آرمان گفتوگویی با دکتر طهماسب مظاهری ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
میخواهیم به عقب برگردیم. شما در کابینه سیدمحمد خاتمی وزیر اقتصاد بودید، چه شد که با دولت احمدینژاد همکاری کردید؟آقای دانش جعفری وزیر اقتصاد شد و من را به همکاری دعوت کرد تا کارهای نیمه تمامی که از دوره آقای خاتمی در وزارت اقتصاد باقی مانده بود را انجام دهم، معاون کل دانش جعفری شدم و کارها را دنبال کردم. از جمله کارهای باقیمانده لایحه اقتصادی، بازار سرمایه و نامههای مربوط به قانون جذب سرمایه خارجی و قرارداد بیوتی و... بود.
سوال همین است با وجودی که وزیر اقتصاد دولت اصلاحات بودید، چطور با دولت نهم همکاری کردید؟برای من کار مهم بود و مصلحت مملکت.
پس چپ و راست برایتان مهم نبود؟
اصلا به نظرم چپ و راست در ساختار سیاسی مملکت ما مفهومی غیراصیل است. البته چپ و راست دارای معناست و نمیخواهم اصل موضوع را زیر سوال ببرم اما در کشور ما معنایی غیراصیل است و آنچه لااقل از دید خدمت به مردم اصالت دارد، خدمت به مردم از سوی مسئولان است.
شما به صرف اینکه یکسری کارهای عقبافتاده را باید انجام میدادید، این کار را پذیرفتید؟بله، یکسری کارهای نیمه تمام از دولت آقای خاتمی باقی مانده بود. لایحه قانون بازار سرمایه به مجلس ارائه شده بود و منتظر خروجی آن از مجلس بودیم. قانون پولشویی در مجلس زمان خاتمی تصویب شد اما گیر کرده بود و نیاز به اصلاح داشت. قانون سرمایهگذاری خارجی و مالیاتی نیز همچنین. یکسری کارهای نیمهتمامی که در دولت خاتمی تمام نشده بود علاوه بر اینکه وزیری مانند آقای دانش جعفری که هم دوست ما بود و هم فردی فهیم، آرام و کارشناس بود و به همه هم اثبات شد،درکابینه حضور داشتند. البته با ایشان رفاقت داشتم و به همین صفات میشناختمشان که اکنون برای مردم نیز شناخته شده هستند.ایشان مرا به همکاری دعوت کردند و مهم نیست که وزیر باشم یا معاون وزیر، مسئولیت را پذیرفتم و معاون کل ایشان شدم و در دورهای که حضور داشتم، قانون بازار سرمایه و قانون پولشویی را با پیگیری از مجلس گرفتیم و همکاری و تعامل با مجلس و کارهای نیمه تمام دیگر هم نهایی شد و از آنجا زمینه کاری فراهم شد که به بانک توسعه و صادرات بروم و مدیرعامل آنجا شدم. بعد هم زمینهای فراهم شد تا به بانک مرکزی بروم و به منظور خدمات رسانی به بانک مرکزی رفتم. آقای احمدینژاد با آقای شیبانی در اصول کار بانک مرکزی به نقاط سختی برخورد کرده بودند ضمن اینکه مدیرعامل بانک توسعه صادرات بودم آقای شیبانی را نیز میشناختم و آشنایی داشتم. نرمشهایی که آقای شیبانی نشان داده بود به میزانی بود که به جایی رسیده بود که آقای شیبانی نرم، منعطف و سازگار هم دیگر نمیتوانست مسائل مورد نظر را قبول و حل کند درنتیجه، کار گره خورده بود. من هم سعی کردم کارها را به جای آقای شیبانی که حتی با وجود انعطافهای صورت پذیرفته از طرف وی که به نظرم زیاد بود، به سرانجام نرسیده بود را به جای درست خود بازگرداندم. آقای شیبانی در زمینه مسائل مالی، پول، سود بانکی خیلی انعطاف به خرج داده بود که رضایت دولت را جلب کند و بتواند خدمات ارائه دهد. در مسائل ارزی نتوانسته بود نیاز خاص دولت را برآورده کند. فکر میکردم کاری که آقای شیبانی درباره مقاومت مسائل ارزی نشان میداد، به حق بود و توان تحملش بیش از آن نبود و در مسائل ریالی و سود بانکی نیز بیش از اندازه انعطاف به خرج داده بود. با این نیت که هم مسائل مربوط به سود بانکی و بخشهای مالی و پولی و ریالی را به جای درست خود برگرداندم و تا حدودی موفق شدم، مسئولیت را قبول کردم. بحث چاپ پول و رشد نقدینگی، کسری بودجههای سنگین دولت را به عهده گرفتم و به حد متعادلی رساندم. در بحث ارزی نیز مقاومت کردم و نگذاشتم انتظارات غیرقابل قبولی که از بانک مرکزی بود، انجام پذیرد. به همین دلیل بیش از یکسال هم نتوانستم شرایط را تحمل کنم.
