تصویر بیماریها در ایران تغییر کرده، درست از همان زمان که بیماریهای واگیردار کنترل شد، کشور با موجی از بیماریهایی که واگیردار نبود، مواجه شد؛ همانهایی که سالانه جان هزاران ایرانی را میگیرد، معلول میکند و هزینههای هنگفت بهجا میگذارد. وبا، مالاریا، سل و... کنترل شد و جای خود را به دیابت، فشار خون، بیماریهای قلبی- عروقی و... داد. وزارت بهداشت اعلام میکند که در حال حاضر ۱۰میلیون مبتلا به فشار خون، ۵میلیون و ۳۰۰هزار سیگاری، ۵میلیون مصرفکننده قلیان، نزدیک به ۵.۷میلیون نفر مبتلا به دیابت، ۲۴میلیون نفر چاق و دارای اضافهوزن و ۱۴میلیون مبتلا به کلسترول بالا در کشور وجود دارد که در کنار همه آنها نیز ۳۳درصد از جمعیت کشور تحرک کافی ندارند. آمارهایی که هر روز هم با گسترش شهرنشینی و تمایل بیش از حد برای مهاجرت به شهرها، در حال افزایش است. از نظر رئیس اداره بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت، این آمارها بالاست.
بهزاد دماری رئیس اداره بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت در گفتوگو با «شهروند» توضیحات بیشتری میدهد.
گفته میشود ۷۰درصد بار بیماریها مربوط به بیماریهای غیرواگیر است؛ این یعنی همان سالهای از دست رفته عمر؟بله؛ ببینید بار بیماری شاخصهای متعددی را شامل میشود کاربردیترین آنها از محاسبه سالهای عمر ازدست رفته و زندگی توأم با ناتوانی و معلولیت بهدست میآید. یعنی اینکه اگر شخصی در ۲۰سالگی تصادف کند و جانش را از دست دهد، حدود ۵۳سال از عمر مفیدش را از دست داده چراکه امید به زندگی در ایران ۷۳سال است، حتی اگر جانش را از دست ندهد اما دچار معلولیت شود، آن معلولیت هم روی بار بیماری میگذارد. بنابراین بار بیماری، یعنی اینکه افراد چقدر سالهای مفید زندگیشان را از دست میدهند و با معلولیت زندگی میکنند. بررسیها نشان میدهد از این ۷۰ درصد، ۱۷درصد به سکتههای قلبی و عروقی، ۱۴درصد به اختلالات روانی، ۵.۷درصد به کمردرد، ۲.۴درصد به بیماریهای تنفسی و... مربوط میشود. این بیماریها شاید جان فرد را نگیرد اما کیفیت فعالیتهای او را پایین میآورد و ناتوانی ایجاد میکند، فرد از محل کارش غیبت میکند و...
آمار ۱۴درصد بار بیماریهای روانی خیلی بالاست. بله، در کشور ما اختلالات روانی ۶.۲۳درصد شیوع دارد؛ حدود ۱۲درصد آن به افسردگیهای خفیف تا شدید مربوط میشود. بههمین خاطر براساس تصمیم جدید وزارت بهداشت، مراکز بهداشتی- درمانی وزارت بهداشت قرار است روی غربالگری و شناسایی زودرس افسردگی و اضطراب تمرکز داشته باشند و مراقبتهای مربوطه را بهطور مستمر از طریق کارشناسان سلامت روان و پزشکان ارایه دهند. در این مورد برنامههای متعدد خودمراقبتی هم برای گروههای تحت پوشش مرکز بهداشتی درمانی ارایه خواهد شد. شاید یکی از دلایل بالا بودن آمار اختلالات روانی در کشور، بیتوجهی به پیشگیری از ابتلا به این اختلالات است که اغلب آنها از دوران کودکی آغاز میشود. بررسیهای سازمان جهانی بهداشت نشان میدهد که حدود ۶۰درصد علل ریشهای اختلالات روانی در دوره بارداری، حوالی زایمان و ۷سال اول زندگی رخ میدهد و چنانکه مراقبت بهتری در این دوره ارایه شود قادریم بخش مهمی از بار این اختلالات را کم کنیم. بهعنوان نمونه حدود ۸۰درصد از کودکان به مهدکودک دسترسی ندارند. این مسائل در کنار بیتوجهی به مهارتهای فرزندپروری، بازی کودکان و محیطهای مناسب، واکسیناسیون و... در شیوع این اختلالات تاثیر دارد.
