انتخاب رجب طیب اردوغان به ریاستجمهوری ترکیه و همچنین بحران امنیتی در
عراق توسط گروهک تروریستی «داعش» از جمله مهمترین اتفاقات منطقه است.
آرمان
در این زمینه و برای تحلیل و بررسی آخرین تحولات ترکیه و عراق با دکتر
داوود هرمیداس باوند، استاد حقوق بینالملل و روابط بینالملل گفتوگو کرده
است. هرمیداس باوند از سال ۱۳۵۴ به استخدام وزارت خارجه ایران درآمد و از
سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۲ در سازمان ملل فعالیت کرده و یک سال ریاست کمیته حقوق
مجمع عمومی سازمان ملل را برعهده داشت.
انتخاب رجب طیب اردوغان به ریاستجمهوری ترکیه را چگونه تحلیل میکنید؟ اردغان چه نقشی در تحولات ترکیه در آینده خواهد داشت؟انتخاب
اردوغان در شرایطی در ترکیه اتفاق افتاده است که یک جریان مخالف قدرتمندی
در این کشور به وجود آمده است. جریانهای داخلی این کشور که مثلا از تغییر
یک پارک یا یک منطقه تجاری آغاز شد، بعد از آن توسط احزاب مخالف به تظاهرات
و شورشهای خیابانی تبدیل شد.بعد از این افشای پرونده فساد مالی نیز وضعیت
سیاسی ترکیه ملتهبتر شد تا ترکیه بیش از همیشه به بحران نزدیک شود.حزب
عدالت و توسعه ترکیه که آقای اردوغان از آن حزب است در آن زمان از درون
دچار مشکل و چالش جدی شده بود.اردوغان در این زمینه ادعا میکرد فتحا...
گولن که قبلا با وی همکاری میکرده است،هم اکنون در خارج از ترکیه به هدایت
مخالفان دولت وی میپردازد و عامل اصلی بحران ترکیه را اتحاد مخالفان علیه
خود تلقی میکرد. در نتیجه جایگاه ترکیه در منطقه با توجه به این اتفاقات
دچار سراشیبی شد و انرژی مسئولان این کشور بیش از پیش معطوف به حل بحران
داخلی شد. بنابراین پیروزی آقای اردوغان در انتخابات ریاستجمهوری ترکیه
تاحدودی صدمات و لطماتی که حزب عدالت و توسعه و همچنین وجهه شخصی وی در
گذشته خورده بود را احیا و ترمیم کرد.اردوغان هم اکنون با اختیارات
وسیعتری به پیشبرد اهداف خود میاندیشد.اهدافی مانند تغییر قانون
اساسی،توسعه اقتصادی،سیاسی و فرهنگی و همچنین راضی کردن مخالفان داخلی که
در گذشته فضای داخلی ترکیه را به تشنج کشیده بودند.
به ریاست
جمهوری رسیدن اردوغان چه تأثیری در روابط ایران و ترکیه که بهتازگی روابط
گستردهای نیز در زمینه اقتصادی و تجاری آغاز کردهاند خواهد داشت؟ترکیه
در سیاستهای منطقهای خود در بهارعربی که گمان میکرد با هزینه کم به
پیروزیهای بزرگی خواهد رسید به نافرجامی رسید. این کشورهمچنین سیاستهایی
ناموفقی در قبال سوریه اتخاذ کرد و نتوانست به اهداف خود دست پیدا کند. در
برخورد با مصر و کودتایی که علیه مرسی در این کشور شکل گرفته بود نیز به
دستاورد مهمی دست پیدا نکرد. ترکیه و مصر برسر مساله اخوانالمسلمین دچار
اختلافات شدیدی شدند.از طرفی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت هم
که با مصر همسو هستند به دلیل اختلاف ترکیه و مصر روابط خود با ترکیه را
کاهش دادهاند. از مجموع این سخنان میخواهم نتیجهگیری کنم که ترکیه در
سالهای اخیر در اغلب سیاستها وبرنامهریزیها منطقهای خود ناموفق بوده
است.
