جلسه مناظره با عنوان «بررسی تحقق آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی» در دانشگاه صنعتی اصفهان به همت انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه و با حضور حسین نقاشی دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران و صادق شهبازی دبیرکل اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی برگزار شد.
به گزارش قانون آنلاین، در ابتدای این مناظره صادق شهبازی به تبیین دلایل وقوع انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: انقلاب اسلامی در اعتراض به وضع موجود نظام ستم شاهی شکل گرفت و مهمترین محور چرایی انقلاب، بحث استقلال بود. روحانیت شیعه تا آن زمان هیچ اعتراضی نمیکرد اما زمانی اعتراض روحانیت بلند شد که درهای کشور به روی شرکتهای خارجی باز شد. استقلال محوریترین شعار انقلاب بود و به دنبال تحقق آزادی و عدالت، انقلاب به طور اساسی در کشور شکل گرفت.
وی با اشاره به اینکه «ساختارهای انقلاب بر اساس نقش مردم بود» اظهار کرد: به بسیاری از آرمانهای انقلاب از جمله استقلال دست پیدا نکردهایم. در ۳۵ سال گذشته که به اعتقاد من حدود ۲۷ سال آن وزیری و رییسجمهوری در دست اصلاحطلبان بود، هیچ پیشرفتی در کشور حاصل نشد و در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی تورم ۵۰ درصدی شکل گرفت.
وی افزود: شکاف طبقاتی در آن زمان افزایش چشمگیری پیدا کرد و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که همین آقای نقاشی دم از آن میزند، در زمان رفسنجانی از اشرافیت و سرمایه داری حمایت میکردند. اتفاقاتی که در هشت سال دفاع مقدس به دست همین اصلاحطلبان افتاد، بسیار ناگوار بود.
دبیرکل اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی با انتقاد از توافق ژنو و با بیان اینکه « بسیاری از همین تحریمها به دستور مستقیم رییسجمهور آمریکا شکل گرفته است» گفت: برخی افراد منتقدان خود را بیسواد مینامند. همین آقایان اصلاحطلب با بستن فضای آزادی هرکس که از آنها انتقاد کند را بیسواد تلقی میکنند اما در همین جا اعلام میکنم که اگر میخواهید در تأسیسات هستهای را پلمب کنید در انقلاب را نمیتوانید پلمب کنید. تحریمها از زمانی به وجود آمد که در سال ۸۸ فتنهگران رأی مردم را نادیده گرفتند و فضای کشور را ملتهب کردند.
وی تصریح کرد: همین فتنهگران و اصلاحطلبان، استقلال، آزادی و جمهوریت نظام را مورد خدشه قرار دادند و حالا حاضر نیستند یک کلمه عذرخواهی کنند. چگونه در زمان ریاست جمهوری قبل همین آقایان دم از گداپروری میزدند و حالا سبد کالا که ادعایی دولت کنونی است را مورد انتقاد قرار نمیدهند.
در ادامه حسین نقاشی ضمن انتقاد به سخنان شهبازی گفت: شما چگونه دم از آزادی و استقلال و فضای باز سیاسی میزنید؟ مگر در زمان هشت سال ریاست جمهوری احمدینژاد جریانات اصلاحطلب قلع و قمع نشدند؟ دموکراسی خواهی در کشور ما دغدغهای ۱۵۰ ساله است و از ۱۵۰ سال پیش تا به امروز دو جریان اصلاح طلب و محافظه کار در برابر یکدیگر برای رسیده به حاکمیت قانون و دموکراسی قرار داشته اند.
وی با اشاره به تاریخ استبداد افزود: در تاریخ شاهنشاهی ما مثالی بود که می گفت:«چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه». در واقع فرمان خداوند را با فرمان شاهان یکی کرده و بدین وسیله مروج نوعی استبداد بی قید می شدند و می خواستند این طور تبیین کنند که شاه به کسی پاسخگو نیست. اما انقلاب مشروطه اولین چیزی را که محدود و مشروط کرد همین بی حد و مرز بودن قدرت حاکم(پادشاه) بود و این امر با قانون به وقوع پیوست. در واقع هدف یکی از اهداف مهم این انقلاب قانون گرایی و جلوگیری از مطلق العنانی شخص حاکم بود. از همان دوران مشروطه نیز صف بندی ها مشخص بود. جریانی که اعم بود از علمای نواندیش و جمعی از روشنفکران در برابر محافظه کاران مذهبی و حمایت سلطنت.
