روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
دستهايش زمخت است. خالهاي كوچك كبود رنگ ميان چروكهاي ريز مچ دستهايش كمتر به چشم ميآيد. سالها پيش وقتي جوانتر بود، آمده بود تهران. خرم آباد براي شوهرش كارنداشت.
حالا او يك كار دولتي دارد و شوهرش بيكار است. چاي ميريزد و رفت و روب ميكند، شده مادر همكارانش. مامان زهرا صدايش ميكنند.
مامان زهرا دستهايش را ميگذارد روي ميز و نگاهشان ميكند خالهاي كبود را وقتي 10 سال داشت برايش سوزن سوزن كردند، مادرش هم داشت. اصلا به حرف مادرش و براي دل او اين همه درد را تحمل كرد. سوزن زدند و قرمزي خونش را به سياهي دوده چراغ سپردند. حرفهاي مادر كه گفته بود خالها بلا گردانش ميشوند و دردها را در سياهي خود حبس ميكنند، گريههاي آن شبش را بيصدا كرد. از آن شب 40 سال ميگذرد. خالها به كبودي نشستهاند و او را ياد مادر خدا بيامرزش مياندازد و بلاهايي كه از سر گذرانده است.
پدرش هم در جواني سوزن سوزن شده بود نه براي يك جفت خال، براي آنكه ياد عشق همراهش باشد دست چپش شد جايگاه هميشگي ليلي و مجنون. مامان زهرا يادش ميآيد آن روزها در خرم آباد چانه و پيشاني و دست خيليها را سوزن سوزن ميكردند. مادرش هم گفته بود از خيلي قبل دست و صورت زنها و مردها را كبودي ميزدند كه از ديو و جن در امان باشند.
محمد ميرشكرايي، پژوهشگر و مردم شناس است، پيش از اين رييس پژوهشكده مردمشناسي بوده، او ميداند كه خالكوبي قدمتي ديرينه در ايران داردو صحبت امروز نيست. زماني كه آيين مهر در ايران رواج داشت. از همان زمان ايرانيان با خالكوبي آشنا بودند. اعتقادشان به نمادها چنان بود كه روي بدن آنها را حك ميكردند، آن طور كه مير شكرايي ميگويد خالكوبي راهي براي زيباتر شدن هم بود. او وقت كمي دارد و بيش از اين نميگويد.
تتو حرام نيستاتاق نيمه تاريك است، نور چراغ سقفي غبارهاي لرزان روي ميز را به رخ ميكشد. پسرها نشستهاند در نوبت. آريا مو كوتاه ميكند و از زماني ميگويد كه تتو ميكرد. پسرهاي جواني كه ميآمدند تنشان را طرحدار كنند و جذابتر شوند. يا شايد قدرت و مردانگيشان را در طرحها پررنگتر كنند. اين را ديگر نمادي كه انتخاب ميكردند نشان ميداد. اما بيشترشان نشان «فروهر» را ميخواستند.
از هر سن و سال و قشري مشتري داشت. كارشان آزاد بود يا ورزشكار و كارمند بودند. هرچه سنشان بيشتر بود دوست داشتند طرحي روي بدنشان حكاكي شود كه در معرض ديد نباشد. كمسن و سالها اما برعكس دوست داشتند نقشهاي بدنشان را ديگران ببينند. نوعي خودنمايي كه دهه هفتاديها بيشتر خواهانش بودند.
آريا تند و كوتاه حرف ميزند، جدي است و نگاهش به قيچي و موي مشتري است. ميگويد: «كسي كه ميخواهد تتو كند بايد خوب فكرهايش را بكند كه پشيمان نشود. هرچه نقش و طرح بيشتر جلوي چشمش باشد زودتر ازآن خسته ميشود.»
تجربهاش ميگويد كه طرحهاي مدرن و نمادهاي خاص طرفداران بيشتري دارد. او يك سال بيشتر است كه ديگر روي تن كسي طرح نمياندازد. تتو كار زمان بري است كه ديگر حوصلهاش را ندارد. شايد هم براي اينكه با تتو كاران برخورد ميشد و به خطرش نميارزيد.
آريا ميگويد: «حتي اگر مسائل بهداشتي رعايت هم شود، تتو كردن پذيرفته شده نيست.»
مصطفي كه دارد مويش را كوتاه ميكند همين را ميگويد. او پشت كمرش را تتو كرده و براي رفتن به استخر دچار مشكل ميشود. بسياري اوقات او را به خاطر داشتن تتو راه ندادهاند. اما او طرح روي بدنش را دوست دارد مثل خيليهاي ديگر كه در خفا بدنشان را به تتوكاران ميسپارند. نميداند كه ايراد شرعي دارد يا نه اما اينطور شنيده است.
