علي ودايع در سرمقاله مردم سالاری نوشت:
فيلم بريده شدن سر جيمزفولي توسط يک شبه نظامي بريتانيايي داعش،جهان را شوکه کرده است. او پيش از آن که يک آمريکايي باشد، يک خبرنگار بود و به شکلي دردناک کشته شد تا تروريستهاي تکفيري پيام خود را با ديپلماسي رسانهاي وحشت به چهار گوشه جهان مخابره کنند.
به راستي دولت اسلامي عراق و شام چگونه خلافتي را دنبال ميکند که ابرتروريست جهان، اسامه بن لادن هم از ظهور آنها ابراز نگراني کرده بود. امروز داعش در قتل و کشتار نمونهاي منحصر به فرد عرضه کرده است که القاعده با تمام سيستمهاي تشکيلاتي و کار تيمي نتوانسته بود به آن دست پيدا کند. به واقع داعش که فرزندان ابومصعب الزرقاوي در آکادمي تروريستهاي القاعده هستند که در بستر بهارعربي و انحراف بيداري اسلامي ناگهان ظهور پيدا کرد. در ميانه ساقط شدن ديکتاتورهاي عرب خاورميانه، سرويسهاي جاسوسي همان اشتباهي را مرتکب شدند که در جريان جنگهاي داخلي افغانستان تجربه کرده بودند. اين گاف محاسباتي که با سرمايهگذاري برخي شيوخ افراطي عرب براي مواجه با آنچه که هلال شيعه ناميده ميشد توسط سلفيها شکل گرفت.
سلفيها با انحراف بيداري اسلامي و موج دموکراسي خواهي ملتهاي عرب کسب قدرت کردند و در جنگ با بشاراسد سوريه را به مدرسه آموزشي خود تبديل کردند. ايمن الظواهري که در انديشه گسترش ميدان عمل القاعده در سراسر جهان بود هرگز گمان نميکرد در نهايت تبديل به ملعبهاي در دست البغدادي شود. اتاق فکر سلفيها که استفاده از گازهاي شيميايي را عليه مردم سوريه تجويز کرده بود چشم به حملات هوايي ايالات متحده به مواضع بشاراسد دوخته بود که با ميدان داري ديپلماسي اعتدال جمهوري اسلامي اين ترفند ناکام ماند و اگر آن روزها کشورهايي نظير فرانسه که با بيخردي خواهان تهاجم به دمشق بودند حمله اي صورت ميگرفت مشخص نبود پرچم سياه القاعده تا کجا پيشروي کرده بود.
داعش که تجربه ارتش بعثي صدام حسين را کسب کرده است توانست قسمتي از خاک عراق را تسخير کند تا با ادعاي خلافت موهوم خود جامعه جهاني را به چالش بکشد. دولت اسلامي عراق و شام هزاران انسان را در عراق همانند سوريه به شکلي قرون وسطايي قتل عام کرده اما جامعه جهاني تنها نظاره گر ماجرا بود.
نمايش دردناک قتل جيمز فولي تصويري واقعي از صحنههاي ناديده گرفته شده مردم عراق و سوريه است. امروز،دداعش با به خدمت گرفتن هزاران نفر از حداقل 38 کشور جهان به لشکري از اجنّههاي آدم کش تبديل شده است که خاورميانه را به عرصه اي براي ابراز وجود آنان تبديل ميکند. ناگفته نماند که داعش از روز نخستي که پرچم سياه القاعده را به دست گرفت،پيش از آن که نامي از ايالات متحده بياورد، تهران را به عنوان دشمن درجه يک خود معرفي کرد. شايعات ناخوشايندي از سرمايهگذاري براي جذب نيرو توسط آنها در مناطقي از ايران اسلامي شنيده ميشود.در جريان سلاخي جيمز فولي، قاتل اين خبرنگار با لهجه بريتانيايي سخن ميگفت تا موضوع جنگهاي صليبي و حمله به اروپا،آمريکا وحتي استراليا در اقيانوسيه پررنگ تر از گذشته مطرح شود. داعش به شدت نيازمند ابراز وجود است و اين امر را با طراحي عملياتي نظير فاجعه11سپتامبردنبال خواهد کرد. تهران، واشنگتن، نيويورک، لندن، مسکو، بروکسل، برلين، پاريس، ملبورن، توکيو و صدها شهر مهم ديگر به عنوان هدف روي ميز داعش مطرح هستند.
ايالات متحده مدعي است براي دفاع از مردم وارد نبرد با داعش شده است،غافل از آن که بشاراسد و يارانش از 3 سال پيش با لشکراجنّه آدم کش وارد نبرد تن به تن شدهاند و کشورگشايي داعش نتيجه اقدامات نابخردانه کشورهاي غربي است؛ البته اگر دمشق هم در مواجه با موج بهارعربي که به اين کشوررسيده بود،اندکي مدارا ميکرد اين وضعيت پيش نميآمد.
شبه نظاميان داعش نامريي هستند، به پيش ميروند، سلاخي ميکنند و ميکشند؛اين القاي ترس نيست! بلکه واقعيتي است که سرويسهاي امنيتي و اطلاعاتي جهان آن را هشدار داده بودند اما سياستمداران شيک پوش با آن ژستهاي مضحک و تصنعي اقدامي عملي براي مواجهه با آنها انجام ندادند. تروريسم تکفيري داعش موضوعي نيست که بتوان با لبخند و ابرازنگراني کلامي با آن مواجه شد. لشکراجنّههاي آدم کش تنها و تنها ادبيات جنگ را ميفهمند. جامعه جهاني و سازمان ملل متحد مسئوليتي تاريخي برعهده دارند. دولتهاي منطقه بي واهمه و فارغ از نزاعهاي ايدئولوژيکي به شکلي منسجم بايد وارد نبردي جهاني شوند. ويروس تروريسم تکفيري همانند بيماري ابولا که مردم آفريقا را به کام مرگ ميفرستد، مسري است و هرگونه اهمال کاري گران تمام خواهد شد. در اين ميان طيفهاي حامي داعش که به شدت نگران منافع خود هستند با توسل به اختلافات قوميتي و مذهبي سعي به انحراف همدلي ايجاد شده دارند که بايد با آنها نيز به عنوان ريشههاي تروريسم تکفيري برخورد صورت گيرد.