رسول جعفریان در بخش وبلاگ خبرآنلاین نوشت:
عدم حضور رئیس جمهور در نخستین مراسم کتاب سال در دولت جدید، مراسمی که در شمار یکی از مهم ترین اقدامات فرهنگی در کشور است، در کنار دیگر بی توجهی هایی که به حوزه فرهنگ شده و می شود، و نیز مروری بر آنچه در این مراسم در باره سانسور و اجرای قانون گذشت، سوژه نگارش این چند خط از طرف این بنده خدا شد.
یکی از انتظارات مهمی که از دولت جدید وجود داشته و دارد، توجه ویژه به مسائل فرهنگی است. این توجه بیشتر از این زاویه است که دولت سابق به مسأله نخبگی علاقه ای نشان نمی داد و امید و انتظار این بوده و هست که در دولت آینده این مسأله جدی تر گرفته شود.
متاسفانه، مشکلاتی که در همان ابتدای برای وزارت علوم و آموزش و پرورش در مجلس پیش آمد سبب تأخیر در کارهای مهم فرهنگی و تربیتی کشور شد و با یک فاصله زمانی حل شد. بخش دیگر میراث فرهنگی بود که هنوز چند ماه نگذشته گرفتار تغییر شد و می توان حدس زد که این مسأله چه مشکلاتی را برای یک نهادی با این گستردگی پدید می آورد که کمترین ضرر آن از دست دادن زمان است. به جز مشکل سازمان فرهنگ و ارتباطات هم که طولانی شد در وزارت ارشاد انتخاب معاون فرهنگی با تاخیر و البته یک گزینه خوب صورت گرفت، اما تغییرات عموما به کندی به پیش می رود. شاید ترس دولت از اتهام تغییر مدیران، سبب بخشی از این کندی روند تغییرات باشد، اما حتی اگر این عامل باشد، نه منطقی است و نه رعایت آن لازم. در باره برخی دیگر از نهادهای فرهنگی نیز به همین ترتیب و کند عمل شده است. همان طور که گفتم مشکل اصلی این کندکاریها از دست دادن زمان است. در اینجا ضمن آن که می پذیرم مشکلات مالی در توجه به فرهنگ در همین نزدیک به یک سال بوده و هست، اما به طور کلی باید گفت، گویا اقتصاد سایه بر سر بیش از نود درصد از تصمیمات دولت انداخته و این یکی از عوامل بی توجهی به فرهنگ شده است. از سوی دیگر بسیاری از نهادهای فرهنگی دیگر هم خارج از دایره دولت است و آنها هم غالبا گرفتار روزمرگی شده و اغلب، آن قدر شورا و هیئت امناء و جلسه باید گذاشت تا تغییری در رفتار و مدیریت آن موسسات پدید آید که به زودی نمی توان انتظار تغییر داشت. بماند که تخصیص پول همچنان مشکل اصلی است؛ گرچه گاهی نبودش، نعمتی برای عدم نشر کارهای سبک است. بگذریم.
اما مورد مراسم جایزه کتاب سال که یکشنبه جاری برگزار شد، قابل تأمل است. در این مراسم با همه اهمیتی که در جمهوری اسلامی دارد، رئیس جمهور حاضر نشد. حتی از برخی از مسؤولان شنیده شد که صحبت از این بوده که رئیس جمهور لوح منتخبین را هم امضا نکند که با
اصرار امضا شده است (و العهدة علی الراوی). اما نیامدن رئیس جمهور آن هم
در سال اول دولتشان چندان جالب نبود. طبعا وقتی رئیس جمهور نیامده، وزیر
تلاش کرده است رئیس مجمع تشخیص را بیاورد که ایشان هم لطف کرده و آمدند و
مناسب هم بود، اما جالب آن که پس از خاتمه صحبت رئیس مجمع و وزیر، هر دو
رفتند و در مراسم اعطای جوایز هیچ کدام نبودند. خدا رحم کرد
که آقای حداد عادل که همیشه در این محافل فرهنگی، بنا به وظیفه ای که
تشخیص می دهند حاضر هستند، در مجلس بودند که آمدند و در اعطای جوایز یعنی
مهم ترین جایزه کشور به معاون وزیر کمک کردند. توجه داریم که در این جلسه،
نه تنها بهترین های ایران که منتخبین از کشورهای دیگر هم حضور داشتند و
جوایز آنها نیز که از استادان بنام کشورهای دیگر هستند بهتر بود توسط رئیس
جمهور اهداء می گردید. اگر مشکلی و مانعی برای رئیس جمهور برای عدم حضور در این مراسم بوده، بهتر است توضیح داده شود تا زمینه این گلایه بر طرف گردد.
