فیلمبردار مطرح ایتالیایی که سه جایزهی اسکار را گرفته است و بهعنوان فیلمبردار با همراهی حمید خضوعی ابیانه هنرمند ایرانی فیلم محمد (ص) مجید مجیدی را در قاب دوربینش ثبت کرده است، میگوید که کتاب نقاشی محمود فرشچیان منبع الهام ایدههایش برای فیلمبرداری این فیلم بوده است.
«ویتوریو استورارو» که برای فیلمهای «اینک آخرالزمان» (1979)، «آخرین امپراتور» (1987) و «قرمزها» (1981) سه جایزه اسکار گرفته و در فیلم برتولوچی به نام «آخرین تانگو در پاریس» حضور داشته، در گفتوگویی با باب فیشر در یک مجله سینمایی آمریکایی (MovieMaker) که در رسانههای ایرانی بازنشر داده نشد، خاطره خود از پیوستن به پروژه «محمد (ص)» را اینگونه نقل کرده است: «سال 2010 که با رشید بن هادی (کارگردان) در پروژهای در الجزایر همکاری میکردم، برای اینکه اسلام را بهتر بشناسم خواندن کتابی درباره زندگی پیامبر محمد (ص) را شروع کردم. به محض اینکه خواندن آن کتاب را تمام شد، مثل یک رویای جادویی ایمیلی را دریافت کردم با این مضمون که آیا علاقهمند هستم در ساخت بخش اول یک سه گانه درباره زندگی محمد (ص) حضور داشته باشم؟» به این ترتیب مجید مجیدی و مهدی حیدریان (تهیهکننده) در ژوئن سال 2010 ملاقاتی با استورارو در رم داشتند و او را به خدمت گرفتند.
«اسکات ای. اندرسون» (برنده اسکار برای طراحی جلوه ویژه «باب» در 1996) طراحی جلوههای ویژه این فیلم از جمله حمله سپاه ابرهه را برعهده داشته است. در کارنامه کاری اندرسون طراحی جلوه ویژه فیلمهای «ماجراهای تن تن»، «ترمیناتور 2» «دروازه نهم»، «کینگ کنگ»، «استخوانهای دوستداشتنی» و... دیده میشود.«میلژن کرکا کلژاکویچ» برنده جایزه «سزار» و «آکادمی فیلم اروپا» و همچنین نامزد دریافت جایزه «اِمی» (اسکار تلویزینی) به عنوان طراح تولید، صحنه و دکور این فیلم معرفی شده است.
طراحی گریم «محمد (ص)» هم به «جیانتو دِروسی» ایتالیایی سپرده شده
که برای دریافت جایزه «بفتا» نامزد شده بود. او همچنین گریم فیلمهایی
مانند «آخرین لشکر - The Last Legion» (طراح گریم)، «مردی با ماسک آهنی»
(گریمور اصلی)، «روزی روزگاری در غرب» (گریمور)، «1900» (اثر 1976 -
گریمور) را برعهده داشته است.
«الله رخا رحمان» هندی که او را با نام «ای.آر. رحمان» میشناسند، آهنگسازی فیلم را انجام میدهد. او تاکنون برنده جوایز بسیاری از جمله 15 جایزه «فیلمفیر»، چهار جایزه ملی فیلم هند، دو جایزه «گِرَمی»، یک جایزه «بفتا»، یک جایزه «گلدن گلوب» و دو جایزه «اسکار» شده و مجله تایم در سال ۲۰۰۹ او را در لیست «تایم ۱۰۰» به عنوان یکی از صد فرد تأثیرگذار در جهان جای داده است. «ای.آر. رحمان» که برای ساخت موسیقی فیلم «میلیونر زاغهنشین» دو جایزه اسکار گرفته است، به عنوان آهنگساز با این پروژه همکاری میکند و گفته میشود، او تاکنون اتودهایی از موسیقی را برای این کارگردان ایرانی فرستاده است. رحمان البته برای ساخت موسیقی فیلم «127 ساعت» هم نامزد دریافت جایزههای گلدن گلوب، بفتا و اسکار شد.
