تاریخ تشکیل دولت در ایران-3

از ورود اسلام تا آغازین دولت‌های پارسی
کد خبر: ۳۶۰۷۶۲
|
۰۷ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۸ 28 November 2013
|
5033 بازدید

دانلود

ساسانیان با تمام اقتدار اما به دلیل فساد دستگاه دولتی، امپراطوری خود را تضعیف کردند و کار به آن‌جا رسید که حمله اعراب مسلمان، به عمر این سلسله چند صد ساله پایان داد. جدال بر سر تسلط بر ایران آغاز شد اما ایرانیان با وام گرفتن از احکام اسلامی راه را برای استقلال دوباره باز کردند.

آنگونه که در بخش پیشین آمد ساسانیان در یک دوره طولانی علی­رغم افت و خیزهایی که داشتند دولت مقتدری را تشکیل داده بودند و آیین کشورداری آنان با نظم و ترتیب و به صورت کامل خود درآمده بود.
 
این دولت اما در اواخر عمر خود بازیچه دست روحانیان زرتشتی و لشگریان شد و مانند اواخر دوره اشکانی هریک از سرداران و استانداران در گوشه­ای علم خودمختاری برافراشتند و سراسر امپراتوری را به آتش تجزیه طلبی و انقراض کشاندند.
 
مالکیت در انحصار طبقات خاص و آن هفت خانوادۀ مشهور بود و مردم عادی از امتیازات آنان کاملاً بی­بهره بودند بنابراین عامه مردم از هر آیین تازه­ای که امتیازات ناروای قبلی را از بین می­برد و برابری میان مردم فراهم می­کرد، استقبال می­کردند و همین امر یکی از بزرگترین علل پیروزی اعراب در جنگ با ساسانیان بود.
 
یزدگرد سوم پس از این شکستها سلطنت خود و استقلال ایران را از دست داد. اعراب به تدریج سراسر مملکت ایران را تحت نفوذ خود درآوردند و بی­آنکه یک دولت مرکزی در آن تشکیل دهند، از مرکز خلافت عمّال و حکامی جهت ادارۀ ایالات و ولایات مختلف ِ آن می­فرستادند.
 
در زمان پیامبر (ص) تشکیلاتی که بتوان بر آن نام دولت گذاشت وجود نداشت، بدین معنی که نوعی روابط و قواعد قومی و عشیرتی توأم با مقررات دینی با سادگی تمام در میان مردم حاکم بود. لیکن در دوران خلفای راشدین، از آن هنگام که جهانگشایی اسلام آغاز شد، دولت با ترکیب ابتدایی بر پایۀ چهار رکن والی، عامل خراج، قاضی و خلیفه و با نظر به آیین کشورداری ایرانیان در زمان ساسانی رو به رشد نهاد.
 
والی در همه جا حکم استاندار را داشت و فرمان­های خلیفه را ابلاغ می­کرد. وی به حکام و کارگزاران و اعضای زیردست در شهرستان­ها و قریه­ها و همچنین امیران لشکر و افراد سپاهی در حیطۀ مربوطه فرمان می­راند و حق عزل و نصب، تشویق، تنبیه و مجازات هریک از آنان ر ا بر عهده داشت.
 
والی بیرون از مرکز خلافت، در حیطۀ تحت فرمان خود صاحب قدرت تامّه بود. هرکس را اراده می­کرد می‌کشتند، هرجا را به اشارۀ او غارت می­کردند و یا می­سوزاندند. گاه نیز فرمان به قتل­عام هزاران نفر می­داد. در چگونگی کار عامل خراج و قاضی نظارت داشت و آنان هم در انجام وظایف خویش بر والی تکیه می­کردند.
 
عامل خراج، زیر نظر والی دخل و خرج را محاسبه می­کرد و پول و مال و برده و کنیز به مرکز خلافت می‌فرستاد. قاضی به دعاوی حقوقی و امور جزایی رسیدگی می­کرد و یا دعاوی مردم را در امور شرعی و مدنی و عرفی فیصله می­داد.
 
خلیفه مرکز فرمانروایی، تصمیم­گیرندۀ نهایی و عالی­ترین مقام عالم اسلام شمرده می­شد. مسئولیت صدور فرمان جنگ یا صلح و همچنین عزل و نصب والی­ها و قضات و عامل­های خراج و امیران سپاه را به عهده داشت.
 