از اینها بگذریم. آقای هاشمی در سخنرانی خود فرمودند: سانسور با نظام اسلامی سازگار نیست. بعد از ایشان وزیر محترم در پاسخ فرمودند که در ایران سانسور نداریم، بلکه قانون را اجراء می کنیم. شاید لازم نباشد توضیح بدهیم که برای هر دوی این فرمایشات می توان با احتیاط، توضیحاتی حاشیه ای نوشت. این که آقای هاشمی که اکنون 35 از انقلاب می گذرد، این اظهار نظر را می فرمایند بسیار عالی است، اما بگویند که آیا در دوره هشت ساله خودشان اوضاع مناسب بود؟ آیا ایشان در آن زمان هم همین باور را داشتند یا حالا این نکته را مطرح می کنند؟ به وزیر هم عرض می کنم که قوانین سر جای خود، اما اگر حضرت عالی مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را بخوانید در خواهید یافت که اگر هم بنا به فرمایش شما سانسور نباشد، اما قوانین سخت گیرانه ای در کارنگارش و نشر هست. خواهش بنده آن است که حضرت عالی از طریق قانونی اقدامی برای اصلاح آن بفرمایید. بنده بدون هیچ قضاوتی عین مصوبه شورای انقلاب فرهنگی را که برای وزیر هم لازم الاجراء است می آورم تا دیگران بدانند متعهد شدن به آن برای اجراء در عمل چه نتیجه ای خواهد داد. بنده پیش از دیدن این متن، مایل به همکاری در شورای ناظر بر نشر کتاب بودم، اما با دیدن آن به رغم آن که ممیزی در حد معقول را برای ایرانی با این ارزشها و فرهنگ می پذیرم، اما حس کردم، توان عمل کردن به آن را ندارم. به خصوص که بسیاری از اصول آن قابل تأویل است و این امکان زیاد بود که در هر مورد، تأویل دیگران که با ظاهر آن هم همخوانی بیشتر دارد، بر نظر بنده غلبه کند. لذا خواهش کردم که عذر بنده را بپذیرند که البته با مخالفت جدی یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با بنده و گفتن این که ایشان اصلا ممیزی را قبول ندارد! این عذر به صورتی که در برخی از سایت ها انعکاس یافت، محقق شد. از برادر ارجمند جناب آقای لاریجانی که پس از مخالفت آن دوست، از قول بنده گفته بودند که ایشان انصراف داده، سپاسگزارم.
همان طور که عرض کردم در اینجا برای اطلاع عزیزانی که با نوشتن و نشر سرکار دارند، بخشی که مربوط به حدود قانونی انتشار کتاب است و مصوبه سال 89 شورای عالی انقلاب فرهنگی، تقدیم می کنم.
ماده 4- حدود قانونی
نشر کتاب همانگونه که ممکن است مظهر و نمودی از آزادیهای اجتماعی و انسانی تلقی شود، چه بسا مورد سوء استفاده و اشاعه لاابالیگری فکری و اخلال در حقوق عمومی قرار گیرد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری دستگاههای ذیصلاح موظف است برای مقابله با جوانب منفی، حدود و ضوابط نشر کتاب را که ذیلاً آمده است، مورد توجه قرار دهد و فضای سالم و سازنده چاپ و نشر کتاب راحفظ و حراست نماید:
الف- دین و اخلاق
1 - تبلیغ و ترویج الحاد و اباحهگری، انکار یا تحریف مبانی و احکام اسلام و مخدوش کردن چهره شخصیتهایی که از نظر دین اسلام محترم شمرده می شوند و تحریف وقایع تاریخی دینی که مآلاً به انکار مبانی دین منجر شود
2 ـ توهین به مقدسات دین مبین اسلام و تبلیغ علیه تعالیم اصول و مبانی آن
3 ـ ترویج و تبلیغ ادیان، مذاهب و فرقه های منحرف و منسوخ، تحریف شده و بدعتگذار
تبصره- معرفی ادیان و مذاهب و بیان احکام یا تحقیق درباره آنها با رویکرد علمی و غیر تبلیغی مستثنی است
4 ـ ترویج خرافات و مخدوش کردن چهره اسلام
5 ـ بیان جزئیات مراودات جنسی، گناهان، کلمات رکیک و مستهجن، به نحوی که موجب اشاعه فحشا شود
تبصره- بیان مراودات جنسی یا مفاسد با زبانی عفیف و غیرمحرک به منظور آموزش، انتقال پیامی مثبت یا نشان دادن چهره شخصیتهای منفی، از حکم این بند مستثنی است
6 ـ استفاده از جاذبه جنسی و تصاویر برهنه زنان یا مردان با عنوان آثار هنری یا هر عنوان دیگر.
