گزارش کامل «تابناک» از ششمین روز جشنواره فیلم فجر

تراژدی با این جوان 30 ساله در سینمای ایران دوباره نفس کشید

کادرهای کم نظیر و ریتم مناسب فیلم که به موقع کند شده و به موقع شتاب می‌گیرد، سینمای اروپای شرقی را یادآوری می کرد و شاید اگر ثقفی در کشورهای دیگر که تماشاگرش تحمل تماشای چند سال فیلم و سکانس های طولانی نظیر سینمای تارکوفسکی را داشت... اگر قرار باشد هیات داوران بدون نگاه کردن به نام کارگردانان، سیمرغ اهداء کنند، ثقفی قطعاً باید یکی از کاندیداهای جدی باشد.
کد خبر: ۳۷۶۷۰۳
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۶ 06 February 2014
|
36710 بازدید
|
فیلم: نوای کمانچه کیهان کلهر و باقلامای اردال ارزنجان را بشنویدروز ششم جشنواره فجر با فیلم «مهمان داریم» محمدمهدی عسگرپور آغاز شد؛ فیلمی درباره خانواده دو شهید و یک جانباز که در نهایت سرنوشتی غم انگیز می یابند اما این سرنوشت غم انگیز باعث نشده بود مخاطب جا بخورد و همراه فیلم شود و به همین دلیل باید گفت این روز با فیلم نه چندان دلچسبی آغاز شد و با فیلم بدتری چون «50 قدم آخر» که توان رقابت با «متروپل» کیمیایی را داشت، ادامه پیدا کرد اما در این میان فیلم‌های قابل توجهی چون «همه چیز برای فروش» توانست اندکی امید را به کاخ جشنواره بازگرداند.

به گزارش «تابناک»، پنجمین فیلم محمدمهدی عسگرپور فضایی جاافتاده تر نسبت به «هفت و پنج دقیقه»، «اقلیما»، «قدمگاه» و «پرواز در نهایت» داشت اما این فیلم نیز در سطح انتشار نبود و تصور می‌شد خروجی 65 جلسه فیلمبرداری از پرویز پرستویی، آهو خردمند، بهروز شعیبی و سهیلا گلستانی بر پایه داستانی منسجم تر باشد و برای مخاطب «اینجا بدون من» ساخته بهرام توکلی را در نظر تداعی نکند.

روایت فیلم درباره پیرمرد و پیرزنی است که به همراه فرزند جانباز فلج نخاعی شان زندگی می‌کنند. اعضاء این خانواده تلاش می‌کنند تا مقدمات استقبال از مهمانی که در راه است را فراهم کنند اما این میهمان کیست و چرا این خانواده اینچنین نگران است؟ ظاهراً زنی دوست دارد، همسر جوان جانباز شود و دینش را ادا کند و به همین دلیل به فرزند جانباز این خانواده نظر دارد اما پرسش به همین سادگی شنیده نمی شود و در نهایت نیز شاهد تحققش نخواهیم بود. هرچند به زعم برخی این میهمان شخص بزرگ تری و یا حتی ورای انسان های معمول است که اشاره به این اتفاق در ماه شعبان، در همین راستا ارزیابی شده است.


باید در انتظار افتادن لوله گاز و مرگ خانواده بود تا در فضایی که تماشاگر با اولین پلان پس از گازگرفتی در می یابد، در زمان مرگ این خانواده می گذرد، بتوان پاسخ این پرسش را یافت. در واقع باز کردن درها، باعث نمی شود مخاطب «میهمان داریم» دچار این تردید شود که خانواده از سایه مرگ فاصله گرفته اند.

«میهمان داریم» در ادامه روایتی می‌کند از زندگی این پدر و مادر شهید با فرزندانش شهیدشان که برای استقبال بهتر از میهمان، خانه قدیمی شان را بازسازی می‌کنند، حال آنکه در واقع اینها اتفاقاتی است که رخ نمی‌دهد و تصوراتی که پس از مرگ این خانواده در خانه مخروبه شان به تصویر کشیده می‌شود.

این فیلم از فیلمبرداری خوبی بهره برده و تصاویر متفاوتی دارد که در برخی صحنه ها نیز جلوه های ویژه به خوبی در آن حل شده و موسیقی اثر نیز به اندازه استفاده شده است. در کنار این نقاط مثبت، ریتم فیلم بسیار کند است اما به هر حال فضای غم آلود فیلم که خانواده شهید و جانباز را بسیار تنها و بی کس نشان می‌دهد، با این ریتم هماهنگ به نظر می آید و طبیعتاً این فیلم نیز شانس چندانی برای فروش در گیشه نخواهد داشت و پس از یک اکران نه چندان موفق، در تلویزیون خواهد رفت.