همچنین مشکل دیگر این که پناهندگان سوری که به این کشور
پناهنده شدند نیز مشکلات بزرگی را برای این کشور به وجود آورده است.به همین
دلیل ترکیه نیاز دارد که به ایران به عنوان یکی از مهمترین کشورهای منطقه
بیش از پیش نزدیک باشد. ترکیه به دلیل ناکامی در برنامههای استراتژیک و
سیاسی خود در ارتباط با خاورمیانه که با نوعی نافرجامی روبهرو شده بود از
یک طرف، و بحرانهای داخلی و درونی جامعه ترکیه از طرف دیگر به این نتیجه
رسید که مصالح و منافع امروزیاش اقتضا میکند که رابطه خود با ایران را
نزدیکتر از گذشته کند. به همین دلیل هم دست به گسترش روابط اقتصادی،تجاری
زده است که احتمالا در آینده به گسترش روابط سیاسی نیز ختم خواهد شد. نکته
دیگر اینکه ترکیه به نظر میرسد در مورد مساله داعش تاحدودی موضع ملایمی
اتخاذ کرده است که این مساله با نگرانیهایی همراه بوده است. اما با توجه
به واکنشهایی که اخیرا از سوی آمریکا و برخی از کشورهای غربی و همینطور
منطقهای صورت گرفته است مجبور شده است که موضع خود را به صورت شفافتر
بیان کند. انتظار این است که ایران وترکیه مواضع خود را در این زمینه به هم
نزدیکتر کنند.
نکته دیگر اینکه ترکیه در مساله اقلیم کردستان عراق
هم با احتمال اینکه وحدت عراق تأمین نشود و عراق به سمت تجزیه پیش برود
تلاش میکند که یک رابطه دوسویه دولت و دولت بین خود و اقلیم کردستان شکل
بدهد و تلاش کند با این دولت وحدت خود را حفظ کند.دلیل این اتفاق نیز
انتقال نفت کرکوک از طریق ترکیه و ایجاد یک منطقه شبهفدرالی در منطقه
دیاربکر که از اهمیت زیادی برای ترکیه برخوردار است خواهد بود.
ترکیه
درصدد این است که برای خود در شمال عراق یک پایگاه موثر سیاسی و اقتصادی
دائر کند که در این زمینه روی کمک اقلیم کردستان عراق حساب ویژهای میکند.
در نتیجه ترکیه در این زمینه از ایران تاحدودی پیشی گرفته است.در صورتی که
من براین باورم که ایران نسبت به مساله کردها باید اهمیت بیشتری بدهد و
آنها را، چه کردهای ترکیه، شمال عراق، سوریه و حتی کردهای ارمنستان و منطقه
قفقاز را به صورت دوفاکتو و عملیاتی جزیئ از شهروندان خود محسوب کند.
کردها هم باید سعی کنند ایران را به عنوان مرجع و پناهگاه قابل اعتمادی
برای خود تلقی کنند. کردها و ایران از لحاظ تاریخی،فرهنگی،اقتصادی و سیاسی
از دیرباز رابطه تنگاتنگی با هم داشتهاند. بهنظر من در این زمینه ایران
باید پیشدستی کند و بهرغم اینکه رابطه خوبی با منطقه اقلیم کردستان دارد
روابط خود را افزایش دهد تا بتواند دست برتر را در تحولات منطقهای در این
قسمت از خاورمیانه داشته باشد.
اردوغان در ابتدای نخستوزیری
خود تأکید زیادی بر مساله«پانترکیسم» و بازگشت به «خلافت عثمانی» داشت.
آیا وی هماکنون که رئیسجمهور شده است سیاستهای پانترکسیم را بیشتری
دنبال میکند؟ پانتُرکیسم، یک ایدئولوژی ناسیونالیستی و
توسعهخواهانه است. بیش از یک قرن است که آرزوی الحاق سرزمینهای دیگر در
تفکرات و اندیشههای نخبگان و سیاستمداران ترکیه ای وجود داشته است. در
ابتدا نامانوس بودن واژه ترک برای ترکها، روشنفکران را وادشت ناسیونالیسم
عثمانیگرا را تبلیغ کنند اما با مخالفتهایی مواجه شد؛ چون پانترکیسم در
برابر سیاست پان اسلامیگری سلطان عبدالحمید دوم بوجود آمده بود؛ دیگر برای
ترکها سرزمینهای اسلامی و امپراطوری اسلامی اهمیت خود را از دست داده
بود. جالب توجه است که در دهه اخیر با افول پانترکیسم در جهان واقعی،
اندیشه نوعثمانیگری با همان اهداف الحاقگری پانترکیسم رایج گردیده است.