آیا خاطرات خوشی از آن زمان به یاد دارید؟اینکه بر اصول کاری صحیح مربوط به چاپ پول و انتشاراسکناس ایستادم و در بحث نقدینگی و مخصوصا انتظارات ارزی جدیت داشتم هرچند آنها را مطرح نکردم و شاید هنوز هم ذکر جزئیاتش به مصلحت نباشد ولی انتظاراتی که از بانک مرکزی در بحثهای ارزی وجود داشت، انتظارات غیرقابل قبولی بود که مقاومت کردم. خاطرات خوش دوران کار در بانک مرکزی با دولت احمدینژاد این بود که میدانستم باید اصولی حفظ شود و در حفظ اصول پافشاری میکردم. سختیهای بسیار شیرینی داشت و چشیدن شیرینی سختی در عین اینکه به خاطر پافشاری روی اصول، حفظ منافع و دارایی مردم، امانتداری که برعهده است، خیلی مطبوع و دلپذیر است. خاطره خوش همان احساس رضایت و مسرت از اینکه بتوانی روی حرف صحیحی پافشاری کرده و سعی در جا انداختن آن داشته باشی و تا حدودی هم موفق شوی ولو اینکه مدت طولانی هم نتوانی کار خود را انجام دهی، است.
شیرینترین خاطرهتان در دوران احمدینژاد چیست؟یکی از شیرینترین خاطرات من روزی است که آقای احمدینژاد گفت که دیگر در بانک مرکزی کار نکنم.
احمدینژاد از شما چه میخواست؟به صورت کلی میگویم. شاید زود باشد که بتوان جزئیات را مطرح کرد و نیاز به زمان دارد. احمدینژاد برای ارائه خدمات دولت به مردم میخواست دست در جیب بانکها کند و از طریق برداشت پول مردم از بانکها و همچنین چاپ پول بتواند منابع موردنیاز خود را تامین کند. تصور میکرد چاپ پول توسط بانک مرکزی ایجاد ثروت است! میخواست ثروت ایجاد کند تا به مردم خدمت کند. این موضوع را در اوایل متوجه نبود و بعد هم ترجیح میداد که متوجه نباشد و به روی خود نیاورد که چاپ پول، ایجاد ثروت نیست. این مسیر را میرفت و تا وقتی به انتهای مسیر رسید و از ادامه کارش جلوگیری کردم، سایر امکانات و ارز مملکت را در این کار میخواست مصرف کند که غیرقابل قبول بود. البته بعدا بخش بزرگی از آنچه میخواست توسط بانک مرکزی انجام شد و نتایجش هم در دوره دولت خودش به سختیهای زیادی هم به لحاظ منابع و هم تورمی که به وجود آورد و سختیهای مردم و سختی بیشتری که امروز برای دولت فعلی وجود دارد، تا بتواند اوضاع را به حد تعادلی برساند، انجامید. کلمه کلیدی در بحث مدیریت اقتصادی «تعادل» است و مقالهای در اینباره نوشته ام. تعادل داشتن در هر چیز ازجمله بحث اقتصادی مبنای توفیق است. شاید مشکل اصلی ام با دولت این بود که این حرف قابل شنیدن و قبول نبود.