با تماشای این فیلم، شاید بتوان چنین جمع بندی کرد که این محصول حوزه هنری در جشنواره علی رغم مضمون ارزشمندش و حضور چهره ای کارکشته ای چون منوچهر محمدی به عنوان تهیه کننده‌ مولفش، نتوانست جا پای تولیدات حوزه در چند دوره اخیر جشنواره بگذارد که علی رغم مضامین و پردازش متفاوتش، اتفاقا در گیشه نیز حضور موثری داشتند.

عسگرپور در نشست پرسش و پاسخ فیلم خود درباره وضعیت نمایش در سالن برج میلاد گفت: از سرم هم زیاد بود، چون وضعیت نمایش در برخی سینماها به گونه‌ای بوده که اینجا در مقایسه با آنها از نظر صدا و تصویر خوب است. این فیلم در یک طرح چند صفحه‌ای از سوی منوچهر محمدی مطرح شد و پس از نوشتن فیلمنامه در مدت زمان حدود چهار ماه‌، فیلمبرداری آن اوایل فروردین به پایان رسید.

- عسگرپور در انتقاد به ریتم کند فیلم بیان کرد: ما در این فیلم به یک زندگی اشاره می‌کنیم که زندگی ترمیناتور و خانمش نیست و اصلا اگر این داستان را یک بار برای خود تعریف کنید می‌بینید که ریتم آن باید چطور باشد. زمانی که فیلمنامه را می‌نوشتم بسیار مراقبت می‌کردم که ریتم درست دربیاید چون باید محاسبه می‌شد که ریتم یک زندگی پیرمرد و پیرزن چگونه باشد.

- این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره سوال‌هایی که نسبت به پایان فیلم مطرح شد‌، گفت: ما خیلی تلویزیونیزه شده‌ایم و فرهنگی ایجاد شده که همه چیز را به طور مستقیم به مخاطب عرضه کنیم. البته ماهواره‌ها به شدت به این فرهنگ کمک می‌کنند، اما این کاش سلیقه بیشتری وجود داشت تا حداقل سریال‌ها یکی دو مثقال بیننده را به تفکر وامی‌داشت، اما متأسفانه تلویزیون ما تخت گاز به این سمت می‌رود که همه چیز را مستقیم بفهمیم.

حال فیلم نشست خبری «مهمان داریم» را در «تابناک» تماشا کنید

دانلود نشست خبری «مهمان داریم»

- از حواشی جالب جشنواره سی و دوم اینکه، در نیمه دوم این رویداد، شاهد پرشدن سالن ها و نزدیک شدن به تکرار وقایع دوره پیشین هستیم، چرا که ظاهراً برخی عزیزانی که حضورشان در برج میلاد توجیهی نداشت و نه جزو مسئولان، منتقدان، روزنامه نگاران یا سینماگران هستند، بار دیگر موفق شده اند به کاخ راه یابند. حضور برخی اشخاص در کاخ جشنواره با کودکانشان اتفاقی است که بارها در چند روز اخیر توسط خبرنگار «تابناک» در سالن اصلی نمایش برج میلاد مشاهده شد و طبیعتاً انتظار می رود مدیران جشنواره حداقل از ورود کودک به کاخ جشنواره، جلوگیری می کردند تا شان مرکز این رویداد حفظ شود.

- ستاد انتخاب فیلم برگزیده تماشاگران میانگین امتیاز سه فیلم برتر آرای تماشاگران را تا روز پنجم سی و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به شرح ذیل اعلام کرد:

فیلم سینمایی «قصه‌ها» با ٣.١٤ امتیاز
فیلم سینمایی «خط ویژه» با ٣.١٢ امتیاز
فیلم سینمایی «چ» با ٣.١٠ امتیاز

دومین فیلمی که در کاخ جشنواره اکران شد، «فردا» نخستین ساخته مشترک مهدی پاکدل بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما و ایمان افشاریان بازیگر و کارگردان تئاتر بود. مهدی پاکدل پیش از اکران فیلم گفت: فیلم «فردا» اولین تجربه ما است و دوست داریم دیده شود. من فکر می‌کردم برای این بخش هم نشست برگزار می‌کنند، زیرا ما نیازمند هستیم که صحبت کنیم. در هر حال ما گوش شنوا داریم و بیرون در منتظر هستیم تا دوستان هرگونه صحبتی دارند، بیان کنند.