ضمن اینکه تنها مزیت مثبت ترکیه برای برآورده کردن اندیشه نو عثمانی گری
ارتش قوی و دومین قدرت ناتو بودن این ارتش است. اما حدود سی سال است این
ارتش قوی در شرق و جنوب شرقی کشور خویش توسط چریکهای حزب کارگران کردستان
ترکیه به چالش کشیده میشود و این ارتش با کلیه امکانات ناتو نتوانسته است
امنیت را در ترکیه برقرار کند.
ارتش ترکیه در جریان حمله ناتو به
عراق تنها یک نظارهگر بود و در جریان حمله به عراق حتی نتوانست نقش
همسایگی خود را بدرستی اجرا کند.با روی کار آمدن دولت آتاتورک و تسریع روند
اصلاحات در این کشور شاید آنچه بیش از همه برای نخبگان ترک ارزشمند بوده
است نه دموکراسی و حتی رفاه اقتصادی بلکه الحاق سرزمینهای با مردمان ترک
نژاد به این جمهوری بوده است.
در این زمینه ترکیه روی دو عامل و دو
مسیر سرمایهگذاری کرده بود. ابتدا پس از فروپاشی شوروی سابق ترکیه اعلام
کرد که قرن بیست و یکم قرن اتراک است. اقوام اورال آترایی کنفرانسهایی در
آلماتی قزاقستان و آنکارا برگزار کردند و با دعوت از جوامع ازبکستان،
تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و جمهوری آذربایجان و حتی نماینده تاتارهای
روسیه تجمعهای بزرگی را در این زمینه برپا داشتند. مردمان ترک را میتوان
به دو گروه اصلی غربی و شرقی تقسیم کرد. گروه غربی شامل مردم ترک جنوب غرب
اروپا و جنوب غرب آسیا ساکن ترکیه و شمال غرب ایران هستند. گروه شرقی شامل
مردم ترک آسیای مرکزی، قزاقستان و منطقه خودمختار اویغور در سینکیانگ چین
هستند.
مردمان ترک فراوانی انواع قومی عظیمی دارند. اقوامی که
امروزه ترکتبار و ترکزبان نامیده میشوند در اراضی وسیعی در کشورهای
آسیایی و اروپایی زندگی میکنند. از سمت شرق تا قسمتهایی از مغولستان و چین
و از غرب تا قسمتهای از یوگسلاوی سابق و سیبری شمالی تا اطراف مسکو یعنی
شهر قازان و از جنوب غربی تا مرزهای لبنان و قسمتهایی از قبرس در یک گستره
جغرافیایی بسیار بزرگ پراکنده شدند. اما از آنجا که اتحادیه اروپا از نظر
تاریخی نسبت به مساله پانترکیسم نظر مساعدی نداشتند و روسیه نیز به طرق
دیگر نسبت به این مساله حساسیت داشت، ترکیه شعار بازگشت به امپراطوری
عثمانی خود را تغییر داد و آن را به ترکیه «اروپایی –آسیایی»تغییر داد.
برداشت
ترکیه این بود که اگر موفق شود وارد اتحادیه اروپا شود به صورت ناخودآگاه
تمامی کشورهایی که درآنها قوم ترک غالب هستند را نیز با خود همراه خواهد
کرد. البته ترکیه در دانشگاهها و مدارس خود تسهیلاتی برای جوانان
ارواآلتایی ماند ازبکها، قرقیزها، قزاقها، ترکمنها و ... در نظر گرفت.
ترکیه در بحث مربوط به بهار عربی نیز تلاش کرد نقش میانجیگری را به عهده
بگیرد و خود را بهصورت مستقیم وارد این مساله نکند. پس از مدتی اما به این
نتیجه رسید که پیروزی مخالفان نظامهای سیاسی منطقه محتملتر است و به
همین جهت حمایت از مخالفان را در کشورهایی مانند تونس، لیبی، مصر و سوریه
را در دستور کار خود قرار داد. ترکیه بهخصوص در مورد سوریه که اوضاع
پیچیدهتری داشت پیشگام شد.حتی در مسافرتی که اردوغان به ایران داشت تلاش
کرد که مواضع ایران را نیز با مواضع ترکیه درباره سوریه نزدیک و همسان کند.