در روزهای آخر سال گذشته، وزارت بهداشت به مردم پیشنهاد کرد تا امسال، سیگار را ترک کنند، رژیم غذایی مناسب داشته باشند و تحرک فیزیکی را بالا ببرند. به اعتقاد شما چطور میتوان این ۳ تصمیم پیشنهادی وزارت بهداشت به مردم را عملی کرد؟ما باید در ابتدا مشوقهای لازم را فراهم کنیم، به سازمانها هم پیشنهاد کردهایم تا فضایی تشویقآمیز برای مردم ایجاد کنند؛ برای نمونه وقتی میگوییم افراد بالای ۱۸سال باید روزانه نیمساعت پیادهروی متوسط داشته باشند، باید پیادهروها را ساماندهی کنیم و فضا بهگونهای باشد که افراد را برای پیادهروی و تحرک جذب کند، نه اینکه در روزها بارانی، گِل خیابان را پر کند یا اینکه افراد امنیت نداشته و مدام نگران کیفقاپی باشند یا هرکسی به خود اجازه بدهد سدمعبر ایجاد کند، از میوهفروشی گرفته تا باکس اداره برق و ساختمانهای درحال ساخت. وقتی به مردم میگوییم نان سبوسدار مصرف کنند، قند، نمک و چربی کمتر مصرف کنند، شیر کمچرب بهجای پرچرب بخورند، باید از طرف مقابل، دسترسی به نان سبوسدار و کمنمک را فراهم کنیم، قیمت شیر کمچرب نسبت به پرچرب را ارزانتر کنیم. به هر حال پیشگیری به سادگی اتفاق نمیافتد.
چقدر این زمینهها برای مردم فراهم شده است؟ببینید بررسیها نشان میدهد که حدود ۶۰درصد افراد سیگاری تمایل و انگیزه به ترک سیگار دارند، اما چه میشود که سیگار را ترک نمیکنند؟ بخشی از آن به نبود تسهیلات محیطی و ارزشی که ما به سیگار نکشیدن میدهیم برمیگردد. بنابراین سیاستگذار باید زمینهای برای ترک سیگار فراهم کند. یک فرد سیگاری، به این راحتی نمیتواند سیگارش را ترک کند بلکه باید در مرحله اول نیکوتینتراپی کند، چندین جلسه رفتاردرمانی بگذراند تا رفتارش تغییر کند. اما همین ۶۰درصدی که تمایل به ترک سیگار دارند، بهسختی یک کلینیک ترک سیگار در شهر پیدا میکنند. البته ارزان بودن سیگار در کشور ما، رعایتنکردن قانون نکشیدن سیگار در اماکن عمومی و سیاستهایی از این قبیل بسیار موثر است.
چند کلینیک ترک سیگار داریم؟ برای ۵میلیون و ۳۰۰هزار نفر سیگاری که در کشور داریم در کل کشور ۸۰کلینیک ترک سیگار فعال وجود دارد. قیمت این ویزیت و مشاورههای بعدی آن هم بالاست و در بسته حمایتی بیمهها هم فعلا وجود ندارد، یعنی برای طی یک دوره ترک سیگار باید ۷۰۰ تا ۸۰۰هزار تومان هزینه کرد.
پس با این وجود این تغییر رفتار به این زودیها هم اتفاق نمیافتد.
بله؛ ببینید افراد چرا الکل میخورند؟ چرا سیگار میکشند؟ چرا غذای پرچرب میخورند؟ چرا موادمخدر مصرف میکنند؟ به دلیل اینکه از این کار لذت میبرند. اگر برایشان لذتهای سالم جایگزین کنیم، آنها دیگر به سمت این عوامل مضر نمیروند. این موضوع بهویژه برای مصرفکنندگان مواد مخدر بسیار صدق میکند.