احسان دلاویز تهیه کننده فیلم «فردا» نیز گفت: ما یک فیلم دلی ساختیم امیدواریم که به دلتان بنشیند. امیدوارم بعد از دیدن فیلم حالتان خوب باشد. مرد بزرگی چون حسین پاکدل (برادر مهدی پاکدل از پیشکسوتان تئاتر)، اینجا حضور دارد که هنگامی که اهالی رسانه و دوستان منتقد او را دیدند، بسیاری از خاطراتشان زنده شد.

فیلم «فردا»، اثری اپیزودیک بود که سه واقعه با مختصات متفاوت را در یک قالب به تصویر می کشید و در نوع خود اثری منحصر به فرد بود. داستان پیچیده و پرگره و تدوین و ریتم مناسب فیلم باعث شده بود، بتوان تا انتها همراه این فیلم شد، هرچند شاید مخاطب عام به قدر کافی با این فیلم همراه نشود و در واقع اگرچه فیلم های مهمی در این بخش نیز به نمایش درآمده اما این فیلم ها نیز نتوانسته نگرانی ها را درباره وضعیت گیشه در سال آینده مرتفع سازد.

با این حال، عدم فروش چنین فیلمی باعث نمی‌شود تا نگاه متفاوتی که افشاریان و پاکدل به تصویر کشیده‌اند را نادیده انگاشت و پردازش متفاوت این اثر را که نویدبخش آثار جدی تر از این دو می تواند باشد، را مورد توجه قرار نداد. شاید بهتر باشد صبر کرد و آثار بعدی این کارگردان‌های جوان را که مسیر درستی را در پیش گرفته اند، نظاره کرد.

«پنجاه قدم آخر» سومین فیلم اکران شده در روز ششم جشنواره فیلم فجر بود؛ فیلمی از کیومرث پوراحمد که چند قدم از ضعیف ترین آثار این کارگردان نیز عقب تر بود و جدی ترین دقایقش نیز جنبه کمیک گرفته بود. فیلم فاقد حداقل منطق داستانی بود و قصه بیشتر به درد تله فیلم‌های سفارشی هفته دفاع مقدس می‌خورد تا یک اثر سینمایی. فیلم در یک سوم ابتدایی قابل تحمل بود و تصور می‌شد کارگردان در حال عرضه یک اثر کمیک در حوزه است اما اندکی که داستان پیش تر رفت، مشخص شد فیلم فاقد داستان منسجم بوده و سوراخ های داستان حکم پنجره های چوبی قدیمی است و یک یا دو سوراخ ندارد.



بابک حمیدیان که نقش یک مهندس الکترونیک ترسو و مملو از حماقت را ایفا می‌کند، سربازی اش در دوران دفاع مقدس، موکول به حضور در یک عملیات حساس شود و در میانه این عملیات حساس در پی یک سلسله اتفاقات، مجروح و توسط یک مزدور به خانه کردی برده می شود تا در اسرع زمان فروخته شود اما در میان دختر کرد که دلباخته اش شده، او را فراری می دهد. از همان سکانس مواجهه حمیدیان و دختر کرد که طناز طباطبایی در آن نقش آفرینی می کند، زوار فیلم در می رود و داستان به کلی از دست کارگردان خارج شده اما به هر حال همانگونه که پوراحمد در نشست خبری پس از فیلم با عصبانیت نسبت به خنده مردم در زمان اکران فیلمش عنوان کرد، فیلم چه خوب یا بد، همین است.

علاوه بر پرش‌های اشتباه در داستان که فیلم را بیش از حد گنگ کرده بود، قرار دادن برخی سکانس ها کاملاً دور از منطق بود و از این دست سکانس ها می توان به ماجرای نجات حمیدیان توسط سگ با بو کردن و رفتن به مبداء حرکت حمیدیان (سگ های نجات نیز به این سادگی چنین اقدامی نمی توانند انجام دهند!)، رقص کنار آب حمیدیان آن هم در نقطه ای که ساعتی پیش عشقش کشته شده و زیر گلوله عراقی است، کشته نشدن حمیدیان در سکانسی که طباطبایی کشته شده، نشان ندادن کشته شدن طباطبایی و تنها شلیک چند گلوله، به صحنه آمدن به یک باره خواهر طباطبایی در سکانس بعد از این اتفاقات و غیب شدنش در سکانس بعد و بی پناه ماندن حمیدیان که باعث می شود تا او سگ را راهی مقر کند! (چرا خواهر عشق حمیدیان، بچه را با خود برد و کمکی به او نکرد؟!) و... می توان اشاره کرد.

