خبر ثبت مستقل «کلیات سعدی» و «مثنوی معنوی» مولانا به نام ایران و ثبت مشترک «المسالک و الممالک» اسطخری با آلمان، «سفرنامه ناصرخسرو» با فرانسه و «الابنیه عن حقایقالادویه» ابومنصور موفقبنعلی الهروی با اتریش در حافظه جهانی یونسکو این پرسش را پیش کشید که آیا نمیتوان آثار سعدی و مولوی را نیز به شیوه سه اثر دیگر ثبت کرد و فرصت به کل از دست نرود؟
به گزارش «تابناک»، سازمان میراث فرهنگی در ابتکاری تازه، چندین مورد از میراث ملموس کشورمان را در حوزه ادبیات به عنوان اولویتهای ثبت در میراث معنوی یونسکو معرفی کرده، در نوع خود اقدام قابل تأمل و توجهی است، زیرا حداقل تحرکاتی را برای ثبت آثار تازهای به نام ایران مورد توجه قرار داده، ولی مسأله تأملبرانگیز شیوه پیچیده ثبت میراث ناملموس ملل است که تلاشی بیش از اراده مسئولان را میطلبد و اتفاقاً همین پیچیدگی روند باعث ثبت برخی آثار متعلق به ایران به نام دیگر کشورها شده است.
بنا بر قوانین یونسکو، سالانه به هر کشور، تنها یک سهمیه تعلق میگیرد و بنابراین، اگر قرار باشد از هم اکنون برخی میراث معنوی را در دستور ثبت بگذاریم، سال ۲۰۱۷ یا ۲۰۱۸ نوبت به آنها میشود. بر مبنای قوانین یونسکو، هر طرحی تا پیش از یازدهم فروردین هر سال ارائه شود، وارد پروسهای هجده ماهه برای ثبت میشود و در این زمینه، میتوان تدابیری اندیشید؛ مشروط بر اینکه بتوانیم شورای سیاستگذاری ثبتمان را به سرعت در جریان بگذاریم و روند اداری در حداقل زمان ممکن در کشور پیموده شود.
در واقع اگر روند ثبت این آثار در داخل و معرفی به یونسکو تا یازدهم فروردین ۱۳۹۲ انجام شود، میتوان در نیمه دوم سال ۱۳۹۵ شاهد ثبت یکی از دو اثر «کلیات سعدی» و «مثنوی معنوی» بود و دیگری را نیز میتوان ۱۳۹۶ بعد ثبت کرد و این در حالی است که این پروسه با اعتراضهایی از سوی دیگر کشورهای فارسی زبان همراه نشود و آنها خواستار ثبت مشترک این آثار ادبی نشوند که اتفاقی بعید به نظر نمیآید و به همین دلیل، میتوان با تدبیر در این زمینه، کاری را در پیش گرفت که این روند سرعت بیشتری بیابد.
آنچه مسلم است، ثبت مستقل «کلیات سعدی» و «مثنوی معنوی» مولانا به نام ایران با روندی که اشاره شده، میتواند سرنوشت ثبت مشترک «المسالک و الممالک» اسطخری با آلمان، «سفرنامه ناصر خسرو» با فرانسه و «الابنیه عن حقایقالادویه» ابومنصور موفقبنعلی الهروی با اتریش را بیابد و کافی است افغانستان، تاجیکستان و دیگر کشورهای فرهنگی در این زمینه وارد شوند تا همه تلاش مدیران سازمان میراث فرهنگی کشورمان را به حاشیه ببرند و از این منظر شاید بتوان تدبیری دیگر اندیشید که چاره کار باشد و آن هم ثبت مشترک این دو اثر همچون دیگر آثار است.
واقعیت آن است که حتی ثبت مستقل یک میراث فرهنگی ناملموس همچون تار نیز مصونیتی ایجاد نمیکند و این ثبت به سادگی قابل تغییر وضعیت است، کما اینکه در آینده ایران و بسیاری از کشورها به این پروندهها خواهند پیوست و پیش از این نیز بسیاری از میراث فرهنگی که به صورت مستقل برای یک کشور در یونسکو ثبت شده، با درخواست دیگر کشورها و ارائه مستندات، جنبه میراث مشترک را یافته و از حالت مستقل درآمده است و بنابراین ثبت مستقل میراث معنوی، هنری به شمار نمیرود.
بر این مبنا شاید بهتر باشد در ادامه رایزنیها، مشارکت فرهنگی بیشتری را از دیگر ملل به دست آورد و این آثار را نیز با استفاده از سهمیه سالیانه دیگر کشورهای فارسی زبان به صورت مشترک ثبت کرد. بدین ترتیب در عوض ثبت یک اثر در حوزه میراث فرهنگی در یونسکو که آن هم ممکن است به سرنوشت تار مبتلا شود، سالیانه ده اثر تاریخی مشترک میان ایران و ملل دیگری که جزو ایرانِ بزرگ بودهاند ثبت خواهد شد و همبستگی فرهنگی نیز تقویت میشود.