اگر قرار باشد تعریف صریحی از وضعیت از جواد گلپایگانی یا همان بازیگر نقش «آتقی» سریال «آینه عبرت» داشته باشیم، باید بگوییم او به حافظه بلندمدت اهالی سینما و تلویزیون سپرده شده و حتی در حد یک گلریزان برای خلاصیاش از زندان کاری انجام نمیشود تا او که روزی برای عدم تمکن پرداخت خسارت تصادف به زندان افتاد، چهارده سال پیاپی را پشت میلهها باشد و به رغم یادآوری سالیانه این اتفاق، سکوت همچنان پابرجا باشد.
به گزارش «تابناک»، شاید سریال «آینه عبرت» اثر رحمان رضایی را نسل تازه چندان به یاد نداشته باشد؛ اما قطعاً یک نسل پیشتر به یاد دارند این سریال حکم درس عبرتی برای مردم را در روزگاری داشت که اعتیاد رو به گسترش بود و این مجموعه به سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر به شکلی تلخ، فرجام گرایش به سمت مخدرات را به تصویر کشیده بود و شاید به دلیل همین واقع گرایی توانست اثر عمیقی برای بسیاری از مخاطبان داشته باشد که در آن دوران، هنوز درک عمیقی از مصرف مواد مخدر نداشتند.
جواد گلپایگانی بازیگر نقش «آتقی» آنچنان مؤثر بازی کرده بود که بسیاری گمان میکردند او دقیقاً چنین وضعیتی دارد و یک معتاد رو به مرگ است که برای واقعی جلوه کردن این نقش مورد استفاده قرار گرفته و حتی این مسأله برایش عوارضی نیز داشت. او در پاسخ به این پرسش که کسی از شما نمیپرسید واقعا معتاد هستید، گفته بود: «چرا، اتفاقا همه میپرسیدند. یکی از بچههایم به خاطر این مسأله مدرسهاش را عوض کرد. مدیران مدرسه و دانشآموزان به او میگفتند، پدرت معتاد است و این برایش گران تمام شد. مجبور بودم هر دو سه ماه یک بار آزمایش خون بدهم، جوابش را بردارم و ببرم مدرسه تا آنها خیالشان راحت شود که من اعتیاد ندارم. او هم بالاخره یک سال پس از آنکه امتحاناتش را داد، دیگر به آن مدرسه نرفت و مدرسهاش را عوض کردیم. شاید این مسأله برای من که بازیگر بودم و میتوانستم مشکل را حل کنم، هضمش راحت باشد اما شما یک درصد فکر کنید کودکی واقعا والدین معتاد داشته باشد. او چطور میخواهد بین همسن و سالهای خودش سر بلند کند و درس بخواند؟»
در حقیقت گلپایگانی یک بازیگر توانمند بود که تجربه بازیگری را پس از تهیهکنندگی به دست میآورد و این تجربه را آنچنان به نمایش گذاشت که تصور میشد جزو بازیگران پرکار شود و شرایط نیز برای بازیگر «آقای شانس» به این سمت و سو میرفت اما در نهایت چنین اتفاقی رخ نداد و روزگار، سرنوشت دیگری برایش رقم زد.
او درباره این حادثه میگوید: «فروردین ۸۰ مقابل حرم امام در اتوبان قم در حال رانندگی بودم. یک عابر پیاده میخواست از خیابان رد شود. تصادف بدی شد. چند اتومبیل به هم خوردند و آخرینش متعلق به من بود. اتومبیل من هم به جلو پرت شد و عابر را زیر گرفتم و متأسفانه او کشته شد. اتومبیل بیمه نداشت و من چند روز زندانی شدم که با وثیقه آمدم بیرون و دنبال رفع پیامدهای این اتفاق بودم که چند روز بعد در خیابان سهروردی با خانمی تصادف کردم که البته این دومی منجر به فوت نشد، ولی شرایط اقتصادی من کاملا به هم ریخت. باید از آن خانم رضایت میگرفتم اما از ایشان خبری نشد».
گلپایگانی که ضربه بعدی را از یک آشنا خورده ادامه میدهد: «میدانستم عازم زندان هستم. برای اداره اموالم به یکی از بستگانم وکالت دادم و خودم آماده پیامدهای ماجرا شدم. بستگان مقتول تصادف اول رضایت دادند اما تصادف دوم و گرفتاری در زندان باعث شد کلی بدهی بالا آورم. فرزندان آن خویشاوند که به او وکالت دادم الان صاحب پست و مقام شدهاند و من که به او وکالت تام داده بودم از نظر حقوقی امکان اداره اموالم را ندارم. دائم بدهی پشت بدهی آمد و من هم گرفتار زندان بودم».