وی با بیان اینکه سه درد اساسی و تاریخی ما «استبداد سلطنتی»، «امپریالیسم خارجی» و «جزم اندیشی مذهبی» بود، گفت: انقلاب اسلامی در تداوم انقلاب مشروطه و نهضت ملی نفت بود و حرکتی بود برای "بازپس گیری حاکمیت قانون”، مقابله با "سلطه و امپریالیسم خارجی” و "جزم اندیشی مذهبی”. در واقع این سه دست درد همواره سد در برابر دموکراسی و حقوق بشر در ایران بودند و انقلاب سال ۵۷ در جهت رفع این دردها بود.
نقاشی در ادامه با بیان اینکه همفکران آقای شهبازی همواره در دانشگاههای کشور ادعا میکنند که جریان دانشجویان اصلاح طلب و تحول خواه به بیرون از دانشگاه وابسته اند، گفت: نکته عجیب این است که با مراجعه مستقیم به سایت های این تشکل های اصولگرا به راحتی می توانید ربط و خط وابستگی آنها به جریانات بیرون از دانشگاه را ببینید. چه از منظر سیاسی و چه از منظر فکری. وابستگی شما به موسسه امام خمینی و آیت الله مصباح یزدی و نزدیکی شما به جبهه پایداری امری روشن است. چطور برگزاری سمینارها و دیدارهای سیاسی و عقیدتی شما با این افراد و حمایت های پیدا و پنهانتان از احمدی نژاد وابستگی محسوب نمی شود ولی همین موارد برای دانشجویان اصلاح طلب، وابستگی به بیرون از دانشگاه است؟
وی همچنین خطاب به دانشجویان ادامه داد: این آقایان با طرح این سخنان می خواهند عقبه فکری دانشجویان اصلاح طلب را قطع کنند در حالی که خود بیشترین میزان وابستگی را به احزاب و گروهها محافظه کار بیرون از دانشگاه دارند.
شهبازی هم در پاسخ گفت: شما از روشنفکران وابستهای مثل تقیزاده دم میزنید که عامل آمریکاییها بود. ما نه به مصباح یزدی وابسته هستیم و نه به جبهه پایداری. تقیزادهها همان قاتلانی بودهاند که سر شیخ فضل الله نوری را بر سر دار بردند و بعداً هم از کشور خارج شدند. حال شما به آنها افتخار میکنید. به سادگی میشود شعار داد ولی مردم تحلیلگران خوبی هستند. کسی که صندوق رأی را قبول ندارد ادعای اصلاحطلبی دارد. شما درس محافظه کاری به ما میدهید؟ رهبری بارها گفتهاند که راهحل مسائل را نباید در بیرون از کشور دید. مرحوم شریعتی همیشه میگفتند که ما امضای هیچ روحانیای را پای یک قرارداد استعماری ندیدیم.
وی تصریح کرد: مگر پلمب تأسیسات هستهای در زمان آقای خاتمی انجام نشد؟ شما به چه افتخار میکنید؟ بنده افتخار میکنم که بر سلطه جهانی اعتراض دارم. بحث اصلی ما این است که شما به خط امام و رهبری معتقد نیستید، وابسته به روشنفکرانی هستید که دل در گرو بیگانگان دارند. هر فرد آزادهای باید برای این فاجعه سکته کند و بمیرد.