انتقادهای شما از همان زمان شروع شد؟من انتقاد نداشتم و کار خودم را انجام میدادم. کاری که درست بود را انجام میدادم و کار نادرست را انجام نمیدادم. وقتی کاری را غیرقابل انجام میدانستم به عنوان انتقاد یا مقاومت یا عدم انجام کار تلقی میشد. احمدینژاد اعتقاد داشت که با این روش میتواند خدمت کند درحالی که من معتقدم بودم این راه خدمت نیست و چاپ پول خدمت به مردم نیست.
شما در جلسهای گفته بودید که در زمان آقای بهمنی استقلال بانک مرکزی از بین رفت.
وقتی بانک مرکزی وظایفش را به دلیل دستور مافوق انجام ندهد، همانی میشود که میگویید.
در زمان شما، شورای پول و اعتبار چگونه بود؟
روزی که پیشنهاد رفتن به بانک مرکزی را داشتم، مصوبه انحلال شورای پول و اعتبار صادر شده بود و جزو شرایطم این بود که شورای پول و اعتبار بازگردد که مورد قبول ایشان واقع شد. روزی که از بانک مرکزی خارج شدم، مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر تایید مصوبه مجلس درمورد برگشتن شورای پول و اعتبار و چند شورای دیگر به حالت اول، گرفته شد. در این خصوص؛ مساعدتهای آقای هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت؛ موثر و تعیینکننده بود.
شما گفته بودید در شورای پول و اعتبار افراد غیرمتخصصی هستند که تخصص لازم را ندارند.شورای پول و اعتبار درآن دوره منحل شده بود و وظیفه این شورا به عهده کمیسیون اقتصاد دولت گذاشته شد. زمانی که در کمیسیون اقتصاد دولت، مسائل پولی مطرح میشد، درمورد تصمیمگیری سیاستهای پولی این مشکل به وجود میآمد که تعدادی از اعضای کمیسیون اقتصاد دولت با مفاهیم اولیه و ابتدایی پولی و بانکی آشنا نبودند ولی باید در خصوص سیاستهای پولی رای میدادند. مثالی زدم در رابطه با تصمیمگیری نرخ ذخیره قانونی که در این باره اطلاعی نداشتند. حدود 45 دقیقه مفهوم و کاربرد ذخیره قانونی را توضیح دادم و اعضای کمیسیون بعد از آن رای دادند که ذخیره قانونی چه عددی باشد. درحالی که کسی در این باره باید رای دهد که خودش متخصص امر باشد و سالها کار کرده باشد و وقتی گفته میشود ذخیره قانونی از درصدی به درصد دیگر تغییر کرده، آثار و عواقب آن برایش قابل فهم باشد و تحلیل کند. کسی که حتی با این مفهوم آشنایی ندارد با توضیحات 40 دقیقهای نمیتواند تصمیم خیلی کارشناسی اخذ کند.
درمورد شورای پول و اعتبار صحبت کردید.درمورد سازمان برنامه که منحل شده بود هم بفرمایید. از اینکه مجددا احیا میشود نظرتان چیست؟این از اشتباهات دولت بود و باید احیا شود.
شرایط کنونی بانک مرکزی را چطور میبینید؟امیدواریم و همه امیدوارند.
آقای سیف در اسفندماه به استانداران نامهای نوشتند و درخواست کردند که تمامی استانداران با ضابطین و رابطین بانک مرکزی همکاری لازم را داشته باشند. میتوانیم بگوییم چون در زمان احمدینژاد بحث وامها توسط استانداران، تعیین میشد چنین نامهای نوشته شده است؟اینکه چرا نامه نوشته شده را از آقای سیف بپرسید. اما کلیات نامه که مبنی بر همکاری استانداران با همکاران بانک مرکزی است، کار خوبی است. همکاری و تعامل با رعایت وظایف قانونی استانداران خوب است و جایی مشکل پیش میآمد که استانداران میخواستند در کار بانک دخالت کنند. اکنون دخالت نکردن یک موضوع است و تعامل موضوعی دیگر.