در کنار این ارکان حکومتی، سمت­های دیگری چون محتسب و شرطه نیز وجود داشتند که محتسب همانند قاضی در محکمۀ شرع دستگاه و کارگزارانی داشت که آنها مراقب بودند اهل شهر در انجام امور شرعی مانند رفتن به مسجد کوتاهی نکنند، مؤذن­ها به موقع اذان بگویند، کاسبی گران نفروشد و اوزان و مقادیرشان درست باشد. شرطه نیز نگهبان یا پاسدار و مسئول انتظامات شهر بود.
 
در اینجا باید به یکی از مقامات قابل بحث اشاره کنیم و آن مقام وزارت است که در عصر استقرار حکومت اسلام در ایران، این مقام در دولت­ها معنا و مفهوم مشاورت و معاونت خود را به عنوان عالی­ترین مقام سیاسی کشور، پس از خلیفه، حفظ کرد.
 
خلافت در زمان خلفای راشدین صورت اداری و سازمانی نداشت، بلکه بیشتر جنبه دینی داشت که به امور سیاسی قلمرو می­پرداخت. اما با گذشت زمان و دگرگونی در وضع خلافت و گرایش آن به سوی نظام پادشاهی، خلفا به منظور ادارۀ امور ممالک مفتوحه به طور رسمی، ناگزیر از انتخاب وزیر گردیدند.
 
در این زمان بود که ایرانیان فرصت را غنیمت دانسته، بسیاری از آنان پس از فراگیری زبان عرب و آشنایی با طرز فکر و تمدن اسلامی وارد دستگاه خلافت شده به مناصب و مقامات وزارت و امارت رسیدند.
 
البته انجام این کار خالی از دشواری نبود زیرا خلفای بنی امیه به واسطۀ نزدیکی پایتخت­شان، دمشق به جزیره­العرب و بستگی نژادی با قبایل بدوی عربستان در تعصب نسبت به عنصر عرب مبالغه می­کردند و هرچه را که متعلق به غیرعرب بود خوار می­شمردند.
 
کسی­که در میان بنی­امیه بیش از خلفای دیگر با آداب غیرعربی خصومت و دشمنی تمام نشان می­داد، عبدالملک بن مروان بود که خطوط پهلوی و رومی مسکوکات زمان بنی­امیه را به خط عربی تبدیل کرد و در ایران و شان دستور داد، صورت­های مالیاتی را که تا آن تاریخ به پهلوی و رومی نوشته می­شد، به عربی برگردانند.
 
ایرانیان از همان اواسط حکومت اموی­ها به عناوین مختلف بنای ضدیت با خلفا را گذاشتند و حتی جمعی را نیز به مخالفت آنها برانگیختند و ایرانی­ها که طرفدار آل علی بودند، از هیچ­گونه همراهی و مساعدت نسبت به وی خودداری نکردند و در دورۀ خلافت مروان ابومسلم خراسانی یکی از فرزندان وطن­دوست ایران جهت بیرون آوردن حکومت از دست امویان و استقرار عباسیان بر مسند خلافت رشادت­های فراوانی به خرج داد و توانست خطۀّ خراسان را از نفوذ حکومت اعراب بیرون بیاورد. شکست امویان در برابر ابومسلم در سال 132، در تاریخ ایران اهمیت بسیار دارد. چون این زمان، ابتدای دخالت مستقیم ایرانیان در کار خلافت مسلمین است.
 
چون خلافت به عباسیان رسید و قلمرو حکومت اسلامی وسعت گرفت، خلفا نیز برای بسط قدرت خود طبعاً به توسعۀ سازمان­های اداری پرداختند و به تقلید از ایرانیان مقام و منصب وزارت را به عنوان یکی از نهادهای مهم حکومتی رسمیت دادند.
 
وزیر در دستگاه عباسیان ولایت عام و اختیارات تام داشت. اطلاق واژۀ وزیر و عنوان وزارت تا پیش از عباسیان در دربار خلفا مرسوم نبود و ایرانیان آن را همراه سازمان­بندی جدید خود برای دولت عباسی به کار گرفتند.
 
به گفته اکثر مورخان، مقام وزارت شمشیر و قلم را در اصطلاح عصر خود در دست داشت و در مواردی خاص نیز پاره­ای از وزرا، در مقابل خلفا قدرت بی­حد و حصری یافتند که در نتیجۀ آن قدرت وزارت، در عمل بر خلافت فزونی گرفت.
 
از جملۀ این موارد را می­توان در وزارت خاندان ایرانی برامکه یافت. برمکیان در سازمان حکومت خلفا اختیارات وسیع یافتند و اغلب حکام و قاضیان را با موافقت خلیفه و به طور رسمی به اختیار خود منصوب و معزول می­کردند.
 