نقاشی هم گفت: شما محافظه کاران به سایتهایی وابسته هستید که به جریانهای افراطی اصولگرایی وصل هستند. ما هیچوقت از تقیزاده حمایت نکردیم؛ چراکه او از ابتدا سکولار بود. ندانستن و عدم آگاهی و داشتن جهل به امور مشکل اصلی شماست. شما منفعتهای گره خورده به اربابان قدرت دارید. آقای شهبازی شما مدیون خون شهدا هستید و هیچوقت با احمدینژاد زاویه پیدا نکردید و دولت او را معجزه هزاره سوم نامیدید. زمانی با احمدینژاد مواجهه پیدا کردید که ۱۱ روز خانه نشین شد و بنا به روایت شما در برابر رهبری ایستاد. از این روز شما کم کم با احمدی نژاد زاویه پیدا کردید. امری که بر خلاف ادعاهای عدالت خواهانه تان نه به معیشت مردم ارتباطی داشت و نه به ضعف ها و کاستی ها دیگر دولت احمدی نژاد که مستقیما به مردم آسیب می رساند و امری کاملا سیاسی بود. با این وجود چگونه ادعای عدالت خواهی می کنید؟
وی در ادامه خطاب به شهبازی گفت: من افتخار میکنم که عقبه تشکیلاتی ام در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران،سابقه ۷۰ ساله دارد اما تشکل نوپای شما فقط ۱۰ سال سابقه دارد. دهه ۷۰ که ادوار ما نسبت به سیاستهای تعدیل اقتصادی آیت الله هاشمی رفسنجانی انتقاد میکردند، جنبش عدالتخواه دانشجویی وجود خارجی نداشت! شما در آن زمان کجا بودید؟
دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران همچنین اظهار داشت: یکی از مصادیق بی عدالتی و تضیییع بیت المال وجود ۴ تشکل دانشجویی اصولگرا در دانشگاههای کشور است که با یکدیگر کمترین تفاوت فکری و عقیدتی و روشی دارند و دارای بدنه یکسان هستند و در عین حال از بودجه بیت المال استفاده می کنند. از آن سو دانشجویان اصلاح طلب در دانشگاههای کشور به یُمن عملکرد دولت محبوب آقای شهبازی(دولت احمدی نژاد) یا تشکل هایش به محاق تعطیلی رفته یا تعلیق شده اند. این عدالت است آقای شهبازی که شما با کمترین اختلاف فکری و سیاسی ۴ تشکیلات داشته باشید و این سو ماجرا این چنین باشد؟ عدالت خواهی شما در این باره چه می گوید؟
وی همچنین با اشاره به سخنان حجت الاسلام محمدیان، نماینده ولی فقیه در دانشگاههای کشور در سال ۱۳۸۸ گفت: نماینده محترم ولی فقیه در دانشگاههای کشور در سال ۸۸ گفتند که در دانشگاههای کشور قریب به ۷۰ درصد دانشگاهیان به کاندیدایی رای دادند که همکنون رییس جمهور نیست. می خواهم خدمتتان عرض کنم که اگر افرادی که رای نداده اند را هم اضافه کنیم بعید می دانم چیزی بیش از ۱۰ الی ۱۵ درصد فضای دانشگاهی به گفتمان فکری و سیاسی اصولگرایان نزدیکی داشته باشند، با این وجود شاهد این چنین ناهمگونی و بی عدالتی در زمینه تشکل ها سیاسی و فرهنگی در میان دانشجویان و اساتید هستیم.
شهبازی پاسخ داد: شما باید کمی به خود بپردازید. در تمام جلسات خود همیشه عکسهای مرحوم بازرگان را بر در و دیوار میچسبانید. بازرگان کسی بود که اصلاً به مبارزه با استکبار اعتقاد نداشت، البته من قبول دارم که با سایتهای محافظه کاران در ارتباط هستم و افتخار میکنم که تشکل جنبش عدالتخواه دانشجویی ۱۰ سال سابقه کار دارد اما همیشه دغدغه ما استقلال و عدالت بوده است. شما اصلاحطلبان خوب دروغ میگویید. مانند "گوبلز- وزیر تبلیغات هیتلر- ” که میگفت "هرچه دروغ بزرگتر باشد مردم باور میکنند”. همین استعمارگران در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی چه بلاهایی بر سر کشور آوردند، اما شما هیچ وقت آن جنایات را محکوم نکردید. چه شد که با افتخار از هاشمی حمایت کردید؟ در کشور ما دانشگاه و مردم باید یک سو باشند. دلالان مذاکره با آمریکا به خوبی از این مذاکرات سود میبرند و شما از آنها حمایت می کنید. امام فرمودند در دانشگاه باید رفع احتیاجات مردم مورد نظر باشد. چه کسانی از تجارت آزاد سود میبرند غیر از شما؟
نقاشی هم گفت: شما محافظهکاران به اصطلاح دم از عدالت میزنید اما باید دانست که آزادی بدون عدالت سر از سرمایه داری لجام گسیخته در می آورد و عدالت بدون آزادی نیز سر از استالینیزم. از دیدگاه ما باید عدالت را در هوای آزادی تنفس کرد وگرنه هم به عدالت ضربه زده ایم و هم به آزادی.
وی تصریح کرد: در زمان استالین در اتحاد جماهیر شوروی سابق، استالین بر حذف رقبای خود تأکید داشت و طی سالهای حکومتش بسیاری از افراد باوفای حزب کمونیست و یاران اولیه انقلاب را اعدام و حذف کرد. برای مثال تروتسکی که دست راست لنین در انقلاب اکتبر روسیه بود را کنار گذاشت و به تبعید فرستاد و سرانجام او را حذف فیزیکی کرد. به این میزان هم اکتفا نکرد و عکس و نام او را نیز از کتابهای درسی و تاریخی حذف کرد.
