اسدالله زارعی در یادداشت روز کیهان نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان برگزار شد. خبرها بیانگر آن است که عبدالله عبدالله و اشرف غنی بیشترین آراء را از میان 10 کاندیدای ریاستجمهوری بدست آورده و به احتمال زیاد به دور دوم که در اواخر اردیبهشتماه آینده برگزار میشود، راه یافتهاند در عین حال احتمالات کمی هم وجود دارد که از پیروزی عبدالله در دور اول حکایت میکنند. درخصوص افغانستان و انتخابات آن نکاتی وجود دارد:
1- برگزاری انتخابات نسبتا آرام و فراگیر در افغانستان در شرایطی که «طالبان» با برگزاری انتخابات مخالفت کرده بود، یک دستاورد مهم برای افغانستان و منطقه به حساب میآید چرا که امنیت انتخابات بر عهده نیروهای افغانی بوده و اشغالگران نقشی در آن نداشتهاند. این رخداد بیانگر آن است که ارتش، پلیس، نیروهای امنیتی و سیستم سیاسی توانایی اداره امور امنیتی و سیاسی خود را دارند و به نیروهای خارجی احتیاجی ندارند. این در حالی است که آمریکاییها و بعضی دیگر از دولتها تبلیغ میکردند که افغانیها قادر به اداره امور خود نیستند و در صورت رها کردن افغانستان از سوی غرب، این کشور دستخوش گسترش ناامنی میشود. تحولات مرتبط با انتخابات، این انگاره را باطل کرد. خروج نظامیان غربی-ایساف- از افغانستان که بر اساس قرارداد لیسبون طی 8 ماه آینده باید نهایی شود، پس از برگزاری انتخابات توسط افغانها تا حد زیادی تسهیل خواهد شد. کم نبودند نیروهای افغانی که با نگرانی از توسعه درگیریها، نظر مثبتی نسبت به ادامه حضور نظامی آمریکا در افغانستان داشتند و «لویه جرگه» که متشکل از بیش از 1000 نفر از ریشسفیدان و معتمدین افغان میباشد، سال گذشته ادامه حضور نظامیان آمریکایی در سقف بین 12 تا 18 هزار نفر را به تصویب رساند که در بر گیرنده حق کاپیتولاسیون و حق بازرسی از منازل توسط این نظامیان نیز بود! البته حامد کرزای در نهایت زیر بار آن نرفت و واگذاری حق بازداشت و محاکمه خاطیان آمریکایی از افغانها به آمریکا و بازرسی اعلام نشده آمریکاییها از منازل مردم را ناقض استقلال کشور دانست. هماینک و بعد از آنکه ثابت شد مردم افغانستان توانایی اداره کشور خود بر مبنای استانداردهای پذیرفته شده را دارند، مخالفت با ادامه حضور آمریکا بیشتر میشود.
2-برگزاری انتخابات در مناطق پشتونشین و کاندیداتوری چند شخصیت پشتون و مشارکت دستکم نیمی از پشتونها در انتخابات، نشاندهنده نوعی انزوای اجتماعی مخالفان برگزاری انتخابات و بطور خاص طالبان میباشد. «جنگسالاران» که تا چندی پیش حرف اول را در افغانستان میزدند، اینک در برابر برگزاری انتخابات، منفعل شده و آن را بعنوان یک واقعیت پذیرفتهاند، برگزاری انتخابات در «بدخشان» و تحرک محدود طالبان در روز برگزاری در این ایالت که کانون تحرک طالبان به حساب میآید، بخوبی نشان میدهد که شکلدهی به دولت با استفاده از آراء ریخته شده در صندوق جایگزین استفاده از فشنگ و تهدید شده است. برگزاری انتخابات در فضای نسبتا آرام به استراتژی طالبان لطمه اساسی میزند چرا که طالبان اعلام کرده بود که از یک سو برگزاری انتخابات را نمیپذیرد و از سوی دیگر دولت حامد کرزای را یک دولت ملی ندانسته و آن را بخشی از روند اشغالگری افغانستان به حساب میآورد. این انتخابات برگزار شد در حالیکه آمریکاییها از «اشرف غنی» و دولت کرزای از «زلمای رسول» حمایت میکردند و این به معنای نفی ضلع آمریکایی بودن دولت کرزای میباشد کما اینکه برگزاری انتخابات روندی را به وجود میآورد که حداقل تحت تاثیر آن تا مدتها امکان دستیافتن به «ابتکار مسلحانه» را از میان میبرد. با این وصف میتوانیم بگوئیم افغانستان به احتمال زیاد پس از شکلگیری دولت و پارلمان جدید دوره تازهای را تجربه خواهد کرد.