بازیگر آثاری چون «نقطه ضعف» و «باغ بلور» درباره شرایط جسمیاش میگوید: «در مدت زندانی بودن دو بار سکته کردم؛ یک بار قلبی و یک بار مغزی. دست راستم بیحس شده و حس میکنم آخرین اخطارها را از زندگی گرفتهام. وضعیت مالیام هم روشن است. واقعا ندارم. از کجا بیاورم؟ منوچهر نوذری هم در زندان با من هم بند بود؛ اما به دلیل شرایط جسمیاش دوره زندانش را کم کردند اما من با این وضعیت هنوز باید به زندان بروم».
وی درباره محرومیت از بیمههای حداقلی هنرمندان و هنرمندانی که به کمک او آمدهاند، میگوید: «حتی امکان عمل جراحی ندارم، چون بیمهام در خانه سینما درست نشده. کارت عضویت انجمن بازیگران را هم دارم. در مدت زندانی بودنم داود رشیدی، فریبرز عرب نیا، سعید کنگرانی، حسین فرحبخش به دیدنم آمدهاند».
گلپایگانی درباره اینکه کلاف سردرگم زندانی شدنش با جور شدن چه مبلغی باز میشود میگوید: «با ۷۰ میلیون تومان مشکل حل میشود. البته در این چهارده سال بخاطر این رقم زندان نبودم چون کمتر از این بود و در طی این مدت مرتب زیاد شد و به اینجا رسید... سال گذشته با خانواده رفتیم برای ریاست جمهوری رای دهیم. خانمی که مسئول مهر زدن به شناسنامهام بود شناسنامه مرا دید و گذاشت کنار. گفتم چرا؟ گفت من همان کسی هستم که ۱۴ سال پیش در سهروردی به من زدی. گفتم خانم کجایی من برای رضایت گرفتن کلی دنبال شما بودم. الان ایشان در وزارت کشور مشغول به کار است. گفت باید ۱۲ میلیون به من بدهی تا رضایت دهم. در این شرایط ۱۲ میلیون از کجا بیاورم؟»
این تهیه کننده و بازیگر سینما، این حرفها را برای چندمین بار میزند؛ او در زندان پنج مستند ساخته و بابت این مستندها جایزه هم برده اما خبری از آزادیاش نیست و ظاهراً هنرمندان نیز هیچ برنامهای نظیر گلریزان برای رفع مشکل ندارند و ظاهراً تنها موجها و آثار تبلیغاتی این موجهاست که ممکن است برخی هنرمندان را وادار کند تا دست در جیب مبارکشان کنند.
گزارش تازه از «آ تقی» آیینه عبرت در ادامه گزارشهای پیشین است و سال ۹۱ یک مجله به این ماجرا مفصل پرداخت و سال ۹۲ نیز یک خبرگزاری با او گفتوگو کرد و حال در سال ۹۳ نوبت به یک روزنامه سینمایی رسید تا این وضعیت را یادآوری کند؛ بنابراین، این گونه نبوده که هنرمندان از ماجرا بیخبر باشند و سالهای پیاپی است که این اتفاق یادآوری میشود، ولی وقتی نهاد صنفی مسئولیت پذیر وجود ندارد و برخی میگویند نمی خواهند کمیته امداد باشند و کار خیر نیز حکم «شوآف» را پیدا میکند، چه کسی به داد امثال گلپایگانیها میرسد؟
ستاد دیه: موارد قضایی دیگری هم در پرونده «آتقی» وجود دارد که نیازمند پیگیری حقوقی استستاد دیه کشور در توضیحی مدعی شد: هر چند بیش از 13 سال از آن حادثه می گذرد که مرد آشنای رسانه ملی را که با ایفای نقش ماندگار «آتقی» در بین هموطنان به یک چهره فراموش ناشدنی مبدل شده بود، به دنبال یک تصادف رانندگی راهی زندان می شود اما این روزها بر خلاف آنچه در قاب برخی رسانهها منتشر شده است، هم اکنون پرونده آقای گلپایگانی نه فقط به سبب ارتکاب یک جرم غیرعمد بلکه به جهت تعدد در جرائم عمد در محاکم متعدد قضائی در حال رسیدگی بوده و با عنایت به اینکه شاکی پرونده تصادف آقا نیز مدتها است که رضایت داده، لذا در پرونده سنگین این بازیگر اساسا موضوعی به نام عدم توانایی وی در پرداخت دیه وجود ندارد.