فیلم «50 قدم آخر» واقعاً یک قمار بد با اعتبار پوراحمد بود و اگر به اتوبوس شب نقدهای کوچکی وارد بود و در مجموع یک اثر ارزشمند بود، این فیلم مملو از گاف های عجیب و غریبی بود که هر ناظر فیلم ندیده ای را حیرت زده می کرد. حقیقتاً برای پوراحمدِ «اتوبوس شب» چه اتفاقی افتاده که به «پنجاه قدم» آخر رسیده و چرا تمام پیشکسوتان سینمای ایران، کمر به قتلِ اعتبارشان بسته اند؟ شاید بهتر باشد در وصف حال پوراحمد با فیلم اخیرش به زبان کردی که طناز طباطبایی سخن می گفت و مشخص نبود، کردی کرمانشاهی است، کردی کردستان ایران است و لهجه ای جالب و ترکیبی داشت، گفت: «من دةسووتصم و شةمیش بؤ حاپی من طریانة شةو / خرمن هستی‌ام را هجران تو به دست باد سپرد!»

نشست فیلم«50 قدم آخر» با حضور کیومرث پوراحمد کارگردان و نویسنده،سعید سعدی تهیه کننده،بابک حمیدیان و طناز طباطبایی و سلمان فرخنده بازیگر،محمد مختاری صدابردار،حسن جعفریان مدیرفیلمبرداری و جمعی دیگر از عوامل فیلم در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد که مهم ترین مطالب مطرح شده در این نشست از این قرار است:

- کیومرث پوراحمد در نشست«فیلم 50 قدم آخر» همه چیز را با یک سوال شروع کرد که چرا تماشاگران با دیدن بچه در فیلم خندیدند و امیرپوریا به عنوان منتقد در پاسخ به این پرسش گفت: واکنش ها به این بازمی گردد که بسیاری از مسیرها میان بابک حمیدیان و طناز طباطبایی پشت سرهم طی شد و سوءتفاهمی را ایجاد کرد و بخشی از آن هم مربوط به لهجه طناز طباطبایی است که غلیظ است و تماشاگر متوجه نمی شود که این بچه مربوط به خواهر هاوجین است.

- بابک حمیدیان درباره ایفای نقش خود در دو فیلم نیز گفت: امسال این اتفاق نیفتاده که به من فیلم شهری بدهند و بعد از فیلم آقای حاتمی کیا از درخت سقوط کردم و دیشب وقتی از فیلم «شیار 143» بیرون آمدم یکی از دوستان به من گفت چرا در این فیلم بازی نکردی. بازی در همه این فیلم ها سخت بود و فیلم آقای پوراحمد این ترس وجود داشت که آیا بازیگر اصلی می تواند این نقش را تا پایان بکشاند یانه؟

- پوراحمد کارگردان فیلم 50 قدم آخر پس از صحبتهای حسین جعفریان درباره خنده تماشاچیان هنگام اکران فیلم با عصبانیت خطاب به خبرنگاران جلسه گفت: من در همه مصاحبه هایم چیزهایی می گویم ولی خبرنگاران به شکل دیگری آن را تنظیم می کنند که فکر می کنم این برخی از خبرنگاران یا صوتی که به کار می برند مشکل دارد یا گوش آنها و یا اینکه درک آنها پایین است.

- در بخش دیگری پور احمد با اشاره به صحنه ای که خود با عنوان رقص مرگ یاد کرد گفت: در این صحنه که یک ایرانی و یک عراقی در آغوش یک دیگر می میرند باید فضای صحنه به شیوه حرکت آهسته باشد و فکر کردم باید برخی از صحنه ها را به صورت دیزالو فیلم برداری کنیم و این صحنه ها را بر اساس این ساختار فیلم برداری کردیم و بخشهایی از فیلم را به لحاظ ساختاری دیزالو انجام دادیم.

- در انتهای نشست بابک حمیدیان در مورد حضور سگ در این فیلم گفت: من در ساعت های طولانی در کنار این سگ که باستی نام داشت، بودم و در کنار مربیان با این سگ بازی کردم و فکر می کنم لحظاتی که من با این سگ بازی کردم صحنه های خوبی از آب درآمده است؛اما نمی دانم که چرا عده ای در سالن پس از اینکه من نوار را گردن این سگ انداختم خندیدند و یا چرا برای صحنه هایی که من در رودخانه به سختی بازی کردم، می خندیدند. من برای این صحنه های پایم رگ به رگ شد. چرا این دوستان خبرنگار حق خود می دانند که رفتارهای این چنینی با فیلم انجام دهند.

