سینمای ایران این روزها تب دار شده است ووضعیت آن بحرانی ارزیابی میشود.مشکل این سینماحالا اکران وتولیدیامجوزساخت ونمایش نیست.هزینه های تولیدفیلم هابالاست ومخاطب با سینما قهرکرده است وعملا ستارگان سینمای ایران کارآیی خود را ازدست داده اند و کمتر بازیگری است که این روزها بتواند مردم را به سالن های سینما بکشاند.بحرانی که گریبانگیر سینمای ایران شده است و شاید مهم ترین دلیل به وجود آمدن این بحران را بایدعدم وجود فیلمنامه وفیلم های قصه گو دانست. برای بررسی وضعیت سینمای ایران نباید دل خوش به رقمهای میلیاردی فروش کرد،چرا که با یک حساب و کتاب ساده و نگاهی به وضعیت و تعداد سینماها و قیمت بلیت و جمعیت کشور میتوان متوجه فروش پایین فیلمها در سینمای ایران شد.
به گزارش قانون، در این میان اما تعدادی از تهیه کنندگان و بعضی ازکارگردانان ایرانی به جای پیدا کردن راه برای بحران بزرگ سینمای ایران تصمیم گرفته اندروشی جدیدرا به بوته آزمایش بگذارند.دعوت از بازیگران سریال هایی که در شبکه های غیرمجاز و به اصطلاح ماهواریی تماشاگران را پای جعبه جادو مینشانندبهزعم این تهیه کنندگان و کارگردانان راهکار مناسبی برای بازگرداندن مردم به سینماهاست.
در این میان بایدتوجه داشت که سریالهایی که ازشبکه های غیرمجاز پخش میشوند نه سریالهایی باکیفیت الف درجهان که بیشترسریالهایی ازآمریکای جنوبی وترکیه هستند.سریال هایی بی کیفیت و بيارزش بیشتر میزان بینندگان خودرا نه ازفضاسازی وبازیهای قدرتمندوبازی توانمندانه بازیگرانش که ازهنجارشکنی های مرسوم این سریالها به دست میآورندودراین میان اگر دسترسی به بازیگران این سریال هادرآمریکای جنوبی دشوار است امابازیگران کشورهمسایه ترکیه دردسترس هستند.دعوت از بازيگرسريال تركيه اي«كوزي گوني»براي حضوردرفيلمي ايراني يكي ازهمین دست راهکارهاست.
آغاز جنجالهاجنجالهای حول محورحضور بازیگران ترکیه درایران نیزبادعوت «محسن محسني نسب»كارگرداني كه سال گذشته پس ازمدتها درحاشيه ماندن باراه اندازي كانون كارگردانان 2 نامش بر سر زبانها افتاد، از بازیگرترکیه«كيوانچ تاتلي تو»شروع شد.بازيگري كه باسريال تركيهاي«كوزي گوني»چهره مشهور وشناخته شده اي برای مخاطبان این گونه سریالها محسوب ميشودوحالا قرار است از شهرت و محبوبيت اين بازيگر تركيه اي براي فيلمي ايراني بهره گرفته شود«کیوانیچ تاتلیتو» پیش از کوزیگونی با سریال «عشق ممنوع» با داستانی هنجارشکنانه به مخاطبان ایرانی سریال های شبکههای غیرقانونی معرفی شد.ازسویی دیگرحتی پیش ازمطرح شدن نام«كيوانيچ تاتلي تو»،این «تولگاهان سايشمن»ديگربازيگرتركيهاي بودكه قرار شددرفيلمي ايراني ايفاي نقش كند.اين بازيگرباايفاي نقش چنار درسريال«عمر گل لاله»بازهم پخش شده ازشبکه های ماهواره ای به شهرت رسيد وحال براي بازي درفيلم «موج كوتاه رديف 444»به كارگرداني عليرضااميني قراردادبسته است وفيلم تازه اميني به صورت مشترك با يك كمپاني تركيهاي توليدخواهدشد.
اولین بازیگران ترک درسینمای ایرانسابقه استفاده سينماي ايران ازبازيگران تركيه اي به سالهای دوربازمي گردد.دردهههای چهل وپنجاه، برای اولین بار بازيگران ترك به ايران آمدند و تعدادی از فيلمسازان براي پايين آمدن هزينه توليد،به تركيه رفتندو از ستارههای تلويزيون،سينماوموسيقي ترك بهره گرفتند.در آن زمان موضوع مهم دستمزدپايين بازيگران ترك در دهه پنجاه بود. اما اکنون به نظر مي رسد ماجرا كاملاً برعكس شده است و این بار بازیگران ترک با دستمزد بالايي قرار است به سینمای ایران بیایند. و این خود موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود.
