نتیجه این همه بروز دو مشکل اساسی در کشور است: نخست این که التهابات سیاسی و اجتماعی در کشور زیاد شده است و دوم: دولت یازدهم اکنون در تاریکی کامل گام برمیدارد.
با امنیتی و سیاسی کردن آمار نتیجه نمیگیریم
لیلاز با اشاره به این که چرا باید در سال ۹۲ اعلام شود که رشد اقتصادی کشور در سال ۹۱ منفی ۵ درصد بوده است؟ در ایالات متحده برای مثال، دولت پنج تا سس روز مانده به اتمام سال، آمار نرخ بیکاری را اعلام میکند، اما در ایران آمار با فاصله زمانی بسیاری منتشر میشود که اساسا موضوعیت خود را از دست میدهد.
وی در توضیح این امر عنوان میکند: موضوعیت ارائه آمار در دو نکته است: نخست ساختن تاریخ آمار ایران و دوم: پیشبرد و تصمیمگیری در خصوص موضوعات و مسائل اقتصادی. این در حالی است که نظام کنونی آمار ایران تنها به درد تاریخ آمار میخورد و در خصوص تصمیم گیری برای مسائل اقتصادی هیچ موضوعیتی ندارد.
لیلاز میگوید: اکنون برخورد با آمار در کشور همراه با یک نگاه امنیتی و سیاسی است و با این نگاه به آمار نمیتوان هیچ نتیجهای گرفت. به اشتباه یا از روی نادانی یک نگاه امنیتی به وجود آمده که در این جهت است که اگر میزان الحراره شکسته یا پنهان شود، مسأله حل میشود اما این امر منجر به وخامت بیش از پیش اوضاع شده است.
ارائه ندادن آمار به مردم توهین به شعور ملت و رذیلانه است
لیلاز ادامه میدهد: این ادعا که گفته میشود آمار دقیق و به موقع در اختیار مسئولین ذیربط قرار میگیرد اما محرمانه و پنهان از دید مردم، یک امر کاملا غیر منطقی است. این به این معناست که تمام عقل اقتصادی در دولت متمرکز شده و در واقع توهین به شعور ملت است. اگر دولتها نمیتوانند بر این حس خود غلبه کنند که در آمار دست برده و یا آنها را از دید مردم پنهان کنند، باید نظام آمار ستانی از زیر نظر دولت خارج شود.
وی افزود: امروز رسوخ سیاست در عرصههای گوناگون به جایی رسیده که منجر به آن شده تا نتوانیم دولت را نادیده بگیریم که این روندی اشتباه است. غلبه سیاسی کاری منجر به آن شده که به جای تقویت دولت باید به فکر تضعیف آن باشیم. در دوران جنگ تحمیلی و در دولت آقای احمدینژاد آمار محرمانه بود. امروز هر دولتی به خودش اجازه میدهد که مردم را از شنیدن آمار واقعی محروم سازد که این اقدام بسیار رذیلانه است.
نیاز به یک تغییر بنیادین در نظام آمار ستانی
لیلاز تأکید میکند که نظام آمار ایران نیازمند تحولات اساسی است و میگوید: حتی خوب است که دیوان محاسبات به عنوان نماینده مجلس و یا سازمان بازرسی کل کشور اجازه داشته باشند که دست به انتشار و تولید آمار بزنند. تا وقتی که دولت در نظام آمار اختلال ایجاد میکند، نباید انحصار آمارگیری در اختیار دولت باشد.
وی افزود: حتی باید به این سمت حرکت کرد که یک بنگاه آمار رسانی خصوصی را در کشور ایجاد کنیم و در نهایت سیطره انحصاری دولت در آمار را از بین ببریم.
دموکراسی را بیشتر از روحانی دوست دارم
لیلاز ادامه داد: از همه بالاتر این که باید به پیشرفت دمکراسی در کشور پایبند باشیم. آزادی مطبوعات در کشور یک نکته کلیدی است، زیرا همین مطبوعات در سالهای گذشته اقدام به بیان حقایق در خصوص وضعیت کشور میکردند و اگر برخی برخوردها با مطبوعات صورت نمیگرفت، حقایقی که اکنون همه به آن رسیدهاند، مدتها پیش بیان و مورد توجه قرار میگرفت.
وی با اشاره به لزوم باز شدن فضای نقد در جامعه گفت: باید هر کس و از هر طیفی اجازه انتقاد داشته باشد و اینکه گفته شود، نقد غیر منصفانه نباید باشد، یک حرف بیربط است. هر کس با هر جهتگیری، باید اجازه نقد داشته باشد و بر همین اساس من از حسین شریعتمداری و نقدهای روزنامه کیهان دفاع میکنم. همه روزنامهها باید حرف بزنند.
وی افزود: نباید برای تشخیص نقد افراد، ملاک مشخص کرد زیرا نمیتوان در نهایت تعیین کرد که چه کسی ملاک تشخیص نقد منصفانه از غیر منصفانه است. اینکه برخی نمایندگان در مجلس گفتهاند که مخالف خوانی با تیم هستهای را تحمل نمیکنیم، به چه دلیل و با چه منطقی است؟ چرا نباید از دولت و اقدامات آن انتقاد و با آن مخالفت کرد؟
لیلاز تأکید کرد: بنده به عنوان یک اصلاح طلب اعلام میکنم که مخالف یک چنین رویکردی هستم و همان گونه که افلاطون گفت «سقراط را دوست دارم اما حقیقت را بیشتر از سقراط دوست دارم» من هم میگویم: «روحانی را دوست دارم، اما دمکراسی را بیشتر از روحانی دوست دارم».