حال به تماشای بخش عمده نشست خبری فیلم «پنجاه قدم آخر» بنشینید

دانلود نشست خبری «پنجاه قدم آخر»


چهارمین فیلمی که در جشنواره به نمایش درآمد، دومین اثر مستقل امیرحسین ثقفی بود. ثقفی سال گذشته و در جشنواره سی و یکم با «مرگ کسب و کار من است» که در سینمای اجتماعی شاید بتوان یک تراژدی تلقی اش کرد، نشان داد سینمای بسیار جدی دارد و جزو آینده داران سینمای ایران است. او که تقریباً گفت و گو نمی کند و صحبت هایش را موکول به زمانی پس از ساخت چندین فیلم کرده، در دومین اثرش با عنوان «همه چیز برای فروش» به مراتب حساب شده تر از فیلم اولش کارگردانی کرده و نشان داده فیلم اولش، همه بضاعتش نبوده است.

کادرهای کم نظیر و ریتم مناسب فیلم که به موقع کند شده و به موقع شتاب می‌گیرد، سینمای اروپای شرقی را یادآوری می کرد و شاید اگر ثقفی در کشورهای دیگر که تماشاگرش تحمل تماشای چند سال فیلم و سکانس های طولانی نظیر سینمای تارکوفسکی را داشت، او سکانس های به مراتب طولانی تری را در فیلمش می گذاشت اما او توانسته بر این نگاه ها کنترل بیابد و سینمایش را در قالبی وطنی عرضه کند و دومین اثری باعث شده، تراژدی که در این جشنواره در گونه اجتماعی با فیلم های به ظاهر نقاد و در عمل کم مایه نمود داشت، دوباره نفس بکشد و شاید همین تراژیک بودن فیلم به همراه خشونت اجتناب ناپذیر اثر، باعث شده بود این سینمای قصه گو، سال گذشته بیرون از جشنواره بماند و مورد ظلم قرار گیرد.

کارن همایونفر موسیقی منحصر به فردی برای این فیلم ساخته بود که با توجه به برخی آثار چند سال اخیرش، کمتر کسی تصور می کرد، موسیقی این فیلم برای همایونفر باشد. در کنار موسیقی، فیلمبرداری و تدوین، گریم فیلم نیز بسیار طبیعی جلوه می کرد و بر روی بازی متفاوت صابر ابر که او را از دایره بازی در نقش های مستاصل خارج کرد، به خوبی نشسته بود. فیلم حقیقتاً یکی از شگفتی های جشنواره است و اگر قرار باشد هیات داوران بدون نگاه کردن به نام کارگردانان، سیمرغ اهداء کنند، ثقفی قطعاً باید یکی از کاندیداهای جدی باشد.

ای کاش پیشکسوتان سینمای ایران که ادعای ساخت آثار اجتماعی جدی را دارند نظیر استاد کیمیایی، نگاهی به دستخط این جوان باهوش می کردند و اندکی رونویسی می کردند و با غرور و مملو از خطا فیلم نمی ساختند و در عوض نقد، در می یافتند نسل آینده خیلی زود با آثارشان، می توانند باعث فراموشی پیشکسوتانی شوند که هر روز از روز قبل عقب ترند.



- امیر حسین ثقفی در نشست شامگاه 17 بهمن ماه کاخ جشنواره‌ی فیلم فجر در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه فیلمش خشن است، بیان کرد: خشونت تنها فیزیکی نیست، دروغ گفتن، تهمت زدن، جلوی یک امر طبیعی را سد کردن و .... هم خشونت است. من در این فیلم سعی کردم از خشونت فیزیکی به خشونت دیگری برسم. سینما برای من یک فرم است. من وام‌دار سینمای اروپای شرقی هستم، من تحصیلات آکادمیک در سینما ندارم و خودآموز سینما هستم، من در سینمای روسیه و اروپای شرقی نامیرایی را دیدم.

- علی اکبر ثقفی (تهیه‌کننده سینما) درباره‌ی فروش گیشه این فیلم خاطرنشان کرد: نمی‌توانم بگویم که این فیلم، فروش آن چنانی می‌تواند داشته باشد یا نه! تنها بخشی از فیلمسازی از آن گیشه است و ابعاد دیگر آن نیز مهم است، به نظرم باید به مخاطب عام هم احترام گذاشت. در این نوع از سینما باید مخاطب تربیت شود و حداقل هر کسی که فیلم را می‌بیند به فکر فرو رود. من، از هر فیلمسازی که دغدغه‌مدار باشد، استقبال می‌کنم. ما در این نوع سینما که مورد علاقه‌مان است گام برداشتیم بنابراین اگر بتوانیم بازار بین‌الملل را راه بیندازیم تا فیلم‌هایی که جهان شمول هستند اگر سود نمی‌دهند حداقل به ضرر نرسند، خوب است.

