در
پی برخی اظهارات، جمشید مشایخی و سعید راد دو بازیگر پیشکسوت سینمای ایران،
موج سنگینی علیه این دو شکل گرفت که در نقد گفتههای ایشان بود؛ اما این
نقدهایِ بلااشکال، از مرحلهای به بعد به ورطهای ناصواب افتاد و با تکیه
بر شیوه ناپسند مچگیری، آبروی این دو را نشانه رفت که باید برای جلوگیری از
تکرارش چارهای اندیشید.
به گزارش «تابناک»، ماجرا از سیودومین جشنواره فیلم فجر آغاز شد؛ جایی که رضا
عطاران در جریان نشست پرسش و پاسخ فیلم «طبقه حساس» در کاخ جشنواره در پاسخ
به اینکه «آیا شما برای خنداندن مردم حاضرید هر کاری کنید و
به نظر میرسد نوعی قبح شکنی برای خنداندن مردم در بازیتان دیده میشود»،
گفت: «
من خیلی در میان مردم هستم. ماشین آنها را سوار
میشوم. آنها را میبینم. همه از من خواهش میکنند و میگویند کاری بساز تا
ما بخندیم. به نظرم نیاز جامعه امروز خندیدن است. حتی یکی از دوستان منتقد
چندی پیش در جایی گفته بود عطاران برای اینکه مردم را بخنداند، حاضر است
شلوارش را هم پایین بکشد. من حاضرم برای خنداندن مردم شلوارم را هم پایین
بکشم. من یک ذره جلوی احساساتم را گرفتم اما این واقعا نیاز جامعه است».
این
گفتهها، واکنش تند جمشید مشایخی را در پی داشت که از مدتی پیش به واسطه
حرکت عجیبش در خصوص تمایلش برای سفر به اسپانیا برای عذرخواهی از لیونل مسی مورد انتقاد قرار گرفته بود. مشایخی در انتقاد به سخنان عطاران گفته بود: «
آقای
عطاران شما میتوانستید برای خندان مردم بگویید از بالای یک درخت چنار به
پایین میپرم، نه آنکه آن حرف زشت را که من از گفتن آن خجالت میکشم، به
زبان بیاورید؛ آنوقت ما به خاطر این بیاخلاقیها به او جایزه هم میدهیم!
ما هنرمندان با اخلاق بسیاری در این مملکت داریم و باید بدانیم هر حرفی را
کجا و چگونه بزنیم. هنرمندان ما باید یاد بگیرند که معلم اخلاق باشند».
مورد بعدی این بیاخلاقیها به سعید راد ارتباط مییابد؛ جایی که او به همراه ابراهیم حاتمیکیا و مریلا زارعی به
عنوان عوامل فیلم «چ» در حاشیه حضور در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) در جمع
خبرنگاران گفت: «
ما از کودکی سینهزن امام حسین (ع) بودیم و در تمام عمر نیز در چنین مکانهای مقدسی رشد پیدا کردیم... .» که این اتفاق نیز در کنار سخنان جمشید مشایخی قرار گرفت و یک واکنش مشابه را در پی داشت که همان مچگیری غیراخلاقی بود.
برخی اشخاص که موافق گفتههای این دو بازیگر نبودند، فیلمهایی را که آنها پیش از انقلاب از بازیگرانش بودند، برای نقد آنها بازبینی کردند و قطعات غیرقابل انتشار با عرف کنونی سینمای ایران از این فیلمها را استخراج و پیدرپی بازنشر کردند. بيگمان مشایخی و راد این آثار را تأیید نمیکنند و این بازیهایشان نیز مربوط به دورهای میشده که قاطبه سینمای ایران این گونه بوده و ایشان در سالهای پس از انقلاب، کارنامهای از آثار مهم دارند که اساساً فیلمهای آنچنانی را در حاشیه برده است. واقعیت این است که ملاک حال فعلی افراد است و برای چنین موقعیتهایی است که متکی به سخن یکی از بزرگانمان است: «ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن، شاید سحر توبه کرده باشد».
مشایخی به تنهایی در بیش از یکصد فیلم و دهها مجموعه تلویزیونی نقشآفرینی کرده که تنها کمتر از یک سوم این آثار مربوط به سالهای پیش از انقلاب است و عموم مردم این بازیگر پیشکسوت را با نقشهای پس از انقلابش میشناسند. سعید راد نیز اگر پس از انقلاب با دشوارهای فراوانی برای ادامه بازیگری مواجه نمیشد، کارنامهای وسیعتر از اینها داشت و در فیلمهای بیشتری نظیر «دوئل» و «چ» حضور مییافت و او نیز در دورهای آن نقشها را داشته که فضای سینمای ایران آنچنان بوده و این نقش آفرینیها منحصر به این دو بازیگر نیست و بسیاری از پیشکسوتان سینمای ایران در آن فضا از عوامل سینما بودهاند.
بنابراین اینکه حرفهای دو موسپید سینما را با تورق چند برگ از سوابقشان، به چالش کشید و گذشتهشان را پیش رویشان آورد و تلاش کرد، اصالت نقدهایشان را به چالش کشید، چندان وجهه خوبی ندارد. هنوز فراموش نکردهایم که چگونه برخی سیاسیون در سالهای اخیر به واسطه مچگیریهایشان مورد نقدهای سنگین قرار گرفتند؛ مچگیریهایی که سوای درستی و نادرستی ادعای مطرح، درباره شیوه عمل به کار رفته در آنها و غیراخلاقی بودن این شیوه عمل، شاهد نقد آنها بودیم. در واقع سوای اینکه برخی از این گفتارها اصالت نداشت و تنها اتهام زنی بود، بحث بر این محور شکل گرفت که مچگیری نمیتواند منجر به نقد سازنده، اخلاقی و منتهی به اصلاح شود.
از این حیث، شاید بهتر باشد، پیش از آنکه سرمان را بالا بگیریم و دیگرانی را که در مسند هستند، نقد کنیم، نسبت رفتار خودمان را با رفتار آنها بسنجیم و دریابیم آیا خودمان رفتار مشابه را انجام نمیدهیم و در تناقضی آشکار، برخی کارگزاران را بابت رفتاری که خود نیز انجام میدهیم، نقد نمیکنیم؟