ضمن آنكه حالا در پديدهاي جديد كارخانهداران، كاسبان و سرمايهداران نيز اين اجازه را پيدا كردهاند كه از رسانه متعلق به عموم مردم ايران به عنوان تريبوني شخصي براي تبليغ خود و حتي پخش مراسم قرعهكشيشان استفاده كنند؛ اتفاقاتي كم نظير كه رسانه ملي را به يك شبكه خصوصي تبديل كرده است؛ همه اينها در حالي است كه صدا و سيما در طول سالهاي اخير حق پخش برنامههاي راديويي و تلويزيوني را منحصر به خود دانسته و در موارد مختلفي مخالف راهاندازي شبكههاي خصوصي بوده است.
به نوشته جوان، تلويزيون اين روزها دارد يك تنه جاي خالي شبكههاي خصوصي را پر ميكند؛ در طول سالهاي اخير، راهاندازي شبكههاي راديويي و تلويزيوني خصوصي دغدغه بسياري از ارگانها و سازمانها بوده است اما صدا و سيما هيچگاه راغب به ايده راهاندازي شبكههاي خصوصي نبود؛ شبكه خصوصي «عصر» نيز كه از سوي «سازمان هنري رسانهاي اوج» راهاندازي شده است براي آنكه بتواند از ايده به عمل تبديل شود، راه طول و دراز دو سالهاي را طي كرده تا موافقت صداوسيما جلب شود. ممكن است بخشي از اين بيميلي به محدوديتهاي فني و كسري پهناي باند و مشكلات مالي صدا و سيما براي خريد پهناي باند براي اين شبكهها بازگردد اما شايد دليل ديگر ترس صدا و سيما اين باشد كه با آمدن شبكههاي خصوصي، آگهيهاي بازرگاني شبكه ماهوارهاي از رسانه ملي به رسانههاي خصوصي شيفت شوند و سر صدا و سيما را بيكلاه بگذارند.
مخاطبان رسانه ملي در يك سال اخير شاهد افزايش اين قبيل تبليغات در رسانه ملي بودهاند؛ بسياري از مردم اين تبليغات نامتعارف را حاصل مشكل بيپولي ميدانند كه باعث شد صدا و سيما در مواجهه با آن به سيم آخر بزند؛ با اين حال هنوز كه هنوز است، كمتر بينندهاي اين سطح از تبليغات را در حد و اندازه رسانهاي محترم بر ميشمارد كه متعلق به عموم مردم ايران است؛ به خصوص آنكه اين آگهيها گاهي حد خود را به عنوان يك گونه تبليغاتي ميان برنامهاي زير پا ميگذارند و در محتواي برنامههايي مثل برنامههاي آشپزي سرك ميكشند و حتي در برنامههايي مانند برنامه زنده «عمو پورنگ» تبديل به يكي از بخشهاي مستقل و اصلي ميشوند. در مواردي حتي مخاطبان شاهد آن بودهاند كه برنامههاي رسانه ملي براي پخش تبليغ كلينيكهاي تخصصي يا چايهاي لاغري و غيره قطع شده است. مطابق قانون اساسي، پخش برنامههاي راديويي و تلويزيوني به صورت انحصاري در اختيار صدا و سيما است و حتي نمونههايي مانند «شبكه ايرانيان» و برخي شبكههاي راديويي نيز كه در سالهاي اخير راهاندازي شدند، با مخالفت صداوسيما به تعطيلي كشيده شدند اما امروز با وجود تبليغاتي كه هيچ كس از آنها راضي نيست، صداوسيما خود را به يكي از همان رسانههاي خصوصي تبديل كرده كه خودش سالها با راهاندازي آنها مخالفت كرده است؛ اين موضوع فلسفه انحصارگرايي رسانه ملي را زير سؤال ميبرد.