- صابر ابر (بازیگر) هم درباره اینکه اگر به عقب برگردد حاضر است دوباره این نقش را بپذیرد یا نه ؟بیان کرد: اگر 100 بار دیگر،این نقش به من پیشنهاد شود، باز هم آن را با تمام جانم بازی می‌کنم. شاید جزو کسانی باشم که فیلمنامه‌های بسیاری را می‌خوانم و سعی می‌کنم، انتخاب‌هایی داشته باشم که بتوانم از آنها دفاع کنم. آدم‌های فیلم‌های ثقفی، دنیای‌شان معمولی نیست. سینمای فرم، چیزهایی که خودش می‌طلبد را می‌خواهد و در راستای خودش پیش می‌رود. از ثقفی ممنونم که فرصت بازی در این فیلم را به من داد. کارگردان خوب، کسی است تا نقشی را که بازیگر می‌خواهد بازی کند، خودش هم بازی کند و ثقفی چنین کاری را انجام می‌داد.

کارن همایونفر هم با اشاره به موسیقی «همه چیز برای فروش» گفت: من با کارگردانان بزرگ این سرزمین کار کرده‌ام اما ثقفی برایم جایگاه ویژه‌ای دارد، زیرا عشقانه‌اش به سینما و رعایت فرم در فیلم به عنوان یک آهنگساز کلاسیک برایم لذت‌بخش است. اینکه من موسیقی این فیلم را دوست دارم یا نه، یک موضوع شخصی است! با هر فیلم باید مثل خود آن فیلم رفتار کرد، ثقفی راهنمایی‌های درستی دارد و گاهی اوقات که کنار او می‌نشینم به موزیسین بودن او شک می‌کنم، او ژنتیکی سینما و موسیقی‌اش را خوب می‌فهمد.

این آهنگساز تصریح کرد:

مستانه مهاجر(تدوینگر)، مزدک میرعابدینی (بازیگر)، محسن دارسنج (چهره‌پرداز) و همچنین شراره سروش (طراح صحنه و لباس و همسر امیرحسین ثقفی) در این نشست حضور داشتند و سخنانی را مطرح کردند. مانی حقیقی، دانیال حکیمی، ایرج راد، سروش صحت، جهانبخش سلطانی از جمله مهمانانی بودند که فیلم «همه چیز برای فروش» را تماشا کردند.

حال به تماشای فیلم بخش عمده نشست خبری «همه چیز برای فروش» بنشینید

دانلود نشست خبری «همه چیز برای فروش»

«چند متر مکعب عشق» سانس پنجم کاخ جشنواره را پر کرده بود. جمشید محمودی کارگردان فیلم، از زاویه نگاه خود در بستر یک ملودرام به ایبن ماجرا پرداخته بود اما در نهایت نتوانسته بود فیلم را به خوبی جمع کند اما در مجموع تلاش محمودی در نخستین تجربه فیلم سازی اش قابل پذیرش بود.

در آخرین نشست ششمین روز جشنواره که به فیلم «چند متر مکعب عشق» اختصاص داشت، جمشید محمودی کارگردان این فیلم با بیان اینکه نظیر چنین اتفاقی در افغانستان رخ داده بود، اظهار کرد:‌ در آن ماجرا هم یک زن و مرد در کانتینر گیر کردند. به دلیل اینکه قصد داشتم به منبع ایده‌ام پایبند باشم، یکی از شخصیت‌های فیلم را افغانی انتخاب کردم و تمام تلاشمان این بود که همه صحنه‌های فیلم واقعی و باورپذیر باشد.

- نوید محمودی تهیه‌کننده این فیلم نیز گفت: ایده اولیه این فیلم از نوجوانی من شکل گرفت و از همان زمان که علاقه‌مند به فیلم‌سازی بودیم این موضوع را تعقیب کردیم و در سال 83 به ایده یک خطی رسیدیم و بعد از اینکه سال‌ها درباره آن حرف زدیم در نهایت به این فیلم رسیدیم.

- کارگردان فیلم «چند متر مکعب عشق» درباره‌ی سکانس پایانی گفت:درباره‌ی صحنه آخر و پلانی که آن دختر را در برف‌ نشان می‌دهیم، فکر می‌کنم اگر نباشد فیلم کاملا بسته می‌شود. به بودن این پلان در فیلم اصرار دارم و معتقدم نمی‌گذارد قصه تمام شود، علاقه‌ هم ندارم علت بودن این پلان را بگویم و دوست دارم برداشت مخاطب باشد.