تیم اقتصادی دولت دکتر روحانی را چطور میبینید؟افراد خوبی هستند.
اسفندماه آقای طیب نیا آمارهای متغیری درمورد تورم داشتند.خود تورم کلا متغیر است منتها آن آمارها را نباید ارائه دهند.
درمورد سرعت رشد تورم چه باید کرد؟باید تولید را بالا ببرند و از تولید حمایت کرد که منجر به ازدیاد عرضه و صادرات میشود. افزایش عرضه کالا کاهش تورم را به دنبال دارد و از طرف دیگر همان طور که دکتر روحانی گفتند به منظور نیازهای دولت قصد ندارند که از چاپخانه بانک مرکزی کمک بگیرند که در صورت موفق شدن تصمیم ضدتورمی عظیم است.
راه افزایش تولید ابزارهایی را میطلبد و سرمایهگذار باید اعتباری برای سرمایه خود داشته باشد. برای تامین امنیت سرمایه سرمایهگذار تا بتواند چرخه تولید را به راه بیندازد، چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟باید مجموعه کارهایی صورت بگیرد که مجموعا به عنوان اصلاح فضای کسب و کار تلقی شود. امنیت سرمایه یکی از اجزای مهم و تعیینکننده اصلاح فضای کسب و کار است.
چطور این امنیت سرمایه را ایجاد کنیم تا در چرخه تولید سرمایهگذاری شود؟بحث مفصلی را میطلبد. ولی در وهله اول به طور خلاصه سیاستهای اقتصادی باید به نحوی باشد كه از ایجاد نوسان در شاخصهای كلان اقتصادی جلوگیری كند. دوم اینكه اقتصاد را برای تحریم اقتصادی پیشبینیپذیر كند و سوم اینكه دولت باید رقیب بخش خصوصی نباشد.
رشد نقدینگی را در جامعه چطور میبینید؟رشد نقدینگی اکنون هنوز زیاد است. رشد نقدینگی اگر با افزایش 5 درصدی باشد هم باعث تورم جدی نمیشود و هم باعث تحریک تقاضا میشود که در فضایی که شرایط کسب و کار مناسب است باعث افزایش عرضه و تولید میشود. اما اگر رشد تولید 5 درصد بیشتر از رشد نقدینگی شود منجر به تورم میشود.
فکر میکنید هدفمندی یارانهها کار درستی بود؟
یارانه بدون هدف کار غلطی است و در دولت قبلی شیوه اجرایی کاملا غلطی داشت.
ارائه سبد کالا و دوره ثبت نام جدید را قبول دارید؟پیشنهادم این بود که نسبت به یارانههای قبلی اصلاحاتی انجام شود و کسانی که با شناسنامههای افراد متوفی اقدام به دریافت یارانه کردهاند یا اینکه حضور ندارند یا دو بار یارانه میگیرند، اصلاح شود و انصراف داوطلبانه باشد و جریمههای سنگین برای عدم انصراف افراد غیرنیازمند را توصیه دارم و برای دور دوم، ثبت نام و پیدا کردن افرادی که باید مورد حمایت مستقیم قرارگیرند، کار ضروری است که باید انجام میشد بعلاوه اینکه فاز دوم باید در شرایطی انجام گیرد که فضای کسب و کار اصلاح شده باشد و هدفمندی و افزایش قیمتها باعث رشد انگیزه تولید و عرضه کالا و خدمات شود.
فكر میكنید در طرح ثبت نام هدفمندی چرا دولت با این حجم از ثبتنامكنندگان روبهرو شد؟من در این مقوله نمیخواهم زیاد صحبت كنم ولی خیلی طبیعی است كه وقتی از مردم میپرسیم میخواهید پول بگیرید یا نه میگویند بله میخواهیم بگیریم، بالاخص كه این مورد وصول آن 45500 تومان قبلی است كه میگرفتند.