نقاشی با انتقاد از رفتارهای التقاطی جریان عدالت خواه دانشجویی نسبت به قرار دادن عکس «ارنستو چگوارا» در کنار عکس شهید چمران اظهار ناراحتی کرد و گفت این التقاط نیست که شخصیتی چون دکتر چمران که از بانیان و اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان بوده است را با فردی چون چه گوارا همراستا می کنید؟
وی افزود: چگوارا یک مارکسیست – لنینیست دو آتشه بود و بسیاری از افراد مخالف را به همراه فیدل کاسترو بی حساب اعدام میکردند اما دکتر چمران یک تربیت یافته مکتب اسلام بود و وابسته به جریانی بود که فهمی رحمانی از اسلام داشت. اگرچه در امپریالیسم ستیزی کاسترو و چه گوارا شکی نیست ولی آنها پس از به دست گرفتن قدرت آزادی مخالفان را به شدت محدود کرده و دست به تصفیه های خونین زدند. پس عدالتی که همراه آزادی نباشد، نتیجهاش همان کوبا و شوروی میشود. بلوک شرق بر تعداد مستضعفان افزود و اسم عدالت و آزادی را قلع و قمع کرد. پس نگویید استالینیسم چیست؟ در ادبیات سیاسی استالینیسم یک مکتب است، پس شما باید به این منش و شعور عمومی برسید که سرنوشت عدالت بدون آزادی محکوم به شکست است!
شهبازی بار دیگر توافقنامه ژنو را مثبت ندانست و گفت: اکثر تحریمها علیه ایران را کنگره آمریکا تصویب میکند که این تحریمها قابل لغو نیست همانطور که تحریمهای آمریکا علیه چین در زمان «مائوتسوتنگ» هنوز لغو نشده است. متأسفانه ما اطلاعات مرکز هستهای را در اختیار دشمن قرار میدهیم و این اتفاق خیلی مهمی است که علیه منافع ملی کشور است. با کمال پررویی «دیوید کوهن» که از اعضای خزانه داری آمریکا است گفت «بعد از مذاکرات ژنو وضع اقتصادی ایران بدتر خواهد شد». جان کری نیز گفته که ما توانستهایم ایران را با این توافقنامه به عقب برگردانیم. اسرائیل نیز ادعا میکند که علاوه بر اینکه انرژی هستهای نباید برای ایران وجود داشته باشد، اصل جمهوری اسلامی نیز نباشد. بحث منافع ملی مهم است.
در ادامه نقاشی اظهار کرد: همین دوستان هشت سال فضایی را به وجود آوردند که هیچکس در دانشگاه جرأت نطق کشیدن نداشت. شما محافظه کاران بپذیرید که در دانشگاه در اقلیت قرار دارید و فکر نکنید که همیشه شما حق مطلق هستید.
وی افزود: در بحث انرژی هسته ای بنده به دستیابی به این فناوری صلح آمیز معتقدم و داشتن آن را حق کشورمان می دانم ولی در عین حال معتقدم که باید یک گفتوگوی عمومی در دانشگاهها و عرصه عمومی جامعه در این رابطه شکل بگیرد. به هر حال وضعیت پرونده هستهای ما هزینههایی هم بر کشور ما تحمیل کرده است. شاید برخی معتقد باشند که پیگیری این پرونده به منفعت ملی ما نباشد. حرف من این است که در این رابطه باید آزادی بیان را در میان دانشگاهیان و جامعه مدنظر قرار داشت. به هر حال آنانی که معتقد به این پروژه نیستند هم حق اظهارنظر دارند.
وی در ادامه در مورد انتقادات شهبازی گفت: اگر قرار است به کسی انتقاد شود، به آقای احمدی نژاد است که موجب شد پرونده انرژی هسته ایان از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی خارج شده و به شورای امنیت سازمان ملل برود که ضرر و زیان فراوانی به کشورمان وارد کرد.
شهبازی هم گفت: این سخنان اصلاً صحت ندارد؛ چراکه در زمان محمد خاتمی بود که پرونده هستهای ایران بسته شد. شعار مقاومت میشود داد، ولی شما اصلاحطلبان برنامه عینی ندارید. آرمانهای انقلاب باید دارای نقشه جامعی باشد. بحث اصلی ما تحریمهاست که اعتقاد داریم با بیتدبیری دولت اصلاحات این تحریمها رقم خورد. طبق فتوای رهبری ما سلاح هستهای نمیخواهیم اما احتیاج داریم که نقشه جامعی از نظام سلطه داشته باشیم. ما اعتقادی به نظام سرمایه داری نداریم و باید روی توسعه منطقهای کار کنیم. هیچوقت من ادعا نکردم که دانشگاه ما اشرافی است.