«مایکل اُ کانر» انگلیسی و برنده اسکار نیز به عنوان طراح لباس «محمد (ص)» فیلم محمد (ص) از او نامبرده میشود. در کارنامه کاری اُ کانر، دریافت جایزههای اسکار و بفتا برای «دوشِس» و نامزدی جایزههای اسکار و بفتا برای «جِین اِیر» دیده میشود. او همچنین طراحی لباس «قاضی دِرِد»، «آخرین پادشاه اسکاتلند» و «عقاب» را در کارنامه دارد.
«جیان فرانکو فوماگالی» ایتالیایی طراحی آکسسوار فیلم را برعهده داشته است. او طراحی صحنهی نسخه سوم سهگانه مشهور «پدرخوانده» را در کارنامه دارد.
«لوکا لاچین» ایتالیایی هم که دستیار اول کارگردانان تعدادی از پروژههای اسم و رسمدار سینمای جهان از جمله «007: کازینو رویال»، «007: ذرهای آرامش»، «دار و دسته نیویورکی»، «تعادل» و... بوده، در «محمد (ص)» برنامهریز و دستیار مجید مجیدی است.
البته جمعی از سینماگران ایرانی صاحب نام هم در تیم مجید مجیدی جمع است که از آن جمله میتوان به محسن شاهابراهیمی، حمید خضوعیابیانه، جواد شریفیراد، سیروس حسنپور، بیژن میرباقری، اصغر نژادایمانی و... اشاره کرد. مهدی پاکدل در نقش ابوطالب، علیرضا شجاعنوری در نقش عبدالمطلب، محسن تنابنده در نقش ساموئل، داریوش فرهنگ در نفش ابوسفیان، مینا ساداتی در نقش آمنه، ساره بیات در نقش حلیمه و پانتهآ مهدینیا در نقش فاطمه بنتاسد از بازیگران این فیلم هستند.
سیدرضا میرکریمی، کارگردان، مشاور مجید مجیدی در این پروژه بینالمللی است. فیلمنامه «محمد (ص)» را مجیدی و کامبوزیا پرتوی با همکاری حمید امجد نوشتهاند. در این پروژه تنها یک خطای بزرگ صورت پذیرفته که پیش از اکران اثر، «تابناک» به آن اشاره کرده و به قدر خواهد پرداخت.
مجیدی زمان پایان این پروژه را که بزرگ تر از فیلم «آخرین فرستاده» مصطفی عقاد خوانده، پایان سال 92 اعلام کرده و تاکید کرده پس از این تاریخ مراحل تدوین اثر به پایان رسیده و امکان اکرانش فراهم خواهد بود. با این اوصاف احتمال اینکه در جشنواره سی و دوم فجر، قسمت اول از این سه گانه به نمایش درآید، بعید به نظر می رسد و احتمالاً تنها فیلم «رستاخیز» در ژانر تاریخی روی پرده کاخ جشنواره اکران خواهد شد. با این حال نمیتوان با قطعیت از غیبت این پروژه در جشنواره پیش رو سخن گفت و ممکن است در آخرین لحظات، «محمد» (ص) نیز به لیست فیلمهای بخش مسابقه جشنواره بپیوندد.کارگردان ایرانی نامزد دریافت جایزه اسکار، نویسنده فیلمنامه و تهیه کننده ایرانی آقای مجید مجیدی به برنامه «از درون» خوش آمدید. شما جوایز بین المللی متعددی را کسب کرده اید و فیلم مشهور شما «بچههای آسمان» در سال 1998 برای کسب جایزه بهترین فیلم زبان خارجی اسکار نامزد شده بود. در مورد این فیلم و میزان اهمیت کمی صحبت کنید؟
قبل از هرچیز اگر اجازه بدهید سلامی داشته باشم خدمت مخاطبین تلویزیون شما. فیلم بچه های آسمان بر اساس یک موضوع انسانی و بر اساس یک نوع نگاه فطری شکل گرفت و برای همین توانست با اکثر کشورها و ملت ها ارتباط لازم برقرار کند. من خود معتقدم هر اثری که با فطرت انسانی آمیخته شود به خوبی میتواند با همه مخاطبین ارتباط برقرار کند.