تبصره- استفاده از تصاویر و طرحهای علمی در کتابهای تخصصی و علمی، بلامانع است.
7 ـ انتشار تصاویر بهنحوی که موجب اشاعه فحشا شود؛ نظیر رقص، مشروبخواری و مجالس فسق و فجور .
تبصره- چاپ تصاویر مجالس فسق و فجور عناصر حکومت پهلوی یا ضد انقلاب برای استناد تاریخی با رعایت عفت عمومی، مستثنی است.
8 ـ ترویج مادی گرایی فلسفی و اخلاقی و سبکهای زندگی مخالف ارزشهای اسلامی و اخلاقی .
9 ـ خشن جلوه دادن چهره اسلام و مسلمانان واقعی.
ب- سیاست و اجتماع
1 ـ توهین، تخریب یا افترا به امام خمینی (ره) و رهبری، رئیسجمهور، مراجع تقلید و تمام افرادی که حفظ حرمت آنها شرعاً و یا قانوناً لازم است.
2 ـ تبلیغ علیه قانون اساسی و انقلاب اسلامی و معارضه با آنها.
3 ـ برانگیختن جامعه به قیام علیه نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی.
4 ـ ترویج گروههای محارب و عناصر ضد انقلاب و تروریست و نظام های لائیک و سلطنتی و خاندان پهلوی و تطهیر چهرههای منفی آنان.
تبصره - طرح و نقل افکار و گفتار و مواضع فکری و علمی مخالفان انقلاب و نظام برای بررسی محققانه و عالمانه آرا و اندیشههای آنها منعی ندارد.
5 ـ تبلیغ و ترویج وابستگی به قدرتهای سلطهجو و ضدیت با استقلال کشور.
6 ـ تبلیغ علیه منافع و امنیت ملی و ناکارآمد جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی.
تبصره- بیان نارساییها و اشکالات در جمهوری اسلامی برای نقد و بررسی و شناخت دقیقتر مسائل و دستیابی به راهحلهای مناسب و بیان مستدل و اصلاح طلبانه مشکلات و دور از توهین و افترا بلامانع است.
7 ـ اخلال و تشکیک در وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور و ایجاد آشوب، درگیری و اختلاف میان اقوام و مذاهب .
تبصره- چاپ کتابهای علمی و استدلالی عقیدتی که محرک احساسات منفی و بر هم زننده اساس وحدت در میان اقوام و فرق مختلف کشور نباشد، اشکالی ندارد.
8 ـ تضعیف و تمسخر افتخارات ملی، حس وطندوستی و تواناییهای علمی و عملی مردم ایران، فرهنگ خودی و اقوام ایرانی.
تبصره- نقد و نفی آداب و سنن غلط و انحرافی به قصد اصلاح و بدون شائبههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و استعماری منعی ندارد.
9 ـ ترویج و تبلیغ روحیه خودباختگی در برابر فرهنگ و تمدن بیگانه و القای حس عقبماندگی.
10 ـ تبلیغ صهیونیزم و انواع دیگر نژاد پرستی.
11 ـ تحریف وقایع مهم و مسلم تاریخی ایران و اسلام
ج- حقوق و فرهنگ عمومی
1 ـ توهین و تمسخر زبان، فرهنگ و هویت اقوام و اقلیتهای دینی و قومی
2 ـ ترویج و تبلیغ قانون گریزی، بیبندوباری و لاابالیگری
3 ـ تبلیغ علیه خانواده و تضعیف و تخریب ارزش و جایگاه آن
4 ـ ترویج ناامیدی، سرخوردگی، پوچی و بیهودگی و نگرشهای منفی در جامعه و افزایش بیاعتمادی عمومی.
5 ـ تحقیر و تمسخر اقشار مختلف جامعه
6 ـ ترویج و تبلیغ جریانها و اشخاص فاسد و منحرف فرهنگی و هنری داخلی و خارجی
7 ـ افشای غیرقانونی اسناد طبقهبندی شده کشوری و لشکری
8 ـ تخریب هویت زبان ملی