- حسیبا ابراهیمی بازیگر افغانی این فیلم هم اظهار کرد:‌ خدا را شکر می‌کنم آن‌طور که خواستم کارم در این فیلم پیش رفت. درک کردن نابازیگر بسیار سخت است اما خوشحالم با جمشید محمودی کار کردم.

- ساعد سهیلی دیگر بازیگر این فیلم نیز گفت: برای نقش «صابر» صحبت‌های زیادی داشتیم و در نهایت قرار شد طبق راهی که از قبل پایه‌گذاری کرده‌ بودیم، پیش برویم.

محمودی کارگردان فیلم در پاسخ به سوالی درباره آشنایی‌اش با افغانی‌ها برای به تصویر کشیدن بخشی از زندگی‌شان در این فیلم اظهار کرد:‌ من تجربه سفر به افغانستان ندارم اما سعی کردم به زندگی افغانی‌ها در ایران نزدیک شوم و تا آنجا که می‌توانم آن را صحیح نشان دهم.

نادر فلاح و مسعود میرطاهری (بازیگران) به همراه سپیده عبدالوهاب (تدوین‌گر) از دیگر حاضران در این نشست که اجرای آن را آنتونیا شرکا برعهد داشت، بودند.

دانلود نشست خبری «چند متر مکعب عشق»

علی‌رغم اینکه قرار بود در ساعت 23 و 30 فیلم «معراجی‌ها» به نمایش درآید، نمایش آن ساعت 12 و 45 دقیقه بامداد آغاز شد و تا نزدیک‌های ساعت 3 بامداد ادامه داشت. پیش از آغاز این فیلم عوامل آن با حضور بر روی سن یاد و خاطره کشته‌شدگان پشت صحنه این فیلم را که خانواده‌هایشان در سالن حاضر بودند گرامی داشتند.

حسام‌الدین آشنا -مشاور رئیس جمهور- و حبیب کاشانی -عضو شورای شهر- از میهمانان حاضر در روز ششم در کاج جشنواره بودند که به تماشای فیلم «معراجی‌ها» نشستند. شهاب مرادی (رئیس سازمان فرهنگی-هنری شهرداری)، پژمان‌فر (عضو کمیسیون فرهنگی)، پژمان جمشیدی و سامان مقدم از جمله افرادی بودند که در کاخ جشنواره‌ی فجر حضور داشتند. علیرضا رضاداد (دبیر جشنواره‌ی فیلم فجر) نیز برای نمایش این فیلم حاضر بود.

برای نمایش «معراجی‌ها» به دلیل ازدحام جمعیت کارت‌ها چک نشد و همه وارد سالن شدند، اما تأخیر در نمایش این فیلم که علت آن نقص فنی اعلام شد باعث شد برخی سالن را ترک کنند. یکی از ویژگی‌های این دوره جشنواره در برج میلاد عدم حضور افراد غیرمرتبط در سالن بود که در دو روز اخیر این افراد خصوصا بچه‌ها در سالن دیده شدند. 

مسعود ده‌نمکی پیش از نمایش فیلم‌اش در کاخ جشنواره‌ی فیلم فجر گفت: تا همین دو ساعت پیش مشغول میکس و کارهای نهایی فیلم «معراجی‌ها» بوده است. به بزرگواری خودتان این شتاب در کار را که در فیلم هم دیده می‌شود، ببخشید. اتفاق ناگواری که در این فیلم افتاد ما را مُصر کرد که به هر شکل که شده کار را به جشنواره‌ی فجر برسانیم. عجله را در کار می‌بینیم و کل صحنه‌های جنگی در حدود 9 روز گرفته شد و شرایط گروه پس از آن حادثه خوب نبود بنابراین ادامه یک کار طنز بسیار سخت بود.

وی از جواد شریفی‌راد مسوول جلوه‌های ویژه فیلمش که طی حادثه‌ای در پشت صحنه فیلم «معراجی‌ها» کشته شد، یاد کرد که با تشویق حاضران روبرو شد. این فیلم پنجمین همکاری من با شریفی‌راد بود و معتقدم همه مردم ایران مدیون او هستند، چرا که در طول سال‌های جنگ و بعد از آن بمب‌های زیادی را خنثی کرد و جانش را در راه پژوهش برای اعتلای این حرفه گذاشت.

در فیلم «معراجی‌ها» که نمایش‌اش تا نزدیک به ساعت 3 بامداد ادامه داشت، عنوان «ادامه دارد» به روال کارهای «اخراجی‌های» ده‌نمکی در پایان فیلم درج شد.