بازیگر فیلمهای «آقای شانس» و «عصیانگران» هرچند در پی یک تصادف ناخواسته و بیشتر به دلیل نداشتن بیمهنامه در فروردین سال 80 راهی زندان میشود، اما با وجود گذشت سالهای زیادی از آن سانحه دلخراش، موارد دیگری هم به پرونده "جواد گلپایگانی" اضافه میشوند تا جایی که علت حبس او در اوین بر خلاف برخی اظهارات، هیچ ارتباطی به بحث دیه نداشته باشد.
موضوع آزادی این هنرمند نامی که به فراخور حوصله برخی از اصحاب رسانه و ملاقاتهای موردی عدهای از همکاران ایشان و گاه نیز به سبب مصاحبههای کوتاه خود آقای گلپایگانی موضوع تقریبا فراموش شده دوباره یادآوری گردیده و بحث داغ برخی محافل میشود، (البته خیلی زود هم به سردی گراییده و از خاطرها محو میشود تا شاید در وقتی دیگر به آن پرداخته شود)، اما حقیقت آن چنان که خود «آقاتقی» نیز در یکی از مصاحبههای اخیر خود به آن اشاره داشته این است که پرونده تصادف رانندگی منجر به فوت یک عابر پیاده، با اعلام رضایت کامل اولیاءدم مختومه اعلام گردیده و مدتی بعد از تصادف، با گذشت شکات از میزان دیه این بازیگر پیشکسوت از حبس رهایی مییابد.
اما چنانچه اشاره شد دلیل ابقای وی در پشت میله های سرد زندان به دلیل مسائل دیگری است که صرفا به زندگی شخصی آقای گلپایگانی ارتباط پیدا میکند که تا رفع همه موارد مفتوحه در پرونده، نیز حکم آزادی مشمول حال این بازیگر و تهیه کننده پیشکسوت کشورمان نخواهد شد. هم اکنون «آقاتقــی» نه برای مبلغی اندک بلکه بدلیل بدهی در پرداخت بیش از 200 میلیون تومان و آن هم نه به واسطه یک جرم بلکه با عنایت به تعدد جرایم و وجود شاکیان خصوصی، موضوع کمک به آقای گلپایگانی فارغ از رسالت هر نهاد خیریهای است که برای دستگیری از نیازمندان تأسیس شده و به فعالیت میپردازند.
روایتی دیگر از زندانی شدن «آ تقی»
شرقیوند همسر خواهر آتقی است. او دراینباره گفت: ماجرای جواد گلپایگانی و مشکلاتی که برایش به وجود آمد بر میگردد به اواخر دهه ٧٠ که او یک شرکت لیزینگ داشت و با برادرزادهاش کار میکرد. پس از مدتی یک سری از مشتریها برای فسخ قرار دادهایشان پیش او رفتند. جواد هم که دوست نداشت کسی از او ناراحت و ناراضی باشد به همه آنها چک میدهد در همان زمان بود که متأسفانه ماجرای تصادف به وقوع پیوست و جواد به زندان افتاد. افرادی هم که از وی چک داشتند، فکر کردند او به خاطر ناتوانی در پرداخت چک به زندان افتاده به همین خاطر بلافاصله چکهایشان را به اجرا گذاشتند.
شرقیوند ادامه میدهد: ماجرای دیگری که آتقی را به خاک سیاه نشاند اعتمادی بود که او به یکی از اقوامشان کرد. جواد در آن زمان در یک مناقصه بانک صادرات شرکت کرد و برنده شد. در این مناقصه مقدار زیادی زمین و خودرو وجود داشت که جواد به یکی از اقوام نزدیکش وکالت داد تا کارهای این مناقصه را انجام دهد. متأسفانه پس از به زندان افتادن وی فامیلشان فقط تعدادی از خودروها را به او داد و مابقی اموال را بالاکشید و اینطور شد که دستش خالی شد.
او میگوید: جواد حدود ١٤٧میلیون تومان بدهی داشت که تا به امروز توانسته مقداری از آن را پرداخت کند و تنها حدودا ٨٠میلیون تومانش باقی مانده است که امیدواریم با کمک خیرین آنهم جمع شود و این هنرمند هر چه زودتر از زندان بیرون بیاید. او درحال حاضر باید رضایت خانواده فرد متوفی و آن خانم را بگیرد از طرفی مقداری از چکهایش نیز باقی مانده است.