در هفتههای اخیر، وقوع انفجارها و حملات تروریستی متعدد در لبنان، به اثبات این گمانه کمک کرد که طولانی شدن بحران و جنگ داخلی در سوریه، سبب آغاز روند جدی سرایت ناامنی و بیثباتی در سطح منطقه شده است؛ اما روزنامه انگلیسی «گاردین» با انتشار تحلیلی از عوامل اصلی سرایت این بیثباتیها به نقش عربستان سعودی و رقابت این کشور با ایران در این زمینه پرداخته است.
به گزارش «تابناک»، روزنامه گاردین در گزارش تحلیلی، به بررسی روند وقوع خشونتهای تروریستی اخیر در لبنان پرداخته و ریشه آنها را در نگرش فرقهگرایانه پادشاهیهای سنی منطقه و تلاش آنها برای کاهش نفوذ منطقهای ایران ارزیابی میکند.
در این مطلب به طور خلاصه آمده است: خطوط نبرد در لبنان روز به روز آشکارتر میشود. این خطوط دارای ماهیتی به شدت فرقهای بوده و به جنگ داخلی در کشور همسایه، یعنی سوریه مرتبط است.
در یک سو، گروههای سنی قرار دارند، به ویژه «مستقبل» که متحد عربستان سعودی بوده و با گروههای شورشی سوری و همچنین مبارزان افراطی حاضر در این کشور همسویی نشان میدهد. در سوی دیگر، احراب شیعه مذهب «امل» و «حزب الله» قرار دارند که متحد ایران و دولت سوریه به شمار میروند.
روند عادی سازی روابط میان ایران و آمریکا هم تأثیری بر این جبهه گیریها نداشته است. در حقیقت، این روند نتوانسته جلوی آنچه در عمل در لبنان آغاز شده، بگیرد.
به تازگی جنبش مستقبل، بیلبوردهایی با تصویر ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی در مناطق گوناگون لبنان نصب کرده که در آنها، کنار تصویر ملک عبدالله، عبارت «پادشاه کردارهای خوب؛ پادشاهی موهبت» آمده است. این جمله به طور مشخص به کمک مالی سه میلیارد دلاری عربستان برای بازسازی ارتش لبنان اشاره دارد.
اما اینکه چه میزان از این مبلغ در پیج و خم فساد فراگیر در لبنان ناپدید خواهد شد، به اندازه هدف واقعی این کمک مالی نامشخص خواهد ماند. به هر حال، این کمک بیش از هر چیز به کاری از سوی سعودیها در واکنش به سیاستهای جدید آمریکا در قبال ایران تعبیر شده است. آماده سازی ارتش لبنان برای مهار حزب الله یا گروههای افراطی سنی، از دیگر مواردی است که در زمره اهداف سعودیها مورد اشاره قرار گرفته است.
قدرتگیری روزافزون گروههای شبه نظامی سنی (سلفیها) در لبنان، در تضاد آشکار با روند معمول در این کشور است که در آن، گروههای افراطی هیچ جایی در فضای سیاسی چندقطبی لبنان نداشتند. برخی از این گروهها، از جمله «جبهه النصره» که مسئولیت دو انفجار تروریستی در بیروت در ماه اخیر را بر عهده گرفت، آشکارا خود را وابسته به القاعده معرفی میکنند.
پس از حمله انتحاری به سفارت ایران در بیروت در ماه نوامبر که به کشته شدن ۲۳ تن منجر شد، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله، بلافاصله عربستان سعودی را مسئول این واقعه معرفی کرد. در مقابل، سعد حریری، رهبر جنبش مستقبل، مدعی شد حزب الله در ترور «محمد شطح»، وزیر اقتصاد پیشین لبنان نقش داشته است.
پس از آن و در پی دستگیری و سپس اعلام خبر مرگ «ماجد الماجد»، رهبر یک گروه افراطی وابسته به القاعده در لبنان که مسئولیت حمله به سفارت ایران را بر عهده گرفته بود، عربستان سعودی از سوی بسیاری از منابع به عنوان عامل پشت پرده مرگ ماجد معرفی شد.