3- تمرکز نسبی جبهه شمال - تاجیکها، هزارهها، شیعهها و ... روی عبدالله یک دستاورد مهم و دارای آثار دراز مدت به حساب میآید. جبهه شمال چه برنده نهایی نتایج باشد و چه نباشد، پیروز این انتخابات خواهد بود چرا که برخلاف پشتونها که با چند کاندیدا وارد عرصه انتخابات شدند، جبهه شمال با یک کاندیدای محوری در میدان بود. جدای از آنکه ازبکها تحت رهبری «ژنرال دوستم» به طمع در اختیار گرفتن کرسی معاون اولی رئیس جمهور از متحدین خود- جبهه شمال- جدا شده و به مهمترین کاندیدای پشتونها- اشرف غنی- پیوستند ولی جبهه شمال در مجموع بسیار منسجم بود و روی پیروزی کاندیدای خود تأکید میکرد. انسجام جبهه شمال میتواند شرایط آینده افغانستان را به نفع گروههای جهادی که بار اصلی آزادسازی افغانستان از اشغال نظامی شوروی در فاصله سالهای 1357 تا 1367 را بر دوش داشتند، تنظیم نماید. گروههای جهادی در دوره ریاست جمهوری کرزای اگرچه همواره اکثریت کرسیهای پارلمان را در اختیار داشتند اما به دلیل مخالفت مشترک آمریکا، انگلیس، پاکستان و عربستان در پستهای حساس به کار گرفته نشده و نقش درجه دو و سه پیدا کردند.
4- اشرف غنی در افغانستان به عنوان کاندیدایی شناخته میشود که اگرچه از طایفه پشتونهاست ولی بیش از آن بعنوان یک شخصیت غربگرا شناخته شده است. آمریکاییها نیز اگرچه در اعلام رسمی حمایت از وی به دلیل اینکه نمیخواستند رو در روی تاجیکها، هزارهها و دولت کرزای قرار بگیرند، اجتناب کردهاند ولی روند رسانههای آنان و نیز حمایت کشورهای متحد آمریکا در منطقه نشان میدهد که آمریکاییها ترجیح میدهند یک «پشتون وابسته» که با نیروهای جهادی زاویه داشته باشد، روی کار بیاید. براین اساس نگرانیهایی در مورد دخالت آمریکا و متحدانش در انتخابات وجود دارد. اشرف غنی اگرچه به دلیل رشد آراء در یک دوره کوتاه «پدیده انتخابات 2014 افغانستان» خوانده شده،در عین حال نتوانسته یک جبهه کامل حتی در میان پشتونها به وجود آورد این در حالی است که رقیب وی دارای یک جبهه نسبتاً گسترده است و میتواند حتی معرفبخشی از پشتونها هم باشد با این وصف میتوان گفت رقابت در دور دوم انتخابات- اگر اتفاق بیفتد- کار بر غنی دشوارتر است اگرچه عبدالله نیز با دشواریهایی مواجه خواهد بود.
5- حامد کرزای رئیس جمهور که در ابتدا از برادر خود در انتخابات حمایت میکرد، با مشخص شدن وزن کم انتخاباتی برادرش، بطور نسبتاً آشکاری به حمایت از «زلمای رسول» که از طایفه پشتونها بود، روی آورد. کرزای گمان میکرد میتواند به یک قطب انتخاباتی تبدیل شده و اگر نتواند کاندیدای خود را به ریاست جمهوری برساند، در چانهزنی قدرت شرکت جدی نماید.