واژه هایی مثل عشق، محبت، گذشت فداکاری و ایثار از جمله واژه هایی است که خداوند در وجود انسان نهادینه کرده است و وقتی ما با این زبان با مخاطب و مردم صحبت کنیم، میتوانیم با همه گفتگو کنیم.
آیا این نوع فیلم همانی است که شما علاقه مند هستید در آن ژانر کار کنید؟ یا به عبارت دیگر، نوع و ژانری که شما علاقه مند هستید در ان زمینه کار کنید چه چیزی است؟
فیلمهایی را دوست دارم کار کنم که نسبتش با انسان باشد یعنی اینکه آثاری باشد که بتواند زبان مشترک بین انسانها باشد.
خوب، با ما در مورد مساله تولید و ساخت فیلم در ایران صحبت کنید، تولید فیلم در ایران چگونه انجام می شود.خط قرمزهای زیادی دارید؟
اساسا برای هنر در همهجای دنیا یک خط قرمزی وجود دارد و این خط قرمزها ممکن است جلوی کار هنرمند را سد کند ولی این میتواند هوشیاری هنرمند باشد که چگونه از لب این مرز حرکت کند و خیلی از این خط قرمز بیرون نیاید و اثرش به گونه ای نشود که نتواند ارتباط لازم را برقرار کند. به طور طبیعی برای ماهم خط قرمزهایی وجود دارد.
شما سابقه عبور از خطوط قرمز را داشته اید؟
من روی لبه حرکت کردم چون معتقد بودم که اثرم باید دیده شود و خیلی در آن طرف خط قدم برندارم. نه اینکه من خیلی بترسم و بخواهم خیلی آدم محتاطی باشم در این زمینه. ولی تلاش بر این است که بتوانیم روی لبه این خط قرمزها عبور کنیم.
برای شما به عنوان یک کارگردان چقدر سخت و مشکل است که دیدگاه خود را حفظ کنید و در درون این خطوط قرمز حرکت کرده و مقید به انها باشید و در عین حال پیام مورد نظر خود را منتقل کنید؟
مثلا اگر فیلم بچه های آسمان ببینیم ما در واقع جنگ بین فقر و غنا و
آدمهای پایین شهر و بالای شهر ، آدمهای مستضعف و پولدار را داریم و یک
اختلاف طبقاتی را در فیلم بررسی میکنیم ولی از آن عبور میکنیم. در واقع
مساله من، مساله خود لحظه و وضعیت و شکل اجتماعی نیست. من همیشه دوست دارم
این یک زمینه برای کار من باشد و از آنجایی که برای من مساله انسان مهم
است، دوست دارم از آن عبور کنم. بچههای آسمان اگر فقط میخواست به لایه
های اجتماعی بپردازد؛ طبیعی بود که ممکن است یک فیلم کاملا سیاه و معترض
نسبت به وضعیت اجتماعی باشد.
نه اینکه مساله من مسالهی اجتماع نیست، اما
معتقدم انسان و روح انسان خیلی بزرگتر از وضعیت اجتماعی است. من حرفم این
است که انسان میتواند در همهی سختی ها و با همهی مشکلات عزت انسانی خود
را حفظ کند و آن هم در سایه نگاه معرفتی و وجه الهی حاصل می شود. من در
واقع پلی زدم از موقعیت اجتماعی به یک موقعیت انسانی یا یک موقعیت فطری
والهی.
آقای مجیدی،از بعد فنی و تکنیکی، در مورد وضعیت و سطح تولید فیلم همچنین تعداد و کمیت تولیدات سالانه فیلم در ایران چه چیزی می توانید به ما بگویید؟
خوشبختانه ایران؛ بعد از انقلاب توانست سینمای پیشرو و نوینی را به دنیا ارائه کند هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی. مثلا در ایران هر سال به طور متوسط حدود 80 تا 90 فیلم ساخته می شود و هم به جهت کیفی با حضور در جشنواره های بینالمللی و حضور در بازارهای بین المللی توانسته عرض اندام کند.
