در هنگامهای که متولیان رسمی حوزه فرهنگ از نفوذ 71 درصدی ماهواره در پایتخت و نفوذ پایینتر در دیگر شهرها سخن به میان میآورند و راهکارهای سلبی در قبال ماهواره به عنوان رویکردهای مقطعی شکست خورده به نظر میرسد، مرکز پژوهشهای مجلس به تازگی در گزارشی، علل این گستره نفوذ و حفظ این سطح نفوذ را در طول زمان برشمرده و راهکارهای معقولانه برای گذر از این وضعیت را ارائه کرده است.
به گزارش «تابناک»، سخن گفتن درباره نفوذ ماهواره در کشور چندان تازگی ندارد و حتی مسئولان امر در حوزه فرهنگ و رسانه ملی نیز دیگر به این واقعیت اذعان دارند و تنها درباره ضریب نفوذ ماهواره میان نهادها اختلاف آماری است. با این حال شاید بتوان معتبرترین آمار را، رقم ارائه شده از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم تعبیر کرد که با تکیه بر یک پروژه، ضریب استفاده از ماهواره را در تهران ۷۱ درصد اعلام کرده بود.
جنتی به تازگی با تأکید بر اینکه باید ببینیم با آسیبهای این شبکهها چگونه مقابله کنیم، به تازگی نیز گفته است: «در حال حاضر آمریکاییها مشغول نصب ۱۴ ماهواره در ارتفاع پایینتر از ۱۰۰۰ کیلومتر هستند. پس از آن شما راحت میتوانید با موبایلهایتان شبکههای ماهوارهیی را در کوچه و خیابان ببینید. ما به جای اینکه فکر کنیم چگونه بهترین استفاده را از این امکانات ببریم فکر میکنیم چطور رویش پارازیت بیندازیم».
حال مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی به عنوان اتاق فکر قوه قانون گذار کشور در گزارشی ضمن بررسی این مسأله در قالب یک پژوهش، در جمعبندی و نتیجه گیری، پیشنهادات جالبی را برای نمایندگان مجلس ارائه کرده است. در جمعبندی این پژوهش آمده است: در سرگذشت دیدگاهها و سیاستهای ماهوارهای سه رویکرد بیش از دیگر رویکردها آشکار و به عمل نزدیک شده است. نخستین رویکرد، ممنوعیت استفاده از برنامههای ماهواره است مهمترین دلیل این رویکرد جلوگیری از علنی شدن و رسمیت دادن به استفاده از برنامههای ماهواره برمیگردد.
دومین رویکرد که از سالهای نخست دهه ۱۳۸۰ و مجلس دیده میشود، بهرهبرداری مدیریت شده از ماهواره را مورد توجه قرار داده است. در ماده ۱۰۴ قانون برنامه چهارم توسعه سازمان صداوسیما موظف شد مقدمات دریافت و پردازش شبکههای ماهواره را در قالب شبکههای تلویزیونی فراهم آورد.
در سومین رویکرد که قانون برنامه پنجم نقطه عطف آن به شمار میرود، دولت مکلف شده است تا از شبکههای و برنامههای رسانهای همسو حمایت کند؛ به عبارت دیگر، این رویکرد مشی رقابت را با شبکههای ماهوارهای تقریر کرده است.
هرچند نمیتوان درباره میزان اثربخشی هر یک از رویکردهای فوق اظهارنظر روشنی کرد، تبیین آنها میتواند چگونگی مواجهه با این پدیده را نشان دهد و همچنین بررسی انگیزه شهروندان در استفاده از برنامههای ماهواره میتواند شواهد دقیقتری از اثربخشی این سیاستها را نشان دهد.
البته میان استفاده از برنامههای ماهواره و نیازهای رسانهای شهروندان، نسبت مستقیمی برقرار است و برای تعیین سیاستهای موثر باید این نیازها مورد توجه قرار گیرد. در سیاستهای موجود میتوان با رویکرد محتوایی و براساس شناخت نیازهای یاد شده از ظرفیت سیاستهای سه گانه (منع، استفاده مدیریت شده و حمایت از برنامههای همسو) استفاده بیشتری کرد.
دو رویکرد استفاده مدیریت شده و حمایت از برنامههای همسو آنچنان که در قانون پیشبینی شده بود، به اجرا درنیامد؛ برای نمونه، در راهبرد حمایت از برنامههای همسو که در قانون برنامههای پنجم آمده، دولت میتوانست با حمایت از تأسیس شبکههای ماهوارهای همسو، بخشی از نیاز رسانهای مردم را از این طریق تأمین کند.
در رویکرد استفاده مدیریت شده نیز میتوان با استفاده از الگوی شبکههای کابلی که در بیشتر کشورها رایج است، شرایط استفاده مدیریت شده را برای مجمتمعهای مسکونی، شهرکها و شهرهای کوچک فراهم کرد. همچنین ایجاد شبکههای تلویزیونی از طرف سازمان صداوسیما راه حل دیگری است که در قانون برنامه چهارم پیش بینی شده است. البته تأسیس شبکههای متعدد سرگرمی در سالهای اخیر میتواند پاسخی به تحقق هدف این قانون تلقی شد.
طبعاً هر یک از راهبردهای فوق، بخشی از مسائل ناشی از استفاده از برنامههای ماهوارهای بیگانه را رفع میکند. با وجود این، همچنان بخش چشمگیری از نیاز رسانهای از طریق ماهوارهها تأمین میشود؛ هرچند تا نیمه دهه ۱۳۸۰ مطالعات حاکی از این بود که استفاده کنندگان ماهواره در پی تأمین نیاز سرگرمی بودند، در شرایط کنونی و با رفع این نیاز از طریق شبکههای داخلی و نیازها، کسب خبر و تحلیل و تأمین نیازهای فکری باقی مانده از این رو انگیزه استفاده از برنامههای ماهواره همچنان وجود دارد. در این جهت راه حلهایی از جمله افزایش تعداد شبکههای مبتنی بر آرا و دیدگاههای سیاسی و فکری و همچنین استفاده از ظرفیت فضای دیجیتال برای تأمین این نیازها میتواند مورد توجه قرار گیرد.
در مجموع در پیش نگرفن یک رویکرد ثابت و مشخص، باعث شده که همه کارهای انجام گرفته در این حوزه به نتیجه مشخصی نرسد. از این روی، در حالی که قانون منع استفاده از تجهیزات ماهوارهای به باور بسیاری از کارشناسان کارایی و اثربخشی خود را از دست داده، تلاشهای صورت گرفته برای تصویب قانون جدید به دلیل فقدان سیاست واحد به شکست انجامیده و در نتیجه، نخستین گام برای ساماندهی این حوزه، رویکرد مشخص و ثابت است تا در ذیل آن، قانون مدونی برای این عرصه تنظیم شود.
گویا هماکنون قانونگذاری جدید در این عرصه، مستلزم قوانین معطل مانده مانند قانون برنامه پنجم توسعه است و با ارزیابی اجرای قوانین موجود، میتوان به خلأ قوانین جدید رسید. اجرای قوانین معطل مانده بنده «ب» از ماده ۱۰ قانون برنامه پنجم، مستلزم تقویت هم اندیشی کمیسیون فرهنگی با دستگاههای اجرایی و اصحاب رسانه در خصوص یافتن راه حل منطقی و پسندیده است.
دانلود متن کامل گزارش