سینمای ترکیه در قیاس با سینمای ایران سابقه چندانی ندارد.صدسالگی سینمادرایران باصدسالگی سینمادرجهان فاصله زمانی چندانی نداشت وحتی جشن صدسالگی سینمای بالیووددومین تولیدکننده سینمادرجهان نیزبافاصله بسیارازجهان وایران قرارداشت.ترکیه درجهان به عنوان کشوری صاحب سینما شناخته نمی شود .صاحب سینما به عنوان دارنده سالن سینما نیست بلکه توان تولید بیش از 50 فیلم در سال است درحالی که ایران چندین دهه پیش ازترکیه صاحب صنعت سینما شده است وسینمای ترکیه حتی در به دست آوردن جوایزی که سینمای ایران کسب کرده است تامدتهاتوان نزدیک شدن به سینمای ایران را ندارد و این استفاده غیرلازم و غیرضروری از بازیگران ترکیه درمقابل توان بالای بازیگران ایران توهین به سینماگران وبازیگران ایرانی تلقی میشود.
نكته مهم ديگر در این میان دردسرهاي استفاده از بازيگران خارجي است که برای سینمای ایران در پی خواهد داشت.«دارین حمسه»بازيگرفيلم«كتاب قانون»که با این فیلم در میان ایرانیان و سینمای اعراب به شهرت رسید هنگامي كه در حال بازي درفيلم ارزشي «شکارچی چهارشنبه»بودناگهان با اکران فيلم«هتل بيروت»که هیچ گونه با معيارهاي وزارت ارشاد همسو نبوده و اتفاقا اثری ضد اخلاقی و ضد ارزشی بود مواجه شد.اگر دارين حمسه در بي خبري سازندگان فیلم درفيلمي دیگر كه صحنههاي غيراخلاقي داشت بازي كرده بود،در موردبازيگر سريال«كوزي گوني» و «عشق ممنوع» و چنار فیلم «عمرگل لاله» این موارد بسیار علنی بوده اند.
مخالفان و موافقان ازدلایلشان میگویند
از سوي ديگردرحالي كه هنوز قراردادبا«كيوانيچ تاتلي تو» به مرحله نهایی نرسیده است موافقین و مخالفین این روند به اظهار نظر در رابطه با آن پرداخته اند.در همین زمینه نیز«عمار تفتی»از بازیگران جوان سینما و تلویزیون ایران به خبرنگار قانون گفت:«در ارتباط با حضور بازیگران سینمای ترکیه در ایران یا هر کشور دیگری چون تاجیکستان و عراق و سایر کشورهای همجوارنظرم تارسیدن به نتیجه قطعی مثبت است اما تصور میکنم اگر این نقل و انتقال و جابه جایی از سمت دو کشور وحضور بازیگران سینمای ایران در عرصه بین المللی و سینمای ترکیه باشد شاید بسیار مفیدتر باشد.این جا به جاییها به انتقال فرهنگ و زبان فارسی کمک خواهد کردوباعث مطرح شدن بازیگران ایرانی درکشورهای دیگر نیز خواهد شد.»هر چند در نقطه مقابل این رویکرد«امین زندگانی»بازیگر جوان سینمای ایران قرار دارد که برخوردی تند و به شدت انتقادی با این انتقال بازیگر از ترکیه به ایران داشته است. از سویی«پوران درخشنده» نیزدرگفت وگویی باایسنا این استفاده ازبازیگران غیر ایرانی رابه شدت بیهوده وبی فایده دانست.درخشنده به عنوان یکی از کارگردانانی که در آمریکا فیلم ساخت وازبازیگران غیر ایرانی استفاده کردبه صراحت گفت: وقتی کارگردان داخل ایران فیلم میسازد لزومی برای بازیگر غیرایرانی نیست و استفاده از بازیگر خارجی بدنیست اما باید لزومش مشخص باشد.