متاسفانه همیشه سلایقی هست که می آیند و بر روی این حرکت تاثیر می گذارند و در این هشت سال دوره ی ریاست جمهوری آقای احمدینژاد این اتفاق افتاد. نه اینکه الان دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تمام میشود و دارند می روند این را بگویم؛ من همیشه این اعتراض را داشتم و نسبت به نگاه فرهنگی که به مسائل کردند معترض بودم. متاسفانه این نگاه خیلی نگاه سطحی بوده است و در این هشت سال از دولت احمدینژاد در حوزهی فرهنگ و هنر لطمات جبران ناپذیری را خوردیم.
چه نوع اسیبها و صدماتی؟ آیا مثلا موانعی برای تولید فیلم های شما ایجاد شد؟
همانطور که میدانید در هنر یک سو هنرمندان هستند و در سوی دیگر مدیران و مدیران هستند که آینده هنری هر رشته ای را تعیین میکنند و سطح، میزان، پشتیبانی و اساسا افقی را که باید تعیین کنند را مشخص میکنند. متاسفانه در دولت آقای احمدی نژاد مدیران خوبی در این عرصه وجود نداشتند، مدیران خیلی سطح پایین بودند و برنامه و هدف مشخصی نداشتند و خیلی کلیشه و شعاری برخورد کردند و همین امر باعث شد که سطح سینمای ایران خیلی پایین بیاید.
کارگردان جهانی ایرانی چگونه بین صنعت سینمای ایران پیش از انقلاب اسلامی و پس از انقلاب مقایسه خواهد کرد، بسیاری از کارشناسان انتظار داشتند که پس از انقلاب اسلامی در سال 1979 قید و بندهای بیشتری بر دست و پای سینمای ایران بسته خواهد شد؟
من فکر میکنم شاید یک قضاوت خیلی درست راجع به سینمای ایران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب وجود نداشته است. با نگاهی خیلی گذرا میتوانیم اهمیت سینمای ایران در قبل و بعداز انقلاب را بررسی کنیم.
سینما در تاریخ ایران دارای یک قدمت صدساله است و ایران از بدو شروع سینما صاحب سینما شد و در طول 67 سالی که متعلق به قبل از انقلاب هست فیلم های زیادی ساخته شد که هیچ گونه هویت، فرهنگ و اعتقاد ایرانی نداشت. فیلمهایی خیلی سطحی و کاملا تبلیغاتی برای گیشه ساخته میشد. سینمای سطحی و مبتذل و فیلم هایی با صحنه هایی که با فرهنگ ایران همخوانی نداشت. البته اندک فیلمهایی از فیلمسازان شاخصی بود که در آن دوران ساخته شد.
انقلاب ایران به اعتقاد من یک انقلاب مردمی است و قبل از اینکه انقلابی سیاسی باشد انقلاب کاملا فرهنگی و اعتقادی بود. شما می بینید که وقتی مردم به خیابانها میریزند و تظاهرات می کنند با کجاها مقابله می کنند، با بانکها که متعلق به حکومت است، مراکز اداری و دولتی، با مکانهایی که شکنجه گاه های ساواک، با مشروب فروشی ها و به سینماها حمله می کنند یعنی اینکه مردم نشان دادند که این سینما متعلق به آنها نیست.
بنابراین بعد از انقلاب همانطور که خیلی از ارزشها زنده شدند تحولات زیادی در همه حوزه ها چه در حوزه سیاسی واقتصادی داشتیم در حوزهی فرهنگ هم یک درخشش عجیبی داشتیم؛ در هنرهای مختلف و به خصوص سینما.
علیرغم تمام ممنوعیت ها، علی رغم تمام محدودیت ها؟ ما می دانیم که صنعت سینما در ایران ممنوعیت های خاصی وجود دارد و مواردی همچون صحنه های جنسی، مشروبات الکلی، و صحنه های خشن و خونریزی در فیلم های ایرانی وجود ندارد.