چه اتفاقی افتاد که یکباره تمام توجهها به سمت بیماریهای غیرواگیر رفت و حتی شعار امسال هفته سلامت هم همین موضوع شد. این در حالی است که سازمان جهانی بهداشت امسال را روی تهدیداتی که حشرههای ناقل بیماری دارند، نامگذاری کرده بود. یک علت آن برمیگردد به اینکه تصویر بیماریها در کشورهای درحال توسعه بهسرعت تغییر کرده، ۳۰سال پیش در کشورمان مردم هنگام زایمان و بارداری جانشان را از دست میدادند، کودک زیر یکسال فوت میکرد، نوزادان عفونت میگرفتند و مردم مبتلا به مالاریا میشدند، اما حالا بیماریهای واگیر کنترل شده و جای خود را به بیماریهای غیرواگیر داده است. در سال ۱۳۹۰ از حدود ۳۸۰هزار مرگ هموطنان حداقل ۱۸۰هزار مرگ منتسب به عوامل خطر ششگانه رژیم غذایی نامطلوب، مصرف دخانیات (سیگار و قلیان)، چاقی و اضافهوزن، فشارخون، کلسترول و قند بالای خون بوده است.
یعنی سیستم سلامت ما بیشتر در بخش کنترل بیماریهای واگیر قوی است تا بیماریهای غیرواگیر؟بله، چون ۳۰سال در این زمینه کار کردهایم، درحالیکه تصویر بیماری در این مدت بهسرعت تغییر کرد، ما آن زمان ۷۰درصد جمعیت روستایی داشتیم، ۳۰درصد شهری، حالا کاملا برعکس شده است. بیشترین مشکل ما هم در شهرهاست، البته این به معنی این نیست که در روستاها مشکل نداریم. اتفاقا سبک زندگی روستاییان هم تغییر کرده است و آمار اضافهوزن و چاقی در مناطق روستایی کشور نزدیک به آمار مناطق شهری است. تصویر بیماری بهسرعت تغییر کرد اما ما نتوانستیم نظام سلامت را به همان سرعت تغییر دهیم. تغییرات اجتماعی در بهترین شرایط ۶ تا ۱۰سال طول میکشد تا رخ دهد. شرط آن هم این است که دانش و مهارت آن در تیمهای مراقبت ایجاد شده و خدمات به مردم آغاز شود و مدیریت پایدار داشته باشد.
اما شرایط واقعی اینگونه نیست. کار اصلی با تغییر مدیریتها پیش نمیرود. برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع هم در همین راستا قرار میگیرد. هنوز مانند یک کودک نوپاست، مسیرش را دقیقا مشخص نکرده و شاید خدماتی که ارایه میکند همانی نباشد که الان اولویت جامعه است. بنابراین برای به نتیجه رسیدن این برنامهها دولت با فرصت ۳سالهای که دارد، دنبال این است که برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع را با نیازهای اصلی مردم و بار بیماریهای کشور تطبیق و تغییر دهد و در شکل دیگری اجرا کند و از ظرفیت شبکههای بهداشتی درمانی کشور که پیش از این در کنترل بیماریهای واگیر موفق بوده استفاده کنند.
این اتفاق چگونه میتواند رخ دهد؟
از طریق مراکز بهداشتی - درمانی. البته مراکز بهداشتی - درمانی ما در شهرها خیلی مشتری ندارند، چرا که مردم اغلب به بیمارستانها و کلینیکها و مطبهای خصوصی مراجعه میکنند اما در روستاها مراجعهکننده فراوان دارند. ما دنبال این هستیم که خانوادههای تحت پوشش هر مرکز بهداشتی- درمانی شهری را از طریق آموزش خودمراقبتی، غربالگری عوامل خطر و بیماریها (با صدور کارت سلامت به مراجعهکننده)، شروع درمان برای موارد شناساییشده و مراقبت مستمر از طرق مختلف تحت پوشش قرار دهیم، البته خدمات در این مراکز رایگان خواهد بود.