نقاشی نیز با بیان اینکه «اگر شما عدالتخواه هستید پس چرا جوابی برای سؤالات دانشجویان ندارید»، گفت: چطور شما آقای احمدینژاد را یک فرد عدالتخواه معرفی میکنید در حالی که احمدینژاد در سال ۷۸ استاندار آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. مگر رفسنجانی را نماد اشرافیت نمیدانید؟ پس چرا احمدینژاد در انتخابات مجلس ششم عضو لیستی بود که آیت الله هاشمی رفسنجانی سر لیست آن بود؟ یعنی آقای احمدی نژاتد به یکباره در سال ۸۴ متوجه شد که این خصائص غلط در آقای هاشمی وجود دارد؟ این باور پذیر است؟ این رویکرد آقای احمدی نژاد تنها یک پارپاگاندای سیاسی بود برای اینکه بتواند از این طریق جذب رای کند. با تاکید بر اشرافیت خواست تا بخشی از مردم ناراضی را مخاطب قرار دهد. در حالی که همان زمان و در سال ۸۸ باید با این سئوال بزرگ مواجه می شد که اگر آقای هاشمی این چنین شخصیتی بود شما چرا حاضر شدید استاندارش باشید؟ چرا حاضر شدید در یک لیست انتخاباتی با وی وارد عرصه انتخابات مجلس ششم شوید؟
شهبازی نیز گفت: این آقایان هرکس که با خودشان مخالف باشد به او برچسب استالینیستی میزنند. دهه هفتاد به یک عده میگفتند گروه فشار. پس دانشگاه ما باید بیاید حماسه اقتصادی را رقم بزند و برای مثال مشکلات توسعه اصفهان را حل کند. دانشگاه باید از نگاه نخبه گرانه اشرافی پرهیز کند. اعتقاد دارم راه تحقق آرمانهای انقلاب، نگاه منطقی به اصول است. من بارها خود به سیاستهای احمدینژاد اعتراض کردم. پس بر هر دولتی میتواند نقد وارد باشد.
نقاشی گفت: کدام تحقیق میدانی انجام دادهاید که ادعا میکنید تودههای مردم با شما هستند و خود را مبنای تودهگرایی معرفی میکنید؟ در این هشت سال که فقرا فقیرتر شدند و دروغ پشت دروغ گفته شد! بیلان کار احمدینژاد این است که میبینید! حالا شما رویتان نمیشود به خاطر حمایت از احمدینژاد عذرخواهی کنید. کار شما این است که به مخالفان خود انگ و برچسب بزنید. اگر تقوای دینی ندارید حداقل به شعور مخاطب خود توجه کنید. بنده برای آخرت شما نگرانم.
وی در پایان اشاره کرد: چنانکه پیشتر گفتم انقلاب اسلامی تداوم یک حرکت از نهضت مشروطه به این سو بود و شعارهای انقلاب به روشنی و وضوح بیانگر خواست مردم ایران برای پیشرفت و توسعه و داشتن آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی بود. این خواسته ها در کنار خواست تاریخی استقلال مهمترین شاخصه های این انقلاب مردمی بود و ما همچنان خواهان همین مولفه ها هستیم.
محمدرضا پهلوی با رویکرد مستبدانه ای که در پیش گرفت مسیر اصلاح نظام را بر خود بست و موجب انقلاب شد.
وی با اشاره به تشکیل دو حزب سیاسی در دهه ۴۰ شمسی از سوی دو چهره نزدیک به شاه گفت: منوچهر اقبال و اسدالله علم مجلس آن زمان را در غالب دو حزب ملیون و حزب مردم سازماندهی کردند. در میان چهرهای سیاسی و مردم این حزب به حزب "بله قربان” و "چشم قربان” معروف شده بود. در واقع اینها مجلس را از جایگاه حقیقی خود دور کرده بودند.
وی افزود: پس ما نباید روش و منش شاه را ادامه دهیم؛ چراکه محکوم به شکست است. ما امروز راحت تر میتوانیم از حاکمان خود انتقاد کنیم اما باز هم آن فضای مطلوب وجود ندارد. ما نباید به روزی برسیم که مجلس بله قربانگو در کشور داشته باشیم؛ چراکه اگر اینگونه باشد دایره انقلاب تنگ تر و دامنه تاثیرگذاریش کوتاه تر می شود.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.