محدودیتهایی که شما نام می برید از منظر نوع نگاه غربی محدودیت است؛ ولی در واقع محدویت نبود و چیزی بود که مردم ایران می خواستند. مثلا در مورد حجاب، این مساله یک امر تثبیت شده و پذیرفته شده در حکومت ماست. حکومت ما یک حکومت اسلامی است و حجاب به عنوان امر پسندیده ای است. در حالی که همین حجاب در کشور غربی ممکن است بالعکس باشد و ضد ارزشهای آن جامعه باشد. همانطور که در برخی مدارس یا دانشگاه حجاب را ممنوع میکنند ولی حجاب در ایران یک اصل است و به عنوان یک فرهنگ پذیرفته میشود.
اما آقای مجیدی در مورد مقایسه تولید فیلم، هنر و صنعت سینمای ایران با کشورهای همجوار آن خصوصا ترکیه علی رغم تمام محدودیت هایی که ذکر کردم حاصل نتیجه عملکرد ایران به نظر شما چیست؟
من این سوال را از شما میکنم توفیق سینمای ایران در طول این سالها، این که توانسته عرض اندام کند و معروف شود، به خاطر این محرومیت ها بوده یا آن روحی که در فیلمهای ما وجود داشته و آن نگاهی انسانی و متعالی و نگاه زیبای به انسان به علاوه وجه های تکنیکی و فنی؟
البته این دیدگاه شما است جناب مجیدی
حتما همین جور است. اثر یک فیلم ساز و یک هنرمند از روح و روانش بیرون می آید. چیزی که اعتقادی به آن نداشته باشد مسلم است که آن اثر هم اثر قابل اعتنایی نخواهد بود، هر فیلمساز به آن ارزشهایی که میگوید باور دارد و بر اساس همان باور است که اثرش را به منحصه ظهور می آورد.
چون بحث ترکیه را کردید من یک پلی بزنم و نگاه خودم را نسبت به فرهنگ و
جامعه ترکیه بگویم. خوب متاسفانه چیزی که در ترکیه به عنوان حکومت اسلامی
وجود دارد خیلی خیلی خیلی زیاد فاصله دارد با یک نوع نگاه حکومت اسلامی.
آنجا در واقع دین را خیلی جدا کردند از عرصههای دیگر و دینی که نمایش
میدهند فقط برای عبادت است نه برای اینکه یک حضور اجتماعی داشته باشد.
در
ترکیه فیلم هایی ساخته میشود که من بعضا این گونه فیلمها را در غرب هم
نمیبینم. سریالهایی که در تلویزیونهای ترکیه ساخته میشود اساسا از بحث
لائیک هم گذشته و مسائل ضداخلاقی را طرح میکند. مثلا در یک خانواده یک
نگاه حیوانی وجود دارد و نوع نگاههایی که اصلا هیچ ربطی به جامعه ترکیه
ندارد در آنها وجود دارند.
به طور خلاصه سئوال می کنم، به عقیده شما چه چیزی موجب می شود که سینما در ایران این چنین مهم شود؟
نه تنها در ایران بلکه در دنیا سینما اهمیت دارد و من معتقدم اگر سلسله پیامبران ادامه داشت پیامبران امروز از طریق رسانه و از طریق سینما با دنیا ارتباط برقرار میکردند. سینما به نظر من رسالت خیلی بزرگی را دارد و برای همین است که سینمای ایران توانست آیینهای باشد از وضعیت اجتماعی و سیاسی و اعتقادی نسبت به دنیا. یعنی خیلی از کشورهای دنیا از طریق سینمای ایران توانستند با فرهنگ ایران و نگاه ایران آشنا شوند.
آقای مجیدی می دانیم که فیلم اخیر شما در مورد حضرت محمد موجب بحث های جدی در بین کشورهای مختلف و گروه های مختلف در داخل کشور شما شده است،چرا چنین چیزی رخ داده است؟ در این مورد چه چیزی می توانید به ما بگویید؟ هرچند میدانم که شما پیش از عرضه و اکران فیلم علاقه ای به صحبت در مورد موضوع و محتوای آن ندارید.