تعداد این مراکز بهداشتی ـ درمانی در کشور چقدر است؟
ما ۴هزار مرکز بهداشتی- درمانی و پایگاه درمانی در مناطق شهری داریم. هر مرکز بهداشتی- درمانی حدود ۱۲هزار و ۵۰۰ نفر را میتواند پوشش دهد، (حدود ۳۰۰۰ خانوار)، وزارت بهداشت طراحی جدیدی برای شیوه ارایه خدمات در این مراکز ارایه کرده که امسال مرحله اول اجرای این خدمات برای مردم در ۳۱شهرستان از ۳۱ استان انجام شده و بهتدریج به سایر شهرستانها گسترش داده میشود.
شما در صحبتهایتان به شیوع بیماریهای غیرواگیر در کشور اشاره کردید. از چه زمانی شاهد این تغییر جهت شدیم؟از زمانیکه مهاجرت به شهرها افزایش یافت و زندگی مردم ماشینی شد و سبک زندگی مردم تغییر کرد؛ یعنی تقریبا از دهه ۷۰ و پس از آن دهه ۸۰ بود که همچنان روند تصاعدی بیماریهای غیرواگیر ادامه داشت.
این اتفاق به دلیل افزایش جمعیت بود؟خیر، دلیل عمده آن رشد شهرنشینی و اتفاقاتی بود که در شهرها رخ داد. البته وضع اقتصادی که بر روند تغذیه مردم تاثیر گذاشت را هم میتوان به آن اضافه کرد. استرسهای ناشی از زندگی شهری و عوامل اجتماعی متعدد باعث شد تا افراد به سمت مصرف سیگارو... بیشتر کشیده شوند.
اعلام کردید بیماریهای غیرواگیر ۷۰درصد بار بیماریها را تشکیل میدهد. هزینههایی که این بیماریها وارد میکنند چقدر است؟ما در حال انجام یک برآورد اقتصادی درباره این موضوع هستیم، اما آنچه بهدست آمده این است که هزینههای مستقیم و غیرمستقیم تنها یک نوع بیماری غیرواگیر بهعنوان نمونه سرطان، سالانه حدود ۸ هزارمیلیارد تومان میشود. در سال ۸۲ یک بررسی انجام شد که نشان داد هزینه اقتصادی بیماریهای غیرواگیر ۱۰درصد تولید ناخالص داخلی است، الان اما نمیدانیم به چه میزان رسیده. اما آنچه میتوان گفت این است که بیماریهای غیرواگیر باعث ایجاد فقر در جامعه میشود، برخی از مردم توانایی تحمل هزینههای ناشی از درمان سرطان، فشار خون، دیابت و... ندارند.
مصرف الکل هم بهعنوان یکی از عوامل خطر ابتلا به این بیماریها عنوان شد. درباره تعداد الکلیسمیها یا کسانی که الکل مصرف میکنند، آماری بهدست آمده است؟آمار کشوری برای آنها نداریم. چند کار تحقیقاتی بهصورت مقطعی و جغرافیایی شده اما نمیتوان آن را به کل کشور تعمیم داد.
برنامهای برای این افراد در نظر دارید؟
بله؛ یک سند ملی با همکاری دستگاههای اجرایی بهویژه وزارت کشور برای کاهش مصرف الکل نوشتهشده و از سوی واحد سلامت روان وزارت بهداشت در حال اجراست. از سال گذشته هم کارشان را شروع کردهاند. در این مورد هم قرار است خدمات آموزشی از طریق مراکز بهداشتی درمانی به مردم ارایه شود.
در ارتباط با مصرف الکل در کشور خیلی پنهانکاری میشود، هیچکس نه حاضر است آماری بدهد نه وضع را شرح دهد. ببینید قبح ۳مساله در جامعه ما باید تشدید شود؛ یکی مصرف سیگار، دوم الکل و سوم قلیان. مردم باید بدانند که یک ساعت مصرف قلیان معادل ۵۰نخ سیگار است اما متاسفانه قلیان به اندازه سیگار قبح ندارد. قبح الکل را هم بابد در تمام شرایط تشدید کرد. باید در این زمینه به آموزههای دینی ارجاع داده شود و عوارضی که دارد. اشکالی ندارد که در رسانهها مردم را آگاه کنیم. بهطورکلی باید به این موضوع توجه شود که حدود ۸۰درصد بیماریهای غیرواگیر و ۴۰درصد سرطانها قابل پیشگیری هستند.