سبک زندگی (life Style)، مفهومی است که در ادبیات علوم اجتماعی و علم جامعه شناسی و مردم شناسی شکل گرفته است و معنایی است انداموار و به هم پیوسته از مولفه های مختلف که در شیوه زندگی انسان ها موثر است. سبک زندگی از نگاه جامعه شناسی پلی است میان انتخاب های فردی و عوامل ساختاری محدود کننده و همچنین تجربه های افراد در میدان های اجتماعی مختلف و مفاهیمی چون هویت، فرهنگ، سلیقه، مصرف، سنت و نوگرایی، فردیت وعمومیت، تولید و مصرف، طبقه و قشر، عاملیت و ساختارها و.. را شامل می شود.
اما در گفتمان سبک زندگی ایرانی- اسلامی رویه ای متفاوت تر از آنچه در نظریات مختلف بیان شده است نشان داده می شود، وقتی بخش عظیمی از تاریخ و همچنین فرهنگ ما متاثر از دین و برآمده از دین است و دین ما در واقع شکل دهنده و پدیدار کننده سنت خاص در جامعه ایران می باشد، تمامی ابعاد سبک زندگی اعم از خانواده، ادبیات، اقتصاد، روابط و فرهنگ به نوعی با دین پیوند خورده است. بنابر این در ادبیات ما هر جا صحبت از سبک زندگی می شود، بی شک سبک زندگی ایرانی- اسلامی مد نظر است. از آنجا که جامعه ایران علی رغم پایبندی به اصول دینی و وجود سرمایه های غنی دینی و مذهبی اصیل، از بسیاری عادات رفتاری و ساختارهای سبک زندگی دینی فاصله گرفته است و به سوی مصرف کالاهای لوکس و همچنین رفتار هایی در قالب فرهنگی از خارج از درون جامعه روی آوردند و بنابر این نیاز به بازتولید مفاهیم اصیل دینی و ایرانی مطابق با جامعه ایرانی فراهم شده است.
با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب امسال را سال اقتصاد، فرهنگ، عزم ملی و روحیه ای جهادی نام گذاری کرده اند، به نوعی این مفاهیم ابزارهای ساختاری سبک زندگی را تشکیل می دهد و لازم است که پیوند محکمی بین سبک زندگی و این مفاهیم ایجاد شود.
وقتی ما وارد عرصه هایی چون اقتصاد و فرهنگ در مقوله سبک زندگی می شویم، باید اساسا یک نوع نگاه زیرشاخه ای را دنبال کنیم، هر چند مقوله های تخصصی هر کدام از این ها می توانند با یکدیگر روابط عرضی هم داشته باشند، برای مثال وقتی ما صحبت از عرصه اقتصاد می کنیم، باید پیش زمینه های مساله اقتصاد را درفرهنگ اقتصادی معنا کنیم. بنابر این بین مقولاتی چون اقتصاد، فرهنگ به عنوان ابزارهای سبک زندگی پیوندهای مختلفی وجود دارد.
به نظر می رسد برقراری نسبت مستقیم و ارتباط میان دو حوزه اقتصاد و فرهنگ کمی دشوارباشد حتی شاید به کاربردن این دو واژه دریک امتداد یعنی «اقتصاد فرهنگ» یا «فرهنگ اقتصادی» ، موضوع را کمی پیچیده ترکند. برای مثال امروزه مصرف گرایی، توجه به مُد،تشریفات وتوجه به داشتن لوازم لوکس همه نشان دهنده ارتباط فرهنگ و اقتصاد است امروزه تبلیغات تجارتی به ویژه در بحث مُد و ... سبب می گردد افرادی که ابزاری را در خانواده خود ندارند تلاش می کنند تا با خرید آن کالا که شاید از سوی جامعه نشان دهنده شأن اجتماعی و فرهنگ بالاتر است برای خود جایگاهی به دست آورند. بنابر این لازم است به پیوند این دو مفهوم توجه شود.
یک بعد از این پیوند «اقتصاد فرهنگ» می باشد، منظوراز اقتصاد فرهنگ، اقتصادی است که بنیان های عمل فرهنگی و فعالیت و رفتار فرهنگی را می سازد. بنابر این این اقتصاد باید ساختار روشنی داشته باشد تا در حین عمل تولید وتوزیع کمتر دچار اختلال و نا بسامانی شود و بیشتر سازگاری و کارایی و سوددهی داشته باشد. حد و مرز اقتصاد فرهنگ شامل سه حوزه تحقیقات، آموزش و تبلیغات می باشد، هزینه های بخش فرهنگ به عهده حوزه اقتصاد فرهنگ است و شامل هزینه هایی است كه باید صرف نیروی انسانی و ابزارهای متناسب با مقدورات دیگر فرهنگ شود. آنچه مسلم است سرمایه گذاری برای تولید ابزارهای فرهنگی، متفاوت با سرمایه گذاری برای تولید ابزارها در دیگر بخش های جامعه است. برای مثال سرمایه گذاری در تبلیغات به منظور کاهش مصرف گرایی از جنس عجین شدن با زندگی عادی مردم و سوق دادن نیازهای آن ها به سمت یک الگوی مشخص است.