در آخر مستند «تابناک» از متن و حواشی روز ششم جشنواره را تماشا کنید

دانلود مستند روز ششم جشنواره

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۲۵
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
شهيدان زنده اند الله اكبر
پاسخ ها
شاهین
| United Kingdom |
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
خو آخه چی ربطی داره به این مقاله ؟!! چرا با این حرفای نسنجیده و بی موقع فضا رو آماده میکنی که یکی بیاد یه چیزی بگه ؟!! عقلم خوب چیزیه بابا ...
سید جواد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
با سلام
اینقدر جملات گزارشگر یا تایپ کننده قلمبه سلمبه است ما که فیلباز هستیم نتوانستیم در مورد فیلم خانواده شهید چیزی دستگیرمون بشه. بهر حال ممنون.
با تشکر
پاسخ ها
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
منظورت ایشالا فیلمساز بود دیگه!!!!!!!!!!!!
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
یا شایدم فیلم باز یا ...
کسری ن
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
فیل بازی داداش؟! =))
mehdi
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
نه منظورشون فیلمباز بوده
یعنی کسی که فیلم زیاد دوست دارد و میبیند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
هيچ خانواده شهيدي درخانه مخروبه زندگي نمي كند اين دروغ محض است
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
شما از کجا مطمئنی؟ خیلی از این خانواده ها هستند که از انقلاب برای خودشون هیچ سهمی نخواستند. بر عکس بعضی از باز...
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
عسگرپور که یک بچه مسلمان خوب است اشتباهی به سینما آمده...
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
بیا من نشونت بدم
محمد
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۸
همین هفته پیش یه خانواده شهید بر اثر گاز گرفتگی تو یه خونه مخروبه کشته شدند
بهتره اینقد راحت در مورد هر چیزی حرف نزنیم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
چه خبر از فیلم رستاخیز
پاسخ ها
محمد
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
اینا خبرنگارند و تو برج میلاد فیلم می بینن.
یک خبر هم نمی بینی از تو صف ایستدن مردم به مدت 2 ساعت.( واقعا 2 ساعت )
من دیشب رفتم پردیس ملت برای تماشای فیلم رستاخیز.
2 ساعت تو صف بودیم. یک ساعت منتظر پخش فیلم و در نهایت ازمون یه عذرخواهی خشک و خالی شد و بجاش فیلم زندگی مشترک پخش شد. و البته پاسمون دادن به امشب ساعت 23:30 برای تماشای رستاخیز!!!
چه شب بدی بود!!!!
محمد باقری
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
یلم رستاخیز در مجموع فیلم خوبی بود. اما متاسفانه ضعف فیلمنامه دارد و هم چنین فیلم صحنه های اضافی زیادی دارد که معلوم نیست در پیشبرد روند فیلم چه نقشی دارند. انتظار خود من از اقای درویش بیش از این بود.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
مخالفم. مهمان داریم واقعا فیلم خوبیه و مخاطب خودشو داره. یه فیلمنامه قوی داره و برای روایت زندگی خانواده های شهدا و جانبازان دچار کلیشه و تکرار نشده. فضای فیلم پر از احساسه و حس و حال پدر و مادرهای پیر شهدا رو تو این دور و زمونه به خوبی متقل میکنه. من واقعا از دیدن این فیلم لذت بردم و به نظرم بهترین فیلم عسگرپور بود. کمی غیرمنصفانه نقد کردید.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۱:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۸
من فیلم رو ندیدم ولی از تعریف های فیلم کاملا یاد فیلم "دیگران" با بازی "نیکول کیدمن" افتادم. اونجا هم سوژه فیلم همینه. یه سری اتفاقات حین فیلم می افته و در آخر معلوم میشه همه بازیگر ها قبلا مرده بودن.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۸
توی دیگران تماشاچی رو دست میخوره اما تو مهمان داریم از نیمه فیلم که بچه های شهیدشون وارد میشن مخاطب کاملا متوجه فضای خیالی میشه منتها اخر فیلم متوجه داشتان میشه.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۰۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
نخاعی درست است نه نخایی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
یعنی شما میگین حضور کودک شان مرکز پخش فیلم رو خراب میکنه؟ :))
ناشناس
|
Canada
|
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
بابا چرا نمیشه لود کرد!
Hadi
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
تابناك جان. ميشه لطف كني ، بزرگواري به خرج بدي ، لطف كني به ما بيچارگان داراي محصولات apple يه فرمت بزاري كه فيلم ها رو ما هم بتونيم ببينيم. خداوند شما رو از بزرگي كم نكنه داداش. ؛-)
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
سلام به پرویز پرستویی عزیز
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