دفتر استفتائات مقام رهبري صراحتا اعلام ميكند كه تتو حرام نيست و ايراد شرعي ندارد. و از آنجا كه اثر ان زير پوست بوده و مانع از رسيدن آب نيست، وضو و غسل با آن صحيح است. فقط اگر براي خانمها زينت محسوب ميشود بايد از نامحرم بپوشانند. اگر ترويج نمادهاي غربي نباشد اشكالي نخواهد داشت.
برخوردهاي سلبي جواب نميدهدلازم نيست داش مشتي، خلافكار يا خرافاتي باشي تا بدنت را سوزن سوزن كني، اين روزها خيليها براي زيباتر شدن تتو ميكنند. مرد و زنش هم فرقي ندارد.
به نظر 20 ساله ميرسد. پسر اسمش را نميگويد، آستينش را بالا ميزند. صورت يك زن با شعرهاي درهم و برهم. انتهاي صورت زن نوشته روزي كه عاشقم نباشي و بعد قطرههاي اشكي كه چشم و صورتي پناهشان نيست. نقشهاي ساعد پسر براي اثبات عشقش است و يادي كه گاه در دل نميماند و بايد تصوير شود براي روز مبادا، براي روزهاي دوري. پسر تصوير دستش را دوست دارد ولي هميشه آن را پنهان ميكند.
زمستان و تابستان، بيرون كه بيايد آستين بلند ميپوشد. ميگويد: «نيروي انتظامي ببينه گير ميده. يكي، دو باري گرفتنم گفتن اين قرتي بازيها چيه مگه بچه مسلمون نيستي بدنت رو نقاشي كردي».
سرهنگ رضا غني لو، كارشناس رسمي دادگستري و عضو هيات علمي دانشگاه علوم انتظامي است. پليس را ضابط دادگستري و دادگستري را تابع قانون ميداند. همين است كه ميگويد: «ما در هيچ امري اجازه اجتهاد به راي نداريم. در قوانين موضوعه ايران هم اشاره صريح و مصداقي به پديده تتو يا خالكوبي نشده است.»
او كه سالها در نيروي انتظامي خدمت كرده است اشاره ميكند كه تنها تعدادي از حقوقدانها معتقدند براساس ماده 640 قانون مجازات اسلامي كه عنوان شده: «نقاشي و هر چيزي كه به طور كلي عفت و اخلاق عمومي جامعه را جريحهدار كند در صورت ترويج، توزيع و تجارت جرم محسوب ميگردد» قابل تسري به صور قبيحه و كلمات مستهجن در نقاط قابل رويت بدن يا در اماكني كه نياز به برهنه شدن در انظار عمومي مانند استخرها دارد، دانستهاند. غنيلو اما ميگويد: «خيلي از حقوقدانها آن را فقط شامل عرصه محصولات فرهنگي دانسته و بدن انسان را شامل حال آن نميدانند».
او تتو و خالكوبي را موضوعي ميداند كه ارتباط مستقيمي با پليس و امر قضا ندارد و كاملا مربوط به حيطه جامعهشناسي فرهنگي ميشود و برخوردهاي سلبي بدون كارشناسي فقط منجر به گسترش اين پديده نوظهور فرهنگي ميشود.
تتوكاران مجوز ميگيرندنسيم سن و سالي ندارد، اما مشتريهايش ميگويند يكي از بهترينهاي تهران است. كارش حرف ندارد. روزي 3يا 4 ميليون از تتوي ابرو، چشم و لب درآمد دارد. نسيم درباره درآمدش حرفي نميزند اما ميگويد كه هر روز سرش شلوغ است. بلد كار است و عاشق كارش. بهداشتي كار ميكند. از شهرهاي ديگر هم مشتري دارد. هيچ كس ناراضي از آرايشگاهش بيرون نرفته. درتمام اين سالها هم كسي مشكلي پيدا نكرده است. آن طور كه نسيم ميگويد استقبال زياد زنان باعث شده وزارت بهداشت تتو را به رسميت بشناسد.
مهندس سيدرضا غلامي، رييس اداره بهداشت اماكن مركز سلامت محيط و كار وزارت بهداشت هم همين را ميگويد. براساس آخرين هماهنگيها با معاونت درمان و بهداشت قرار است با رعايت تمامي مسائل بهداشتي از سوي كساني كه به كار تتو مشغول هستند، مجوز لازم به آنان داده شود.
رعايت مسائل بهداشتي هم به معناي استفاده از وسايل يك بار مصرف است در صورتي كه چنين امكاني نيست تمامي تجهيزات اين كار بايد با اتو كلاو گندزدايي شود. دكتر محمود نبوي، معاون بيماريهاي واگير مركز مديريت بيماريها هم ميگويد: با استفاده از سوزن و ظروف يك بار مصرف خطر ابتلا به بيماريهايي چون ايدز، هپاتيت و بيماريهاي عفوني از بين ميرود البته بحث حساسيتهاي پوستي همچنان هست اما رعايت مسائل بهداشتي مشكلات احتمالي را به حداقل ميرساند.