شهرت بازيگران خارجي كمك به سينماست؟بااين همه استفاده از شهرت، اعتبار و محبوبيت بازيگران خارجي يكي از راهكارهايي است كه گاهي تهيهكنندگان براي تضمين گيشه به سراغش ميروند. البته نگاهي به گذشته نشان ميدهداين راهكار الزاماً جواب نمي دهد.کما این که اکثر تجربهها در این نوع فیلمسازی با شکست مواجه شده است و نمونه معروف این شکست فیلم «کاروانها» بود که حتی به مدد حضور آنتونی کویین در کنار بازیگران ایرانی جز شکست در گیشه هیچ در پی نداشت.
از سویی درخواست دستمزدهای بالا و نجومی توسط این بازیگران نیز این شائبه را به وجود میآورد که این حضور کمکی به صنعت سینمای ایران نمیکند بلکه بر بحران میافزاید.
حرفهاي كارگردان جنجالياما در این میان شاید نظر کارگردانی که تلاش میکند بازیگری را از ترکیه به ایران بیاورد از همه جذاب تر باشد.محسن محسني نسب با اشاره به اينکه سينماي ايران ديگر فردين ندارد، استفاده از بازيگران خارجي را در اين سينماي بي ستاره موجه قلمداد کرد.محسنينسب درهمین رابطه به بانی فیلم گفت: «ابتدا بايد تأکيد کنم موضوع فيلم من قصه اي را در خارج از کشور روايت ميکند و بازيگر اصلي آن نيز يک فرد تُرک است و طبيعي است که بايد نقش را به يک بازيگر ترک بسپاريم. فيلم به زبان اصلي توليد مي شود و نمايش عمومي آن در کشور ترکيه هم انجام خواهد شد. داستان فيلم من در اروپا مي گذرد و اساسا در ايران فيلمبرداري نداريم. » محسن علي اکبري تهیهکننده فیلم «استرداد» نیزدر همین زمینه گفته است:«اگر نياز فيلمنامه اين باشد که از يک بازيگر خارجي استفاده کنيم، اين موضوع ايرادي ندارد. براي مثال ما براي «کتاب قانون» هيچ چاره ديگري نداشتيم. از طرفي حضور بازيگران خارجي در کنار بازيگران ما به رشد سينماي کشور کمک مي کند. اين گفته به معناي آن نيست که بازيگران ما از آن بازيگر چيزي ياد مي گيرند. منظورم اين است که وقتي دو فرهنگ در کنار همديگر قرار مي گيرند و بناست درباره يک موضوع واحد صحبت کنند، در صورت وجود يک نيروي کارگرداني درست و اينکه دو بازيگر براي هم کارکرد تکميلکننده داشته باشند، هم براي مخاطب جذاب تر است و هم روي بازيگر مقابل تأثيرگذار تر است.»
سال فرهنگ ودست های خالی سینما و تلویزیونهرچندشایددرنهایت باید دلایل انتقال این بازیگران را دست های خالی مانده تلویزیون و سینمای ایران دانست. آنگاه که ریاست صدا و سیمای ملی در سخنانی شبکه های ماهواره ای را رقبایی برای تلویزیون ندانست در حقیقت خط بطلانی روی حقیقتی بود که در مقابل چشمانش قرار داشت، این که مردم با تلویزیون قهر کردهاند آن چه امسال به نوعی دامنگیر سینمای ایران شده است حاصل کمکاری صدا و سیما و وزارت فرهنگی است که در 8 سال گذشته هر کدام به نوعی کمر به نابودی صنعت سینمای ایران بستند .آنگاه که حوزه هنری فیلمهایی که از نگاه مردم در جشنوارهها جایزه گرفتند را تحریم کرد و صدا و سیما در یک دور باطل اجازه پخش تیزر بسیاری از فیلمها را از صدا و سیمایی که لقب ملی را بر خود داشت نداد. حقیقت این است که ورود بازیگرانی از کشور همسایه میتواند فواید یا مشکلاتی با خود به همراه داشته باشد اما آن چه نباید از یاد برد این است که در سالی که لقب فرهنگ را بر خود دارد بتوانیم کمکی به حضور و توان بیشتر وبهتر عوامل و دست اندرکاران سینما داشته باشیم.از سویی حضور بازیگرانی از کشورهای دیگر اگر بتواند به کمک سینمای ایران بیاید نه تنها مشکلی ندارد بسیار نیز ضروری است اما سوال این جاست آیا برای این حضور کارشناسی مناسبی انجام شده است ؟ آیا هزینه ای که برای حضور این بازیگران انجام شده و میشود بازگشتی برای سینمای ایران خواهد داشت؟ شاید باید این معادله را دوباره و از نو چید تا به نتایج درستتر و کارشناسی تر دست یافت.