در این میان، جنبش مستقبل دست پیش گرفته و ادعا میکند دلیل حضور و نقش آفرینی گروههای افراط گرای سنی در لبنان، مخالفت این گروهها با حضور نیروهای حزب الله در لبنان و مبارزه آنها در حمایت از دولت بشار اسد است، حال آن که حزب الله اشاره میکند این شورشیان سوری هستند که در تلاش برای گسترش دامنه نفوذ خود، مشغول فعالیت در لبنان شدهاند.
از طرف دیگر، برخی گروههای مخالف ایران در لبنان، چنین استدلال میکنند که بهبود روابط ایران و آمریکا به پایان یافتن مسائل در لبنان منجر نخواهد شد، زیرا در این صورت ایران برای گسترش نفوذ خود در سطح منطقه تلاش بیشتری خواهد کرد.
«یزید سایق»، پژوهشگر ارشد مؤسسه کارنگی در بیروت، ریشههای ظهور درگیریهای فرقهای در لبنان را در حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق میداند که سبب شد مبارزان سنی از لبنان، سوریه، اردن و فلسطین برای مبارزه با آمریکاییها به عراق بروند. همین گروهها بعداً وارد مبارزه با دولت شیعه عراق شدند.
اما سایق به عامل مهم دیگری نیز اشاره میکند و آن، دسیسه آگاهانه رژیمهای سنی منطقه، به ویژه عربستان سعودی، دولت مبارک در مصر و ملک عبدالله اردن برای جلوگیری از گسترش نفوذ منطقهای ایران است.
وی در این زمینه میگوید: «این موضوع به ژئوپلیتیک مربوط است: مقابله با ایران و مخالفت با تغییر موازنه قوا در جهتی که پسند آنها نیست. با تبدیل اوضاع به یک درگیری فرقهای، آنها تلاش داشتند نیروهای خود را در مقابل ایران بسیج کنند. ما این موضوع را در سال ۲۰۰۶ دیدیم که وقتی حزب الله به جنگ با اسرائیل میپرداخت، رژیمهای منطقه یا سکوت کرده و یا حزب الله را متهم میکردند. آنها با محبوبیت حزب الله که فراتر از مرزهای فرقهای است، مشکل دارند».
به باور سایق، خصومت سعودیها نسبت به سوریه نیز ریشه در رویکرد آنها نسبت به ایران دارد. وی اظهار میدارد: «در ژانویه ۲۰۱۲، سعودیها هنوز از میانجیگری اتحادیه عرب میان اسد و شورشیان حمایت میکردند. سپس در تغییر جهتی آشکار، آنها موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل کشاندند و تنها راهکار را کنار رفتن بشار اسد عنوان کردند».
همچنین به باور سایق، زمانبندی این اتفاق ارتباط مستقیمی به ایران دارد: «این همان زمانی بود که دولت اوباما نشانههایی مبنی بر تمایل نداشتن به حمله نظامی به ایران را از خود نشان میداد. ما اکنون میدانیم که دولت اوباما از یک سال پیش از آن، مشغول مذاکرات محرمانه با ایران بوده است. ژانویه ۲۰۱۲ پیش از این جریان بود؛ اما سعودیها فهمیده بودند که آمریکاییها تلاش دارند موضوع را به نحوی در قالب دیپلماتیک حل و فصل کنند. در نتیجه، آنها میگفتند اگر آمریکاییها نمیخواهند با ابزار نظامی به ایران ضربه بزنند، ما باید این ضربه را از جایی دیگر به ایران وارد کنیم».
به هر حال، نکته جالبی که اکنون درباره لبنان وجود دارد، اینکه ۹ سال پس از وقوع تحولاتی که به خروج نیروهای سوری از این کشور منجر شد، اکنون شهروندان سوری بیش از هر زمان دیگری در لبنان حضور دارند. از سوی دیگر، هیچ ساختار امنیتی واقعی نتوانسته جایگزین ساختاری شود که سوریها ایجاد کرده بودند.
در مجموع، فرقهگرایی و مداخلات خارجی در لبنان، اکنون کار را به جایی رسانده که هیچ کسی در لبنان اینک انتظار ندارد که حتی رسیدن ایران و آمریکا به توافقی جامع و فراتر از موضوع هستهای نیز بتواند کمکی به بهبود وضعیتی که آنها در آن هستند، بکند.