ترکیه
تاکید داشت و براین نکته پافشاری میکرد که بحران سوریه سه ماه بیشتر طول
نخواهد کشید.ولی این انتظارات ترکیه نهتنها به نتیجه نرسید بلکه به دلیل
کشیده شدن بحران سوریه به ترکیه و افزایش پناهندگان در این کشور، امید
ترکیه به ناامیدی منجر شد. ترکیه درباره مصر نیز در زمانی که کودتا علیه
محمد مرسی صورت گرفت اعتراض شدیدی نسبت به این مساله داشت. این عامل هم سبب
تیرگی روابط ترکیه و مصر شد. در جریان جنبشهای موسوم به بهار عربی ترکیه
مانند یک کشور اسلامی وارد عمل نشد و سیاستهای خود را همسو با سیاستهای
کشورهای غربی تنظیم کرده است هر کجا غربیها سکوت کردهاند دولت اردوغان
نیز سکوت پیشه کرده است مانند شورشهای اسلامی در بحرین و عربستان و هر جا
نیز غربیها به حمایت مخالفین برخاستهاند دولت ترکیه نیز سیاست خود را بر
این مبنا تنظیم کرده است مانند لیبی و سوریه. دولت اسلامگرای اردوغان یک
حزب لیبرال و متاثر از سیاستهای اقتصادی و سیاسی غربیهاست و در طول تاریخ
تشکیل دولت توسط حزب عدالت و توسعه هیچگاه سیاستی بر خلاف سیاست غربیها
توسط دولت اردوغان ترویج نشده است و به جز در جریان حمله اسرائیلیها به
کشتی کمک به غزه هیچگاه سیاستی خلاف سیاست آمریکا و اروپا در پیش نگرفته
است. به همین دلیل ترکیه مجبور شده است با یک نگاه درونی به مسائل داخلی و
درونمرزی خود معطوف شود و دغدغه پانترکیسم در این کشور بسیار کمرنگ شده
است.
وضعیت عراق کنونی بسیار پیچیده شده است. انتخاب حیدرالعبادی به نخستوزیری و وضعیت داعش در این کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟درباره
انتخاب حیدرالعبادی باید عنوان کنم این انتخاب در هر حال به وحدت و انسجام
سیاسی عراق کمک بسیاری کرد. کنارهگیری نور مالکی کار بزرگی بود که تحولات
عراق را به سمت همگرایی بیشتر سوق داد. رویداد امروز عراق و مساله داعش
ابتدا یک فرصت برای کردهای شمال عراق بود. آنهاهم از این فرصت استفاده
کردند و پس از اینکه موصل را گروهگ تروریستی داعش تصرف کرد، کردها هم به
سرعت کرکوک را به تصرف خودشان درآوردند. درواقع تنها قدرتی که در مقابل
داعش عرض اندام کرد کردها بودند. حتی بنا بود که بخش کردنشین موصل را هم
تحت کنترل خودشان در بیاورند. در ادامه اما اختلافاتی با دولت آقای
نوریالمالکی بهوجود آمد که درنهایت کمکهای نظامی به کردها قطع شد.
بنابراین تنها کسانی که از اتفاقات عراق متضررشدند کردها بودند.
با
این وجود وقتی که حرکت داعش به سمت اربیل واقع در شمال کردستان عراق گسترش
پیدا کرد چون داعشیها به سلاحهای پیشرفته آمریکایی دسترسی داشتند و
سلاحهایی را هم در تصرف موصل به دست آورده بودند دولت اقلیم کردستان احساس
خطر کرد و خواستار کمک آمریکاییها و دیگران شد. با تمام این اوصاف دولت
اقیلم کردستان عراق با کمک متحدانش و همین طور حملههای هوایی آمریکا بر ضد
داعش درنهایت موفق شد وضعیت خود را در عراق تثبیت کند. نتیجهگیری من از
این بحث این است که در رویدادی که با یورش داعش به عراق صورت گرفت تنها
کسانی که بهرهگیری قابل توجهی کرد کردها بودند بهخصوص درمورد اشغال کرکوک
که منابع نفتی زیادی برای دولت کردستان به ارمغان آورد. بدون کرکوک دولت
کردستان یک دولت بسته و فقیر است و تنها راهی که میتواند به اقتصاد دولت
کردستان کمک کند دسترسی به منابع نفتی کرکوک میباشد.