وقتی مشخص شد که «عبدالقیوم کرزی» توان بالایی در رأیآوری ندارد، با اشاره برادرش به نفع «زلمای رسول» که از چهرههای ملیگرا و نزدیک به محمد ظاهر شاه بود، کنار رفت. کرزای در این انتخابات، پیروزی اشرف غنی را خطرناک ارزیابی میکرد و سعی داشت غرب را به حمایت از رسول ترغیب کند اما ظاهراً آمریکا، انگلیس و... انتخاب خود را کرده و با اشرف غنی بسته بودند. براساس آنچه گفته میشود زلمای رسول کمتر از 10 درصد آراء را کسب کرده و در ردیف سوم قرار گرفته است. پس از او نیز یک کاندیدای پشتون دیگر (عبدالرسول سیاف) که سابقه همراهی با مجاهدین و نخستوزیری آنان را داشته، قرار دارد. با این وصف انتخابات 16 فروردین 93 یک شکست قطعی برای کرزای رئیس جمهور فعلی به حساب میآید و خود این از شکست سیاستهای دوره کرزای نیز خبر میدهد. کرزای البته در عین حال میتواند به همین 10 درصد آراء بعنوان «وزن مؤثر» نگاه کند چرا که اگر میزان آراء عبدالله و غنی به یکدیگر نزدیک باشد که ظاهراً اینگونه است، 10 درصد رأی زلمای رسول میتواند نتیجه را به نفع یکی از این دو مشخص نماید. براساس آنچه گفته میشود نفر سوم و چهارم- یعنی رسول و سیاف- به عبدالله نزدیکتر هستند کما اینکه اختلافات کرزای - عبدالله کمتر از اختلافات کرزای- غنی میباشد.
6- انتخابات 16 فروردین 93 در حالی برگزار شده که هنوز تکلیف قرارداد امنیتی میان کابل و واشنگتن مشخص نشده است. البته براساس آنچه مشاهده میشود زمان برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در اواخر اردیبهشت یا اوایل خرداد خواهد بود و استقرار دولت جدید تا مرداد ماه به درازا کشیده میشود با این وصف زمان بسیار کوتاهی برای تعیین تکلیف حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان باقی میماند در این میان چند اتفاق ممکن است بیفتد؛ اتفاق اول: حامد کرزای که تاکنون از امضای این توافقنامه اجتناب کرده و توقع داشته به عنوان قهرمان ملی آراء را به سمت کاندیدای خود جلب نماید، با شکست در انتخابات، این توافقنامه را امضاء کند. این احتمال بسیار بعید است چرا که کرزای به دلیل سماجت آمریکاییها در حمایت از «اشرف غنی» از واشنگتن دلگیر است و امضای توافقنامه موقعیت او را در افغانستان از این هم ضعیفتر میکند؛ اتفاق دوم: آمریکاییها به بهانه شرایط گذار در سیستم اجرایی افغانستان، حضور نظامیان خود را برای شش ماه تمدید نمایند و سپس با دولت جدید وارد مذاکره شوند. این احتمال نسبتا قوی است چرا که از یک سو آمریکاییها تمایل جدی دارند تا بخشی از نیروهای خود را- بین 12 تا 18 هزار نفر- در این کشور برای سالیان نامعلومی نگه دارند و از سوی دیگر توافق با رئیس جمهور جدید را - چه اشرف غنی باشد و چه عبدالله- ممکن میدانند؛ اتفاق سوم این است که با پیروزی عبدالله، آمریکاییها فقط به بخشی از خواسته خود شامل حضور در پادگانها دست یافته و از مداخله در شهرها منع شوند؛ اتفاق چهارم این است که آمریکاییها ماندن خود را به کسب امتیاز کاپیتولاسیون مشروط کرده و با پافشاری بر آن، شرایط فعلی- عدم توافق- را ادامه داده و پس از یک تصویب تمدید شش ماهه ناچار به خروج نسبتا کامل از افغانستان شوند. این هم یک احتمال قوی است و از مردم مسلمان افغانستان هم با توجه به روحیه ظلمستیزی و دینگرایی چنین انتظاری وجود دارد.
7- انتخابات افغانستان دومین انتخابات زنجیرهای در منطقه پس از انتخابات دهم فروردین ماه شهرداریها در ترکیه است. پس از آن در دهم اردیبهشت ماه انتخابات پارلمانی عراق برگزار میشود و سوریه و لبنان هم تا پیش از پایان تابستان آینده شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس خواهند بود. با این وصف نتایج انتخاباتی در افغانستان تا حدی میتواند روی انتخابات در سایر کشورهای منطقه هم اثر بگذارد.