قدرت گرفتن ایرانیان در دستگاه خلافت موجبات ترس و وحشت خلفا را فراهم آورد و برای آن­که از عدم رضایت اعیان و اشراف عرب که از ارج و قربشان به شدت کاسته شده بود و پیوسته به بدگویی از ایرانیان می­پرداختند، بکاهند، در صدد کوتاه کردن دست عناصر ایرانی از دستگاه خلافت برآمدند.
 
قتل ابومسلم به­وسیلۀ منصور، از میان برداشتن خاندان برمک به دست هارون­الرشید و کشتن وزیر کاردانی چون فضل بن سهل به اشارۀ مأمون، اقداماتی برای تضعیف نفوذ ایرانیان بود.
 
معتصم خلیفه چون بر اثر افزایش نفوذ ایرانیان در دستگاه خلافت متوجه اضطراب و حس بدبینی اعراب نسبت به عباسیان شد و به آنها اطمینان زیادی نداشت، در صدد برآمد که از وجود ترک­ها برای جلوگیری از خطر احتمالی و حفظ و حراست جان خود در مقابل اعراب و ایرانیان استفاده کند.
 
از آن پس ترک­ها جایگزین ایرانیان شدند و مانند آنها مقامات عالیه را در دست گرفتند و غالباً خلفا را دست­نشاندۀ خود می­ساختند.
 
در این زمان ایرانیان نیز بیکار ننشستند و نهضت­های سیاسی­ای علیه خلفا تشکیل دادند که باعث به وجود آمدن سلسله­هایی مانند طاهریان، صفاریان و امثال آنان شد.
 
طاهریان
طاهریان (205 – 259 ه. ق.) از جمله دودمان­های ایرانی بودند که در ایام حکومت عباسی در شرق ایران بر سر کار آمدند. آنها ابتدا از حکام خلفای عباسی بودند که بعدها از پیروی آنان سر باز زدند و کوشش داشتند تا هویت ایران را احیاء سازند.
 
زمام دولت ایران که در دوران خلافت عباسیان در دست وزیران و کارگزاران ایرانی بود، با سر کار آمدن طاهریان دوباره به دست پادشاهان ایرانی افتاد. وجه تمایز شاهان ایرانی در اساس نسبت به خلفا و بعداً شاهان ایرانی شدۀ ترک، آن بود که مملکت را رأساً و بدون وزیر اداره می­کردند.
 
طاهریان و صفاریان به طور معمول به جای وزیر دبیر داشتند و تصمیمات و فرمان­های خود را به وسیلۀ آنان ابلاغ می­کردند و از پیش می­بردند.
 
انتقال دولت از دست وزیران عباسی به حکمرانان، به تدریج و در بخش­های گوناگون ایران اتفاق افتاد. در نواحی شرقی پس از طاهریان، صفاریان این وظیفه را به عهده گرفتند.
 
صفاریان
دولت صفاریان با قوت گرفتن یعقوب لیث صفار در سیستان رسمیت یافت. او از خانواده­ای رویگر بودکه با تشکیل گروه عیاران زندگی سیاسی خود را آغاز کرد.
 
پیروزی­های یعقوب و بعدها برادرش، عمرو بن لیث خلفا را مجبور به قبول حکومت آنها در آن نواحی کرد. صفاریان نخستین شکاف عظیم را در تمامیت قلمرو عباسی پدید آوردند.
 
اگر بخواهیم نحوۀ به قدرت رسیدن آنان را با طاهریان مقایسه کنیم باید بگوییم طاهریان از میان ملازمان نظامی و اداری خلفا برخاسته بودند در حالی که قدرت یعقوب لیث در سیستان از طریق ارث یا وابستگی اداری به دست نیامده بود.
 
حکومت صفاری به دلیل عیارمنشیِ فرمانروایانش و همچنین بی­تکلفی و ساده زیستن امیرانش از ماهیتی آزادمنشانه برخوردار بود. لذا از سخت­گیری به مردم در این دوره جلوگیری می­شد و مالیات­ها بر اساس توانایی مردم اخذ می­گردید.
 
 
منابع:
-          تاریخ ایران بعد از اسلام، عبدالحسین زرین­کوب
-          تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، غلامحسین زرگری نژاد
-          دویست و پنجاه و هفت پادشاه در ایران، جلد اول، جعفر مهدی­نیا
-          درآمدی بر دیوان­سالاری در ایران، حمید تنکابنی


اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# ترامپ # قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # سلاح پلاسمایی # سریال پایتخت
نظرسنجی
توافق نهایی ایران و آمریکا تا چه زمانی انجام می شود؟
الی گشت