کشورهای
غربی و بالاخص آمریکا تاکنون و از آغاز بحران عراق به انحای مختلف به ایران
برای همکاری در مقابله با داعش«چراغ سبز» نشان دادهاند. آیا این احتمال
وجود دارد که ایران و آمریکا در عراق به یک همگرایی علیه داعش برسند؟در
ابتدای بروز بحران داعش خود آقای کری اعلام کرد در این شرایط ما از همکاری
با ایران استقبال میکنیم که بعدها این مساله کمرنگ شد. با این وجود
علائم نشاندهنده در عراق این است که آمریکا خواهان همکاری و هم سویی با
ایران است. حتی جیمز کامرون نخستوزیر انگلستان هم بهتازگی به ضرورت
همکاری بین ایران و آمریکا برای حل مساله عراق اشاره کرده است. به نظر بنده
این یک فرصت است و ایران باید از این فرصت استفاده کند. این همکاری به نفع
ایران است چون میتواند در تحکیم دولت آینده عراق نیز کمک کند.
ارزیابی
شما از آینده داعش چیست؟ آیا داعش نیز به سرنوشت گروهکهای دیگری چون
القاعده دچار میشود یا به اهدافی که برای خودش تعیین کرده میرسد؟وقتی
که داعش آمد و اعلام کرد که قصد دارد دولت عراق و شام گذشته را تشکیل دهد،
هدف تشکیل سوریه بزرگ بود که در سال 1945 از سوی نخستوزیر وقت عراق مطرح
شده بود. ولی وقتی که داعش بعدا اعلام کرد که هدف اعلام خلافت در یک جامعه
بزرگ اسلامی از تونس تا اندونزی است همگان به این نتیجه رسیدند که«سنگ بزرگ
نشانه نزدن است».ما میدانیم که اتحادیه عربی که از همان سال 1945 تشکیل
شده و شامل 23 کشور عربی است تا به حال نتوانسته مشکلات خودشان را حل کند
حال میخواهند از تونس تا اندونزی که اغلب نیزشامل کشورهای عضو کنفرانس
اسلامی میشود خلافت اسلامی تشکیل دهد.
وقتی این نقشه را مطرح کردند
معلوم شد که این گروهک یک بنیان قوی و ثابتی ندارد و یک جریان گذراست که
ظهور پیدا میکند، اثرات مخرب خودش را میگذارد و سپس افول میکند و از بین
میرود. به نظر من اگر هدف و شعارشان ایجاد یک سوریه بزرگ (عراق و شام )
بود احتمال این که به یک موفقیتهایی برسند وجود داشت، زیرا این طرح قبلأ
هم مطرح شده بود ولی چون طرح این گروه خلافت است به هیچ وجه قابل تحقق
نیست؛چرا که موانع بسیار بزرگی در سر راه این مساله وجود دارد. پس از سقوط
خلافت عثمانی چندین گروه قصد مطرح کردن طرح جانشینی خلافت عثمانی را
داشتند؛ مدتی خلفای یمن این ادعا را داشتند سپس شریف حسین مکی بزرگ
خاندانهاشمی این ادعا را کرد.
شریف حسین بزرگِ خاندانهاشمی،
شریفِ مکه و امیر حجاز بود و بر تمام منطقه استیلا داشت.پس از اضمحلال
امپراطوری عثمانی و حذف استیلای آنان بر جزیرهالعرب در سالهای اولیه بعد
از جنگ اول جهانی، شریف حسین با حمایت انگلیسیها قدرت گرفت. پس از آنکه
عنوان «خلیفه مسلمین» توسط آتاتورک از ترکیه زدوده شد، شریف حسین خود را
خلیفه مسلمین خواند. سپس، در همین سال در پی حمایت کشورهای خارجی از
آلسعود، که فرمانروایان منطقه نجد بودند، حکومت شریف حسین اضمحلال یافت.
بعد از آن حتی رهبر اوگاندا طرح خلافت ملک فیصل پادشاه وقت عربستان را مطرح
کرد. به هر حال طرح بازگشت به خلافت، یک طرح بسیار بزرگ است و سنگ بزرگ
نشانه نزدن است. به نظر بنده گروهک تروریستی داعش به اهداف خودش نخواهد
رسید و نابود خواهد شد مانند شهابی که ظاهر شده اثرات مخرب خودش را گذاشته و
ناپدید شده است.