به نظر من یک سری قضاوتهای عجولانه نسبت به این فیلم شده است. البته من این حق را می دهم. به هر حال راجع پیامبر اسلام صلی الله علیه واله و سلم کار کردن خیلی مهم است و حق میدهم که مسلمانها حساس باشند به این مقوله و اگر اتفاقا حساس نبودند جای سوال بود. من خوشحالم از اینکه این قدر حساسیت وجود دارد راجع به ساحت مقدس پیامبر اسلام و این جای خوشحالی است که این قدر جهان اسلام نسبت به پیامبر اسلام حساس است و از این بابت خوشحالم.
به نظر من کمی عجولانه قضاوت کردند کسانی که راجع به این موضوع بحث کردند.
مجری: بله، یک نوع پیشداوری...
خیلی زود قضاوت کردند. مثلا یکی از سوالهایی که داشتند و در سایت ها و محافل مختلف در موردش بحث شد این بود که ما چهره پیامبر را به نمایش میگذاریم. در حالیکه چنین چیزی نیست و ما چهره مقدس پیامبر اسلام را تحت هیچ عنوانی نشان نخواهیم داد به احترام احساسات پاک مسلمانها و آن وجه قدسی که پیامبر دارد. ما تلاش کردیم که به این احساس احترام بگذاریم و چهره پیامبر را نشان ندهیم.
امسال هفتمین سالی می شود که در خصوص پیامبر کار میکنم. در مورد این فیلم دوسال تمام تحقیقات شد و از کشورهای الجزایر، مصر، لیبی، یمن، عراق، ترکیه و ایران و از همه علمای اهل سنت و شیعه استفاده کردیم و از نظرات همه این ها استفاده کردیم.
از کتابهایی که در زمینه تاریخ اسلام وجود داشت. از تاریخ ابن هشام
بگیرید تا طبری و همه کتبی که در این زمینه وجود داشته استفاده شده است؛ ما
جای هر گونه شبهه ای را بستیم. از طرف دیگر ما مقطعی از تاریخ زندگی
پیامبر را انتخاب کردیم، دوران قبل تولد تا دوران کودکی پیامبر، تا اساسا
به پیدایش اسلام بپردازیم.
این فیلم به این میپردازد که چه ضرورتی وجود
داشت که اسلام بیاید. یعنی به قبل از اسلام می پردازد تا به این سوال جواب
دهد که اساسا چه ضرورتی وجود داشت که خدا این دین را بیاورد. فیلم از دوران
جاهلیت قبل از اسلام شروع میشود تا تولد پیامبر و تا مقطع 12، 13 سالگی
پیامبر و آن سفر معروفی که به شام میروند و آن دیداری که با آن راهب بزرگ
بحیرا دارند.
این مقطعی است که هیچ اختلافی بین اهل سنت و تشیع در این زمینه وجود ندارد و از این بابت من این تضمین را میدهم که این فیلم باعث وحدت جهان اسلام خواهد شد.اساسا اینکه چرا من تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم و چه فلسفهای پشت این فیلم بود هم به این برمیگردد که در دهه گذشته یک اسلام ستیزی در دنیای غرب شروع شد، از هتک حرمت به ساحت مقدس پیامبر از کاریکاتورهای توهین آمیز تا فیلمهای ضداسلامی...
کاریکاتورهای دانمارکی، و فیلم برائت از مسلمانان و...
بله، از همه اینها تا قرائتی که در دنیای غرب از اسلام به وجود آمد. اسلامی که پر از خشونت است، اسلامی که تروریسم است، اسلامی که بویی از معرفت الهی نبرده است. همه اش جنگ و خونریزی و ترور است.
متاسفانه یک نوع نگاه رادیکالی نسبت به اسلام شکل گرفته است، دیدگاهی که از طالبانیسم و گروه های سلفی و کسانی که قرائت خیلی زشت و بدی را به اسلام نسبت دادند شروع شد و به همین ترتیب تصویری که دنیای غرب از اسلام گرفته است هم از همین قرائت غلط به وجود آمد. من در این فیلم تلاش کردم چهره واقعی اسلام را با پیامبری که رحمة للعمالمین است و نسبت به همه پدیده ها و همه ذرات وجودی هستی نگاه زیبا و مهربانی دارد نشان دهم.