از سوی دیگر اقتصاد فرهنگی اقتصادی است که در حوزه فرهنگ شکل می گیرد. توجه به مقوله های فرهنگی به عنوان یک صنایع فرهنگی که در پی آن است که پیشرفت، اشتغال، رشد، بهره وری و .. را برای کشور به ارمغان بیاورد و همچنین پایه های اخلاقی و فرهنگی و ارزشی جامعه را در کلیت ساختار اقتصادی یک جامعه حاکم کند. در ساحت الگوی سبک زندگی اسلامی اقتصاد نیز بر فرهنگ تاثیر می گذارد بنابراین در مقوله «فرهنگ اقتصادی» توجه به گرایش ها و شناخت های آحاد جامعه بر طبق معیار های مطلوب ارزش ها و نظام متناسب است به عبارتی تمامی رویکردهای اقتصادی، اهداف اقتصادی که در دایره سبک زندگی ایرانی – اسلامی می گنجد. برای مثال چه کارهایی انجام دهیم که فرهنگ کار جمعی در مقوله کار و تلاش گسترش یابد، این همان پیوند مهم این مقوله با مفهوم مدیریت جهادی است. بنابر این ما باید الگوهای مورد توافقی به عنوان زیر بنا داشته باشیم که این مفاهیم بر اساس آن ها شکل گیرد که به نوعی همان نیاز های متنی جامعه هستند مانند اخلاق، ایمان، حقوق، خرد ورزی و...
این همان نقطه عطفی است که میزان افزایش رفاه اقتصادی نسبت به سطح رضایت زندگی افراد را در جامعه نشان می دهد، به عبارت دیگر این حوزه ها باید برای مردم ملموس و محسوس باشند، در نظر گرفتن مقوله های فرهنگی در ساختارهای اقتصادی یعنی اینکه برای افراد درونی شود که تمامی عملکردهای اقتصادی در راستای زندگی بهتر افراد و بر مبنای نیازهای فرهنگی بر اساس همان الگوهای مورد پذیرش جامعه است و بالا بودن رفاه اقتصادی در جامعه صرفا به معنای بالا بودن سطح رضایت نیست بنابر این مقولات سبک زندگی هر چه بیشتر برای ایجاد ساختارهای فرهنگ اقتصادی و اقتصاد فرهنگی مورد نیاز است. نکته حائز اهمیت این است که لزوم پرداختن و عینی کردن این ساختارها، بعد بیرونی سبک زندگی اسلامی یعنی در جذب سرمایه هایی که فقط مختص مرزهای ملی یک ناحیه نیستند و برای رقابت با سایر ساختارها است را افزایش می دهد، به عبارت دقیق تر نه تنها این ساختارها باید عینی شود بلکه گسترش یابد و عینیت خود را در مقابل سایر اشکال سبک زندگی نشان دهد. باتوجه به اینکه فرهنگ به نوبه خود مقوله ای تدریجی و ریشه ای است، این ارتقاء به پذیرش هر چه سریع تر در میان مردم کمک شایانی می کند. در نتیجه نیاز است که در تبلیغات، در آموزش و در تحقیقات سعی همه جانبه ای بر عینی تر شدن این ساختارها انجام شود.
بنابراین ازدواج، نوع لباس، رفتارهای مردم در زمینه های مختلف، بخش های مختلف آن الگوی تمدن است که زیربناست و متن و یا به عبارتی همان سبک زندگی را طبق بیانات مقام معظم رهبری نشان می دهد، و شیوه رسیدن به «عقل معاش» استفاده از ابزارهای اقتصاد فرهنگی و فرهنگ اقتصادی و به عبارت دیگر مهندسی فرهنگی است، این دو لازم و ملزوم یکدیگر با مدیریت جهادی و عزم ملی می باشند، در اینجا لازم است که برای کامل شدن بحث از فرهنگ جهادی نام برد که در واقع سبک زندگی اسلامی را از سایر سبک های زندگی جدا می سازد. و در واقع تاکیدی است بر شیوه هایی که مختص یک جامعه اسلامی با ارزش های جهادی و نه فقط در زمینه های نبرد تن به تن و لشگری بلکه بازگشت و فراموش نشدن ارزش های اعتقادی یک جامعه در عرصه های مختلف می باشد. بنابر این می توان در یک جمله گفت اقتصاد، فرهنگ، عزم ملی و مدیریت جهادی مفاهیم خود را در عرصه سبک زندگی باز تولید می کند. امید است که با درایت مقام معظم رهبری در انتخاب نام و شعار سال، برنامه ریزان و مدیران اجرایی کشور به طور جدی در این عرصه قدم گذارند. ان شاء الله