از هجدهم دی ماه که درهای سینما «قدس» پایتخت بسته شد، هجده روز میگذرد و همچنان درهای یکی از بهترین سینماهای پایتخت روی تماشاگران بسته است تا نگرانیها درباره فرجام سینمای ایران افزایش یابد، چرا که با بسته شدن این سینما، موج تعطیلی سینماهای مستقل که از لالهزار آغاز شد و به جمهوری و انقلاب رسید، خیز بلندتری برداشته و چه بسا در آینده نزدیک، دامان سینماهای شبهدولتی را نیز بگیرد.
به گزارش «تابناک»، «آهنگ»، «پولیدور»، «پولیساریو» و «قدس»؛ هر دورهای نامی به خود گرفت و سرپا ماند، ولی نه زمانی که هدفمندی یارانهها به گونهای ناقص اعمال شد و سر فرهنگیها از جمله سینمادارها بیکلاه ماند. اینجا جنوب غربی میدان ولی عصر، پایتخت ایران و محل سینمایی است که پس از ۴۶ سال کرکرهاش همچون پارچه سفیدی کشیده شده و شبیه جسد نیمه جان سینمای ایران است که دیگر نه در تولید و نه در اکران، توجیه اقتصادی ندارد و درآمدهایش پاسخگوی هزینههایش نیست.
آپارات سینما «قدس» چهل و شش سال پیش با فیلم «دام» گرم شد و هجدهم دی ماه با پشت سر گذاشتن آخرین روز اکران فیلم «جیببر خیابان جنوبی»، چراغهای سالن سینما خاموش شد و به همین سادگی، هفتصد صندلی از ظرفیت محدود صندلیهای سینمای ایران کاسته شد؛ اتفاقی که تلخیاش به همان اندازه که کام محمدرضا نصیرینژاد مالک سینما را تلخ میکند، تپش قلب فیلم سازان را نیز بالا میبرد. آیا روزی فرا خواهد رسید که تعداد سالنهای سینما، کشش نمایش چهار فیلم همزمان را نیز نداشته باشند؟
نصیرینژاد که پدرش پیش از انقلاب این سالن را خریداری کرده، به شدت از وضعیت پیش آمده آشفته و ناراحت است، ولی چارهای ندارد، چون در کشورمان سرمایهگذاری روی سالنهای سینما به منزله نابودی سرمایه تلقی میشود و سینماسازی به منزله سرمایه سوزی است. علت مشخص این سرمایه سوزی هم مشخصاً عدم امکان تغییر وضعیت سینما و تخریب به قصد ساخت بنای تجاری یا و بهرهبرداری دوچندان است و همین امر بخش خصوصی را مجاب کرده تا به هیچ عنوان سراغ ساخت سینما نرود و سینماداری در کشور کاملاً دولتی شده است.
سینماهای خصوصی همچون «صحرا» و حال «قدس» که جزو سینماهای خصوصی دوران پیشین هستند به واسطه آنکه مجموعه سینمایی نیستند، پخش کنندگان ترجیح میدهند آثارشان را به آنها ندهند و عملاً اکران فیلمها در این سینماهای دارای موقعیت مناسب با تاخیر نسبت به دیگر سینما رخ میدهد و فیلمهایی که فروششان را داشتهاند و در برخی سینماها از پرده پایین آمدهاند، سهم این سینماها میشوند که با این اوصاف مشخص است، نباید انتظار داشت این سینماها توان تأمین هزینههای کمرشکن مدیریتشان را هم داشته باشد.
نصیرینژاد پیشتر با بیان اینکه سینما قدس از راههایی چون دریافت مبلغ برای استفاده از سرویس بهداشتی هم تأمین بودجه میکرده، گفته بود: «ما از هر کس که میخواست از سرویس بهداشتی استفاده کند، ۲۰۰ تومان دریافت میکردیم تا شاید یک کسی اعتراض کند که چرا سینما از رهگذران برای استفاده از امکانات هزینه دریافت میکرده است اما باز هم هیچ کس توجهی نداشت. کدام سینما چنین کاری انجام میدهد».
حال اما ظاهراً این درآمدزایی حاشیهای نتوانسته سینما را سر پا نگه دارد و این سینما بدون یارانهای که باید همزمان با هدفمندی به سینماداران تعلق میگرفت و نگرفت، به سرنوشت برخی دیگر از سینماهای خصوصی مبدل شده که احتمال دارد دامنه تعطیلیشان تا مناطق بالاتر نیز برسد و تعداد سینماهای فعال پایتخت که مردمش بیشتر از دیگر نقاط کشور برای چنین امری هزینه میکنند، از این هم کمتر شود.
مدیر سینما قدس ضمن اشاره به اینکه دیجیتالی کردن سالنهای سینما کمک ویژهای به کاهش هزینههای پخش فیلمها کرده و به پخش و سالنها کمک ویژهای میکند، اینکه ۵ درصد فروش فیلمها به شهرداری میرسد و ۶ درصدش به عنوان مالیات اخذ میشود، گلایه کرد و تأکید داشت این عدد ۱۱ درصد کمک شایانی به سینماداران میکند؛ اما اگر این مشکل نیز برطرف شود، هزینههای کنونی سینما با این کیفیت فیلمها و مخاطب اندک تأمین نمیشود.
نصیرینژاد روی بام سینما قدس میگفت: اگر فیلمی بیست روز در بیست سینمای پایتخت همزمان اکران شود (هر روز دستکم پنج اکران ضرب در ۴۰۰ روز ـ سالن برابر با ۲۰۰۰ اکران) نیمی از هزینه تولیدش را بازمیگرداند و جزو فیلمهای پرفروش در حال اکران به شمار میرود.
متأسفانه تعداد مخاطب هر سانس به واسطه کیفیت پایین فیلمهایی که روی پرده میروند، پایین است و سود آن برای سینمادار پاسخگوی پرداخت هزینههای جاری سینما هم نیست و البته مطمئن باشید این سرنوشت با این وضعیت در انتظار سینماهای دیگری نیز هست.
او بر این باور است به همان اندازه که سالنهای نو و مدرن به آمدن مخاطب کمک میکند، کیفیت آثار اهمیت ویژهای دارد و اعتقاد داشت اگر حتی فیلم همچون قیصر نیز در این سینما اکران شود، جا برای سوزن انداختن نخواهد بود. مدیر سینما قدس به اکران فیلم قرمز اشاره داشت که چنان استقبالی از آن شده بود که برای نظم دادن به پیرامون سینما، از نیروی انتظامی کمک گرفته بودند؛ اما اکنون دیگر خبری از آن روزها نیست و نتایج سیاستهای خطایی که در عدم حمایت از سالنداران به عنوان پایه سینما به کار گرفته شده بود، عینیت مییابد.
او همچون دیگر سینماداران خواستار اکران فیلمهای خارجی همزمان با اکران جهانی اما نه با عوارض چهار برابر و فراهم سازی شرایط اقتصادی منصفانه برای این حوزه شد؛ اما آیا این درخواستها با پاسخ منطقی همراه خواهد شد؟ فعلاً که حتی به سینما قدس اجازه داده نشده حتی به عنوان سالن تئاتر در یک سانس از هر روز مورد استفاده قرار گیرد و انعطافی در کار نبوده، تا بعد چه شود.
هماکنون به دیدن مستند «تابناک» درباره تعطیلی این سینما بنشینید؛ مستندی که دومین
مستند «تابناک» در این زمینه، پس از تولید مستندی درباره سینما صحراست و
امیدواریم آخرین مستند از این دست باشد.